جامعه ایرانی در دهه‌ چهارم انقلاب


تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۱/۱۳ - ۲۰:۳۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۶/۲/۲۸ - ۳:۹:۳۷
جامعه ایرانی در دهه‌ چهارم انقلاب
يادداشت دكتر سيد رضا صالحي اميري در روزنامه شرق

جامعه ایرانی در دهه‌چهارم انقلاب با تحولی جدی مواجه است و باید به این سوال پاسخ داد که چنین جامعه‌ای چه مختصاتی دارد؟ از ویژگی‌های جامعه متحول، پیش‌بینی‌ناپذیربودن آن است.
يادداشت دكتر سيد رضا صالحي اميري در روزنامه شرق

جامعه ایرانی در دهه‌چهارم انقلاب با تحولی جدی مواجه است و باید به این سوال پاسخ داد که چنین جامعه‌ای چه مختصاتی دارد؟ از ویژگی‌های جامعه متحول، پیش‌بینی‌ناپذیربودن آن است. با بررسی حرکت‌های اجتماعی دهه‌های گذشته، از دوم‌خرداد٧٦ تا تحولات ٨٤ و ٩٢ درمی‌یابیم که این تحولات به‌نحوی غیرقابل‌پیش‌بینی بوده‌اند.
اما جامعه توفانی آبستن حوادث گوناگون است. به‌عنوان مثال چه‌کسی توانست پدیده‌ فوت مرحوم پاشایی را تحلیل کند؟ من از پدیده پاشایی به‌عنوان یک تحول جدید اجتماعی نام می‌برم. به این معنا که یک طبقه جدید اجتماعی در جامعه ایران با مطالبات جدید شکل گرفته است که ورای جریان روشنفکری در ایران، یک‌زیست اجتماعی را تجربه می‌کند. مجموعه تحولات نشان می‌دهد که زیر پوست جامعه اتفاقاتی جدی در حال شکل‌گیری است. سنجش‌های آماری در این مورد نشان می‌دهد که نوع نگاه ساختار رسمی و ساختار غیررسمی دارای شکافی عمیق است. اما آن‌چیزی که در عرصه رسمی تعریف می‌کنیم، مبتنی‌بر ارزش‌ها و هنجارها و اهدافی است که متفاوت با اتفاقاتی است که در کف خیابان و در عرصه‌های اجتماعی به وقوع می‌پیوندد. یعنی میل به حرکت‌های اجتماعی در دهه‌چهارم انقلاب اسلامی بیشتر شده است. به‌طور مثال جنبش زنان به‌تدریج از عرصه سیاسی به عرصه اجتماعی کوچ می‌کند. به این معنی که مطالبات جدید اجتماعی مطرح می‌شود. آنها به‌دنبال آزادی‌های اجتماعی می‌روند. هرچند این به معنای این نیست که به‌دنبال آزادی‌های سیاسی نباشند. این موضوع درمورد جنبش قومی در ایران نیز صدق می‌کند؛ جنبشی که به اعتقاد من خفته است. ضمن اینکه حساس‌ترین و اصلی‌ترین گرانیگاه جامعه ایران، جنبش قومی است. جنبش قومی در سال٧٦ با تحولات بزرگی که صورت گرفت با نظام سیاسی سازگار شد و باوجود ضربات سختی که در هشت‌سال گذشته به آن وارد شد، با ظهور دولت آقای روحانی دوباره نوعی سازگاری و همگرایی با نظام سیاسی و دولت را آغاز کرده است. به این دلیل که جنبش قومی در ایران جنبشی معارض نیست، بلکه یک جنبش همگراست. موضوع دیگری که وجود دارد، خلق ارزش‌های جدید اجتماعی در ایران در پی بروز و ظهور شبکه‌های اجتماعی است. چرا که باید این ارزش‌های جدید را بشناسیم و نسبت به آن تحلیل روشنی داشته باشیم. در ذیل شبکه‌های اجتماعی، کوچ جامعه از فضای سیاسی به فضای اجتماعی روی می‌دهد. اگر روی‌دادن این اتفاق را بپذیریم، با یک پدیده بزرگ و رویکرد جدیدی در دهه‌چهارم انقلاب مواجهیم و آن اینکه چگونه می‌خواهیم با پدیده کوچ از فضای سیاسی به فضای اجتماعی مواجه شویم. با توجه به اینکه گروه‌های مرجع در جامعه ایران در حال تغییرند ، دیگر هیچ گروهی نمی‌تواند ادعا کند که گروه مرجع جامعه است. جامعه‌شناسی ما با قدمت ٥٠ساله در ایران نتوانسته است جامعه‌شناسی تحولات ایران را به‌درستی تحلیل کند. ما دچار تأخر و اغتشاش تحلیلی در تحلیل پدیده‌های اجتماعی هستیم و دچار اختلال ارتباطی با جامعه شده‌ایم که تا حدی ناشی از شکاف نسلی است. درک تحولات اجتماعی ایران بسیار سخت و پیچیده است. عده‌ای با نگاه خوشبینانه معتقدند جامعه ایران مجموعه تحولاتی را تحمل می‌کند که سیری طبیعی دارد و ریشه آن در تحولات ناشی از مدرنیته است و آنچه در جامعه ایران اتفاق می‌افتد، نگران‌کننده نیست. تحلیل بدبینانه دیگری معتقد است: جامعه به‌دلیل تحمل آسیب‌های سخت اجتماعی در پنج‌دهه گذشته، بحران‌های خانواده، طلاق، ایدز، اعتیاد، ناهنجاری، خشونت و افول سرمایه اجتماعی دچار بحران بنیادی شده است که از آن به‌عنوان فروپاشی اجتماعی نام برده می‌شود. نگاه سومی هم وجود دارد که جامعه در شرایطی دشوار از یک تونل سخت در حال عبور است و باید مراقب بود که به مرزهای خطرناک نرسیم. باید جامعه به یک بازسازی تن در دهد و فشار سخت آسیب‌های اجتماعی را کم کند تا از این شرایط سخت عبور کند. آمار اعتیاد از ٢٠٠هزارنفر به دومیلیون‌نفر، آمار طلاق از سه‌درصد اول انقلاب به بالای ٢٠درصد و در برخی مناطق تا ٢٧درصد افزایش یافته است. آماری که منتشر می‌شود نشان می‌دهد جامعه، جامعه آرامی نیست. جامعه‌ای عصبی و خشن است. مراجع انتظامی در گزارشی رسمی اعلام کرده بودند در سال٩٢ یکصدهزار نزاع منجر به مراجعه به پزشکی‌قانونی شده است. چنین جامعه‌ای آبستن حوادث متعددی است. در دهه‌چهارم شاهد نوعی بازنمایی و بازسازی فمینیسم، اومانیسم و سکولاریسم در اشکال جدید در جامعه هستیم. از طرفی اقتصاد کشور دچار چالش تخلف، گران‌فروشی و تقلب، رانت و فساد است. محصول، فروپاشی حوزه فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی است. باید بدانیم که در حال حاضر، اکسیر نجات‌بخش جامعه ایران، اخلاق، معرفت و فضیلت است. اخلاق و فضیلت جامعه را به‌سوی تعالی سوق می‌دهد. جامعه‌ای که با افول اخلاق مواجه شود، قطعا دچار آسیب‌های جدی خواهد شد.