تاریخ ترجمه در ایران: از دوران باستان تا پایان عصر قاجار
معرفی کتاب
ترجمه روایت کردن مطلبی و یا بیان کلامی از زبانی به زبان دیگر است. به عبارتی دیگر، روشی برای برگردان واژه ها از زبان مبدأ و انتقال و معادلیابی آن در زبان مقصد محسوب میشود. از این رو، به نظر میرسد تاریخ آن قدمتی به اندازه روابط بین جوامع داشته باشد. از زمانی که تمدنهای مختلف نیازمند ارتباط با یکدیگر شدند نیاز به ترجمه نیز ظهور و بروز یافت. کتاب «تاریخ ترجمه در ایران: از دوران باستان تا پایان عصر قاجار» اثر عبدالحسین آذرنگ از پژوهشگران حوزه نشر نخستین کتاب تاریخ ترجمه به زبان فارسی است. وی معتقد است پایه های اصلی نشر هر جامعه ای یا پژوهش است یا ترجمه که از این دو برای انتقال اندیشه یا هر نوع تبادل فرهنگی میتوان بهره گرفت. هر چند وی خاطرنشان میسازد آثار پژوهشی و تألیفی نیز خود گاه نیازمند ترجمه اند و مستقیم یا غیرمستقیم از آن تأثیر می پذیرند.
آذرنگ، هسته اولیه کار را چند مقاله در موضوع ترجمه در دوره قاجار و پهلوی نوشته شده در سه دانشنامه فارسی زبان، عنوان کرده است. از نظر وی ترجمه هر دوره بر حسب نیاز خود مراحل مختلفی را سپری کرده که هر کدام نشاندهنده تاریخ و تحول اندیشه است. او تاریخ ترجمه را به سه بخش تقسیم کرده و در ادامه تشریح اوضاع ترجمه در هر بخش، مصادیقی از کتابهای ترجمه شده در آن دوره ها را نیز معرفی کرده است.
بخش اول، ترجمه در ایران باستان را شامل میشود و در 8 زیر بخش؛ آغاز ترجمه در ایران، ترجمه در عصر هخامنشان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان را بررسی کرده است. قسمت اعظم این بخش به دوره ساسانیان اختصاص داده شده و در آن نام چند ترجمه از شاهکارهای ادبی ذکر شده است.
بخش دوم به ترجمه در دوران پس از اسلام تا پایان عصر زندیه اشاره دارد و آغاز آن به ترجمه قرآن بر میگردد. با بررسی نسخه های قدیمی ترجمه این کتاب مقدس، تحول ترجمه های قرون مختلف نیز قابل مشاهده است. با ظهور حکومت سامانیان دوره رونق و شکوه زبان فارسی شکل میگیرد و در این دوره منابعی از عربی به فارسی ترجمه میشود. ویژگی شاخص ترجمه در این عصر وجود مترجمانی اندیشمند با سمت های مهم در دولت و دیوان است.
نکته قابل ذکر این دوره توجه به این مسأله است که در سده های سوم و چهارم مفهوم ترجمه بیشتر به معنای شرح، بیان و تفسیر بود و از سده ششم به بعد ترجمه به معنای امروزی آن به کار گرفته شد. نویسنده در بررسی عصر صفویه معتقد است گرچه این دوره با دوره رنسانس اروپا همزمان است، ولی ترجمه کتبی و ادبی در آن فقیر بوده، اما به دلیل روابط گسترده سیاسی ترجمه شفاهی و حضوری رواج بسیاری داشت. ترجمه در دوره افشار و زندیه، به سبب گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی و نبود شرایط سیاسی پایدار، رشد آن چنانی نداشته و حتی در عصر زندیه اثر قابل ذکری به فارسی ترجمه نشده است.
بخش سوم کتاب که نویسنده به صورت مفصلتری به آن پرداخته است به ترجمه در عصر قاجار اختصاص دارد. آذرنگ در 12 زیربخش، ترجمه در زمان پادشاهان و ویژگیهای ترجمه در زمان هر کدام را مورد توجه قرار داده و نخستین تلاشها برای ترجمه را متأثر از برنامه نوسازی عباس میرزا میداند. نویسنده ایجاد دارالترجمه ناصری، ایجاد مدرسه ترجمه، تاسیس دارالفنون، اعزام محصل به خارج، ورود اندیشه های مدرن به کشور و ... در عصر ناصری را از عوامل مهم و مؤثر در رشد ترجمه میداند. در ادامه، به وضعیت ترجمه در عصر مظفری، مشروطه و سالهای پایانی حکومت قاجارها پرداخته شده است. لازم به ذکر است در این بخش از چند فرد متنفذ و تأثیرگذار در ترجمه مانند میرزا حبیب اصفهانی و محمدعلی فروغی به عنوان شاخص نام برده شده است. گاهنامه و نمونههایی از ترجمههای شاخص، پیوست کتاب را تشکیل میدهد.
کتاب 439 برگی «تاریخ ترجمه در ایران: از دوران باستان تا پایان عصر قاجار» تألیف عبدالحسین آذرنگ را انتشارات ققنوس در سال 1394 منتشر کرده است.