برگزاری نشست تخصصی تئاتر در دوره قاجار در سازمان اسناد و کتابخانه ملی
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، محمدعلی خبری در ابتدای این نشست با موضوع «روندسازی آثار نمایشی مولیر در زمان قاجار» با بیان اینکه روند سازی اقتباس و آداپتاسیون آثار مولیر در دوران قاجار مسئله مهمی است، گفت: از اوایل قرن 19 و همزمان با آشنایی ایرانیان با جوامع اروپایی این آداپتاسیون آغاز شد. با ورود مدنیزاسیون به ایران هنر غربی و تئاتر نیز وارد شد.
خبری در ادامه افزود: تئاتر در غرب پیشینه ای 2500 ساله دارد. وقتی در دوره ناصرالدین شاه دانشجویان ایرانی برای تحصیل به فرانسه رفتند، با این هنر آشنا می شوند. در بازگشت از فرانسه تئاتر مدرن را به ایران وارد میکنند و در تکیه دولت و دارالفنون نمونه های آن را می بینیم.
این استاد دانشگاه با اشاره به کتاب معزالدین فکری از قول او می گوید: «بعضی از آثار غربی را تماشاگران ایرانی درک نمی کنند اما اقتباس باعث می شود نمایشنامه را بهتر بفهمند».
او همچنین می افزاید: فرانسه اولین الگوی اقتباس ایرانیان است. محصلین ایرانی در فرانسه به آثار مولیر توجه نشان دادند. آثار مولیر علیرغم نگارش در قرن 16، تناقضات حکومت را به صورت کمدی های جذاب مطرح می کند که با آن روزهای جامعه ایرانی مطابقت داشت. آنها در اقتباس این آثار تغییراتی را از جمله تغییر نام نمایش و نام شخصیت ها و کاراکترها ایجاد می کنند و بسیاری از این ها را با جامعه ایرانی آن زمان سازگار می کنند.
در ادامه این نشست دکتر سپهران پیرامون «نسبت هنر تئاتر و تقسیمبندیهای تاریخی» سخن گفت و اظهار داشت: «تردیدی نیست که برای شناخت تاریخ ایران نیاز داریم برهههای تاریخی را مشخص کنیم. چون دوره یا تاریخ از یکنوع انسجام تاریخی میگویند و باعث میشوند پدیدههای فرهنگی را بسنجیم. گاهی اوقات دورهها بر اساس تمایزات بررسی میشوند که ما از روی خطا همه را به یک شکل می بینیم. در مطالعات فرهنگی جهان نیز چنین است. مثلا در انگلیس حاکمان، در فرانسه قرن و در اسپانیا نسل این دورهها را میسازند. در ایران اما این تقسیمبندی بر اساس سلسلههای پادشاهی است. این، یعنی نگاه غالب نگاه حاکمان است که طبیعی هم هست. کما اینکه تواریخی که درباره زوال صفوی نوشته شدند بیشتر بر فساد حاکمان تاکید دارند، اما تازگیها میبینیم که در بررسی آن دوره، ساختار اقتصادی نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
او افزود: به گمان من تئاتر با مشروطه نسبت بهتری را برقرار میکند، و علت آن را می توان ورود دیرهنگام تئاتر به ایران دانست. درست است که کوششهای پراکنده ای وجود دارد؛ و اواخر سلطنت ناصرالدینشاه در دارالفنون اجراهایی به روی صحنه میرفتند که بیشتر برای نجبا اجرا میشدهاند. بعد از آن ما شاهد حضور نمایشنامهنویسانی مثل آخوندزاده یا میرزا آقا تبریزی هستیم که او نخستین نمایشنامه فارسی را با الهام از آخوندزاده نوشت. وقتی از تئاتر ایران صحبت میکنیم. حتما باید درباره قفقاز هم صحبت کنیم، چون روشنفکرانی و هنرمندانی که در این منطقه جغرافیایی بودند، بسیار در شکلگیری تئاتر ایران تاثیرگذارند.»
او ادامه داد: به هر حال سال 1285 سال صفر تئاتر ایران است. ولی واقعیت این است که ناگهان مشروطه میآید و شور تئاتر، ایران را فرا میگیرد. فعالین سیاسی اکثرا بازیگر تئاترند. مضامین تئاترها سیاسی و اجتماعی است. تئاتر از دردها، مشکلات و مصائب مردم میگوید، کاری که درواقع مطبوعات باید انجام دهند. مثلا شاهد آن هستیم که یک گروه که گرایشات عرفانی هم دارند در ظهیرالدوله پانتومیم اجرا میکنند و محمدعلی شاه را به نقد میکشند، البته شاه بعدها آنها را قلع و قمع میکند. پس از آن زنان در خانهها شروع به اجرای تئاتر میکنند و پای تئاتر به نشریات هم کشیده میشود. اقلیتها نیز در رونق تئاتر بسیار تاثیرگذارند.
محمدحسین ناصربخت سومین سخنران این نشست بود که درباره «سیر تکاملی نمایشهای تخت حوضی دردوره قاجار» سخن گفت. او اظهار داشت: نمایشهای شادیآور در دوره قاجار به آیینها وابسته بود. در تاریخچهای که برای نمایشهای شادیآور نوشته اند؛ نخست دستههای مطرب شهری شکل میگیرند و مخاطبین بر اساس مهارتهایشان از آنها دعوت میکردند تا برنامه اجرا کنند. رفته رفته متصدیانی پیدا شدند که این دستهجات را هدایت میکردند و این سنت تا قاجار ادامه پیدا میکند. مثلا دلقک مشهور، کریم شیرهای سردسته مطربهای تهران بود همان طور که معین البکا سرپرستی تعزیهها را برعهده داشت. دوره قاجار دوره تکامل این نمایشها بود و مورخانی مثل مستوفی یا اعتمادالسطلنه یا جعفر شهری به آن اشاره میکنند.
او در ادامه به نمایش «بقال بازی» اشاره کرد و گفت: این نوع نمایش در دوره قاجار آنقدر برجسته میشود که برایش متنهایی مکتوب نوشته میشود. میرزا حسین تحویلدار روایت میکند که در سفر ناصرالدین شاه به این اصفهان نمایش بقال بازی برای او اجرا میشود و در آن به فساد و وضعیت شهر اشاره و انتقاد شده بود، به طوری که شاه غضبناک می شود و دستوراتی برای اصلاح امور صادر میکند. تکنیک آنها بازی در بازی و قصه در قصه بدون مکتوب و بر اساس بداهه بودهاست. پس از آن نیز با پدیده «سیاه بازی» در تئاتر ایران روبروییم که خودش اتفاق مهمی است. غلام سیاهها از قدیم وجود داشتند، ولی بعدها با ورود به نمایشهای ما یکی از شخصیتهای اصلی میشوند، جوری که آن را به نام خود میزنند. حتی لهجه کاکایی هم وارد ادبیات روزمره میشود. آنها برای هر اجرا از متون فولکلوریک، شاهنامه، هزار و یک شب، خمسه نظامی و ... استفاده میکردند، البته تیپها ثابت بودند.