سور رئالیسم هفت سین ایرانیان: سفره ای گشوده بر ضیافت حافظه جهانی/ نادر صدیقی


تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ - ۲۰:۳۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۶/۲/۲۸ - ۲:۵۷:۴۲
سور رئالیسم هفت سین ایرانیان: سفره ای گشوده بر ضیافت حافظه جهانی/ نادر صدیقی
نادر صدیقی: سفره هفت سین به دقت وبا ظرافتی که بیانگر ذوق لطیف ایرانی است چیده شده واکنون خانمی خوش خط وخوش ذوق از گرو مستند سازی کتابخانه ملی در حال خطاطی دعای مقلب القلوب روی وایت بُرد است.وایت بُرد نگار ما در انتهای کار خود اندکی از تابلوی دعای نوروزی عقب تر ایستاده ودر اندیشه ریزه کاری های نهایی تابلو است:در گوشه راست پایین دعا،با حروفی ریزتر تبریکی نوروزی می نگارد ودر گوشه چپ پرتره ای محو وکوچک از یک زن را می کشد.نگاره ای ریز وکوچک همچون امضای نقاشان بزرگ!

نادر صدیقی: سفره هفت سین به دقت وبا ظرافتی که بیانگر ذوق لطیف ایرانی است چیده شده واکنون خانمی خوش خط وخوش ذوق از گرو مستند سازی کتابخانه ملی در حال خطاطی دعای مقلب القلوب روی وایت بُرد است.وایت بُرد نگار ما در انتهای کار خود اندکی از تابلوی دعای نوروزی عقب تر ایستاده ودر اندیشه ریزه کاری های نهایی تابلو است:در گوشه راست پایین دعا،با حروفی ریزتر تبریکی نوروزی می نگارد ودر گوشه چپ پرتره ای محو وکوچک از یک زن را می کشد.نگاره ای ریز وکوچک همچون امضای نقاشان بزرگ!
حالا نوبت شاهنامه خوان هنرمند ومفهوم پرداز ما خانم شجاعی است که درهمان اتاق روبرویی سفره هفت سین در "گروه بازدید ها"، جامه ای اسطوره ای برتن نوروز بپوشاند وازسپندار مزگان یا تنها امشاسپندان زن که موکل باروری زمین است پلی بزند به زنانگی اسفند ماه ومدعی خویشاوندی معنایی میان روز جهانی زنان در 8 مارس واسطوره های ایرانی شود!
این نشان کوچکی است از پدیده نوین اجتماعی در نوروز های سالهای اخیر که جامعه شناسی ریز نگر وفاضل آنرا"زنانه شدن نوروز" می نامد:
" نوروز،یک جشن آیینی مملو از نماد هاست.این زنان هستند که در باره نماد های نورزی تصمیم می گیرند.بنا براین به مدت حداقل یک ماه فضا ومحیط زنانه است؛احساسات ما زنانه است،شاد تر وصمیمی تر وسخاوتمندانه تریم وبیشتر گذشت وفداکاری به خرج می دهیم.حتی زبانمان هم زبان زنانه تری است.بیشتر به هم سر می زنیم وباهم ارتباط برقرار می کنیم.."(نعمت الله فاضلی،ماهنامه آیین،اسفند 86): "
به این ترتیب زنانه شدگی روز افزون نوروز به کتابخانه ملی نیز سرایت یافته وهمکاران زن در طبقات مختلف کتابخانه سفره هفت سین را تبدیل به یک اثر هنری می کنند.زیبایی این جنب وجوش خود جوش نوروزی در غیر رسمی وغیر اداری بودن است و درست در همین لحظات خود انگیختگی طبیعی است که خلاقیت ها رشد می کنند وناگهان می بینی عناصر ناهمگن باستانی واسلامی وامروزی ومدرن که "نوروز شناسان" ملی گرا پیشاپیش "جمع ناپذیری" و"ناسازگاری" آنرا فریاد زده اند در رویت یک سفره نوروزی جمع می شوند و به نحوی هنرمندانه سازگارمی شوند. زمان های حلقوی اسطوره ها وزمان های خطی مدرن در فرا-زمان این سفره توالی می یابند وفرا-زبان هفت سین سخنگوی ایرانیان نحوی تازه پدید می آورد که واژگان وعناصر بصری شاهنامه را کنارآیات قرآنی ودعای مقلب القلوب می نشاند. نقطه اوج این خلاقیت آنجاست که خانم لطیفی از اداره مالی همکاران گروه خود وگروه روابط عمومی را بسیج کرده وبانی طراحی یک سفره بزرگتر می شود که شکوه خاصی دارد:در اینجا تابلوی بزرگی که مزین به واژه نگاری هنری نام حضرت زهرا(س) است درست در قلب سفره هفت سین جای گرفته وهمه عناصر یک نوروز فاطمی را به نحو فشرده و گویا منعکس می کند.
این نوع سفره آرایی هنرمندانه برای من که همواره در آرزوی رویت پذیری نوروز در مکان های حوزه عمومی هستم معنای خاصی دارد :نوروز ایرانیان برخلاف آن نوروزی که دربرخی کشورهای همسایه می بینیم عمدتا در"خانه" زیست می شود ونه در حوزه عمومی.اما گویی پری روی نوروزی هر چه بیشتر آراسته می گردد وغنای نمادین وتکامل مفهومی بیشتری می یابد تاب مستوری وخانه نشینی آن کمتر می شود.سفره هفت سین که عمدتا به دیدن آن در خانه عادت کردیم اندک اندک هجرت خود را به سوی مکان های باز در حوزه عمومی آغاز می کند.
وقتی ریاست کتابخانه ملی در ضیافت نوروزی سفرا ونمایندگان فرهنگی کشورهای مربوط به پرونده نوروز از نفوذ دو پدیده نوروز وعاشورا در عمق معرفت ایرانی سخن می گفت هیچگاه نمی توانستم تصور کنم که چند روز بعد همکاران من در جلوه بصری یک تابلوی هفت سین هردو سویه سوگوارانه و شادخوارانه فرهنگ ایرانی را به نحو متوالی ویا متناظر ومتقارن مرتب خواهند نمود وبه قالب نظمی واحد در خواهند آورد.در واقع این رمزگذاری بنیادی فرهنگ ایرانی است که امکانی بی نظیر برای پی افکندن نظمی متشکل از عناصر ناهمگن ومتکثر به دست می دهد.سخاوت وغنای فرهنگی سفره هفت سین را نیز باید در همین میهمان نوازی نماد های ناهمگن و هم نشینی نشانه های ایرانی واسلامی دید.
نوعی سنخیت وتجانس میان نظم خودانگیخته ای که فرهنگ ایرانی بین شبکه های ادراکی،ارزشی وزبانی دستاورد های تمدن اسلامی افکنده با وظایف ذاتی همکاران من در کتابخانه ملی وجود دارد:وظایفی از قبیل سازماندهی منابع موجود در کتابخانه،فهرست نویسی،نمایه سازی،سازماندهی پیایندها،تدوین استانداردها،رده بندی های دیویی وکنگره وسایر وظایف ریز تر ومشخص تر را می توان به یک اعتبار نظمی آگاهانه و پسینی دانست که در خدمت نظمی پیشینی یعنی محافظت از نظم خود انگیخته و رمز گذاری بنیادی فرهنگ وتمدن ایرانی واسلامی قرار دارد.در عین حال این نظمی نیست که یک بار برای همیشه شکل گرفته وامروزی ها را وظیفه ای جز حفظ وتکرار میراث فرهنگی گذشته نماند.اگر بخواهیم همین مفهوم را در پیوند با نوروز به مثابه میراث مشترک ملل ساکن حوزه تمدن اسلامی توضیح دهیم باید گفت که حافظه جمعی نوروزی به نحوی فعال وکنش گرانه عمل می کند.شهروندانی که احساس تعلق به یک هویت ویک حافظه جمعی دارند،حافظه خود را به نحو آگاهانه به کار می گیرند وبه این ترتیب واقعه ویا موضوعی را که به گذشته تعلق دارد به سطح آگاهی امروز بر می کشند.حافظه یعنی همین توانایی به خاطر آوردن که مراسم آیینی همچون نوروز آنرا تسهیل می کند.حافظه جمعی از خلال کردارهای آیینی نوروز به نسل جدید منتقل می شود واز این طریق به بازتولید هویت ملی کمک می کند. اینکه ما چه چیزهایی را باید به خاطر آوریم به همان اندازه چگونه به خاطرآوردن مهم است.آنچه که به خاطر آورده می شود،رخدادهای تاریخی هستند که به کار توضیح امروز ووضعیت موجود می آیند.در ست در همین نقطه است که قدرت ها پایه های خود را برحافظه جمعی {وبه همان اندازه فراموشی} استوار می کنند.جفت "حافظه-فراموشی" را نیز در همین نکته ظریف دید:حافظه ای جمعی که از طریق فراموشی برای خود یک مکانیزم دفاعی می آفریند فقط یک "پاک کردن" ویا"تصفیه" ساده نیست.حافظه ساختاری بی نهایت پیچیده دارد. به خاطر آوردن هنگامی که از منظر اطلاعات یابی نگریسته شود همچون آرشیوی بسیارمنظم وسیستماتیک عمل می کند وبه شکل آگاهانه ای به انباشت،کد بندی،تصویرسازی،نمایه سازی،وسازماندهی می پردازد.
حافظه همچنین به همان اندازه پیچیدگی،ساختاری شدیدا شکننده وآسیب پذیر دارد.خشونت،افراطی گری،جنگ ها ومداخلات برون منطقه ای در کنار جنگ های داخلی وشهروندی،نقشی مخرب در حافظه جمعی وحافظه جهانی دارند.خشونت ها وجنگ ها حافظه جمعی را تغییر می دهند ویا آنرا دچار استحاله می کنند.آن پتک ها که ترویسم فرهنگی داعش بر آثار تاریخی موزه ها می کوبند از خلال حافظه جمعی نیز می گذرند وآنرا به دونیم می کند.اما گونه ای دیگر از تهاجم بر ضد حافظه ها وجود دارد که به نحوی پیچیده تر عمل می کند.به عنوان مثال حذف قرآن کریم از سفره های هفت سین که در برخی رسانه های فارسی زبان امریکا وانگلیس به منظور جعل وبرساخت نوروز هایی "از نوع دیگر" به نحوی آگاهانه انجام می گیرد،مسلما از جنس کتابسوزی داعشی نیست امابا در نظر گرفتن خصلت سیستماتیک این نوع عملیات حافظه زدایی وکردارهایی غیرگفتمانی از قبیل تحریم های ضد ملی وپروژه های جنگ طلبانه ای که آن عملیات را همراهی می کند می تواند تاثیر به مراتب مخرب تر وپایدارتری برجای بگذارد.باید دقیقا بر سرشت سیستماتیک وبه دقت مهندسی شده این قبیل عملیات حافظه زدایی تاکید کرد.مثلا در جایی همچون جمهوری آذربایجان نیز کمتر به حضور قرآن کریم در سفره هفت سین برخورد می کنیم،اما این یک غیاب سیستماتیک نیست.چیزی "حذف" نمی شود،چیدمان آن سفره حالتی طبیعی وخودجوش دارد.هیچ نوع عملیات مهندسی رسانه ای به منظور "ادیت" سفره هفت سین از نماد های اسلامی وجود ندارد واین فرق می کند باآن عملیات دستکاری حافظه که مثلا نوروز شناسان یکی پس از دیگری در رسانه های بیگانه ظاهر شده واز موضعی نژاد پرستانه وناسیونال فاشیستی عناصر اسلامی نوروزایرانیان را ردپای "تهاجم عرب ها" بنامند.

اگر از منظر یونسکویی یعنی ضرورت ثبت آثار ملموس وغیر ملموس فرهنگی به این قبیل عملیات سیستماتیک نگریسته شود می توان گفت که سفره هفت سین ایرانیان با همه رنگهای فرهنگ اسلامی،محلی،ملی وفراملی آن بخشی از حافظه فرهنگ جهانی را تشکیل می دهد وفقیر سازی این سفره فرهنگی را باید به مثابه ضربه ای بر یک میراث مشترک جهانی دید.
نوروز هر سال قلمرو جدیدی را به تسخیرخود در می آورد:ازنوروزمیلیونی کردستانی های ترکیه درنوروزگاه عظیم دیاربکر تانوروز علوی بکتاشی ها درآناتولی وساحل رود دانوب ونوروز ازبک ها در باغ بابُر تاشکند ونوروزی بس آذری وبس تماشایی درطولانی ترین بولوار ساحل خزر در باکوکه هیچ یک از آنها بدون فروپاشی شوروی وبدون دنیای جدیدی که در امتداد ویرانه های دیوار برلین ساخته شد ممکن نبود.
در این میان راهیابی نوروز به کاخ سفید فی نفسه رویداد مهمی است که باید در آن تامل کرد ودر عین استقبال از تبریک نوروزی کاخ نشینان بدانان یادآورشد که سفره نوروزی تحریم گران امتداد طبیعی سفره تحریم شوندگان نیست.
تحریم های امریکایی ورانت خواران بومی آن تحریم ها در داخل کشوراز طریق تحدید وکاهش سطح سلامت وتهدید امنیت غذایی ایرانیان ، سفره شهروندان ما را نیز کوچکتر کرده اند.میزبان نوروزی کاخ سفید می گوید" هر سین در هفت سین سمبل امید جدیدی برای سال نو است. امید به الطافی مثل صبر، عشق و شیرینی " .باید پرسیدآن کدام "سین" است که می تواند سمبل امید به پشت سرگذاشتن همه آن زمستان های هسته ای سراسر تحریم وتهدید باشد ومژده نوروز صلح ودوستی ملتهای همسایه ومنطقه وجهان دهد؟
کوشش کاخ سفید برای خودی کردن نوروز به مثابه بخشی از فرهنگ وهویت امریکا همزمان است با کوششی بیشتر در جهت غیر خودی سازی "نوروز دیگران" ویا نوروز ایرانیان واقعا موجود در ایران.درونی شدن نوعی نوروز ونوع خاصی از ایرانیت در امریکا نباید چشمان ما را بر این واقعیت ببندد که نوع دیگری از نوروز زیستی وایرانیگری همبسته شده با اسلامیت وجمهوریت به شدت وبه طرزی آگاهانه در معرض طرد وتحریم قرار می گیرد.سفره هفت سین بانوی کاخ سفید قرآن کریم نداشت واین غیبت به هیچ وجه تصادفی نیست وبه طرزی کاملا هدفمند ومهندسی شده اسلام زدایی وقرآن زدایی از نوروز ایرانیان را باز می تاباند.به عبارت دیگر حذف قرآن کریم از سفره هفت سین کاخ سفید را نمی توان جدای از آن پروژه نفرت پراکنی رسانه های فارسی زبان امریکا وانگلیس دید که طی این سالها سویه اسلامی نوروز را هدف گرفته وخواهان حذف دعای "یا مقلب القلوب" به عنوان دعایی "عربی" و"ناسازگار با نوروز جمشیدی" هستند.کوشش رسانه های هوادار جنگ وتحریم برای ایجاد تضاد میان اسلام ونوروز وبرخی اقوام اسلامی همسایه بخشی است ازکوشش وسیع تر به منظور ابداع یک نوروز تک هویتی وعاری ازتکثر فرهنگی وزبانی همه اقوام خویشاوند در حوزه تمدن نوروزی.
این نوروز برساخته،جعلی، تک هویتی وباستان گرایانه نمی تواند نماد غنای فرهنگی آن سازگاری وآشتی وتوازنی باشد که ایرانیان در طول قرون متمادی میان ارزش های سنتی ومدرن وملی ودینی خود برقرار کرده اند وبیشتر به نوروز انزواگرایی فرهنگی بخش اندکی از ایرانیان کاخ نشین شباهت دارد.نوروز آنچنانکه در پیام نوروزی مسئولین ایرانی منعکس شده هم به لحاظ مضمونی ومحتوایی بسی غنی تر از نوروز های تک هویتی کاخ سفید ورسانه های فارسی زبان همسو است وهم وسعت جغرافیای فرهنگی آن بسی فراتر از مرزهای موجود سیاسی می رود وهمه همسایگان وکشورها وخلق های داخل در حوزه تمدن نوروزی را به مثابه "یکی از ما" می بیند.
دقیقا همان نوروز واقعا موجود وغنی شده ایرانیان است که می تواند از رهگذر مفصل بندی با سه فرهنگ ملی،دینی وجمهوریتی، به نوروز صلح وهمبستگی منطقه ای بدل شده وخویشاوندی گفتمانی تازه ای میان نوروز های چند ملیت ترکیه‌ای،فققازی،ازبکی،وتاجیکی وترکمنی وفارس وترک وعرب تاسیس کند.سفره رنگین نوروز کاخ سفید نمی تواند همه رنگهای متنوع فرهنگ وهویت متکثر نوروز ایرانیان ونوروز منطقه را بازنمایی کند واین فقیر سازی فرهنگی نوروز با غنای ثبت شده نوروز 11 کشور دریونسکو در تضاد است.

نادر صدیقی