در ششمین جلسه اندیشگاه: خانواده باید بهترین الگوی رفتاری فرزندان باشد
مقام معظم رهبری بارها بر این تاکید فرمودند که در دانشگاه ها و حوزه ها علمیه باید تولید فکر شود و نسبت به معضلات اجتماعی، فرهنگی و مباحث روز که جامعه گریبانگیر آن میباشد مباحثه و تبادل نظر صورت گیرد و این مسئله جز با برگزاری کرسی های آزاداندیشی عملی نمی شود.
یکی از این کرسی های آزاد اندیشی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی استان گیلان در قالب اندیشگاه و همکاری موسسه پیشگامان تمدن و فرهنگ اسلامی با موضوع سبک زندگی اسلامی در حال اجرا می باشد .
در همین راستا ششمین جلسه اندیشگاه با محوریت اخلاق، رفتار و گفتار در سبک زندگی برگزار و با حضور استاد پیمان نورس مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت .
پیمان نورس با بیان اینکه با خود حرف زدن نوعی حدیث نفس می باشد گفت: گاهی اوقات با خود حرف می زنیم برای اینکه هم مطلب جا بیافتد و هم اینکه بفهمی کجا و کی هستی؛ پس انسان هم می تواند با خودش گفتگو داشته باشد و هم با دیگران.
وی در مورد سوالی که گاهی یک کاری انجام می دهیم و فکر می کنیم که آن کار را درست انجام ندادیم و با خود جدال و سرزنش انجام می دهیم بیان کرد: زمانی که می خواهیم این موضوع را توضیح دهیم که چه اتفاقی می افتد قبلش یک شاخصی داشته باشید و این با آن شاخص می سنجد که ببینی درست یا نزدیک است، اگر آن شاخص را نداشته باشی آن کار اتفاق نمیافتد. الان در نسل جدید ما آن شاخص را ندارند چون معتقد هستند اگر داشته باشند یا به چیزی پایبند باشند محدود می شوند. به طور مثال به خط کشی سفید کنار جاده توجه کنید در شب این خط ها خیلی ارزش پیدا می کند. فرض کنید در شب کوهستانی ومه آلود رانندگی کنید و جاده خط نداشته باشد و این خط کم رنگ شود، هر لحظه امکان این وجود دارد که از دره پایین بیافتید. این خط همان اصل های است که انسان در زندگی دارد و به آن می گوید که کجا باید برود و چه کاری انجام دهد.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: متاسفانه این روزها این اصل ها دارد برداشته می شود و احساس می کند اینها را بردارند کارخوبی کرده اند در صورتی که شما اصل من راقبول نداری یا همان مثال خط کشی را بزنیم؛ خط کشی را بردار عقب تر یا جلوتر بیار نه اینکه خط را کامل پاک کنی جدیدا دارند اصل را پاک می کنند، نه پاک نکنید بلکه جای آن را جابجا کنید.
نسل قبل تکلیفش معلوم بود خط کشی داشت اما الان که دارد کل خط را پاک می کند با خودش درگیری ایجاد نمی کند چون طبق چه شاخصی باید بسنجد کار درست است یا غلط؛ امروزه یکی از بزرگترین چالش های ما در جامعه همین است، فراموش شدن اصل که به شدت دارد بالا می رود و نیاز است که برگردیم عقب تر و بعضی چیزها باید اصلاح شود.
نورس تصریح کرد : انسان مدرن یکی از اشکال عمده اش این است که دیگه تفکر انتزاعی را نمی فهمد و همه چیز آن باید ملموس باشد و از کانال حس و تجربه عبور کند اگر عبور کرد قابل فهم وگرنه حذف می کند. در صورتی که خیلی چیزها در روزمره داریم که از حس وتجربه عبور نمی کند، مثل ریاضی که از حس و تجربه نمی توانید عبور کنید حتی در بحث اعداد هم می گویند دو تا سیب، دو تا سگ،دو تا آدم ؛ در اینجا دو را کسی نمی بیند شما آدم هایش را می بینید یعنی صفت و موصوف ایجاد می شود و شما موصوف را مشاهد می کنید . در بحث هنر اگر انتزاعیات را از هنر بگیرد دچار مشکل می شوید، نمی توانید تفکر انتزاعی را از هنر جدا کنید، در صورتی که امروزه هنر هم دارد تغییر پیدا می کند، سطح هنر هم دارد به سطح ملموس و قابل فهم سوق پیدا میکند. در صورتی که تفکر انتزاعی نقش زیادی در زندگی ما دارد.
وی در ادامه گفت: در بحث گفتگو هم ما هنوز درک نکردیم طرف مقابل در چه سطحی دارد حرف می زند، اول باید تکلیف را روشن کنیم بعد جوابش را بدهیم . یکی از رفتارهای که ما شاهدش هستیم این است که می گویند همه چیز را می دانم و همه چیز را بلد هستم، با هر کسی حرف می زنی، با لبخندی می گوید چی می خواهد بگوید من همه را می دانم . در صورتی که این طور نیست به قول بزرگان همه چیز را همگان دانند. اخلاق دیگر اینکه منیت خیلی زیاد شده و در جامعه می شنویم که می گویند فلان مطلب را من میگویم، من انجام میدهم . در صورتی که منیت باید کنترل شود اینها آفاتی است که دردسرساز میشود. امروزه ما خیلی پلکانی عمل نمی کنیم و در صبحت هایمان اصلا توافق داریم روی اصل موضوع یا اینکه هر کسی دارد کار خودش را انجام میدهد و هیچ کاری به هم نداریم و ناظری که نگاه می کند می بیند هیچ چه دستاوردی داشت ؛ هیچ تعریف مشخصی از موضوع ارایه نشد.
این استاد دانشگاه افزود: یکی از بحث های دیگر اینکه ما برای چه به بحث و مناظره می پردازیم ؟ آیا قراره مچ گیری کنیم یا حال هم بگیریم یا نقطه مبهمی را روشن کنیم چه انجام بدهیم شرط است؟ متاسفانه در بین ما، برای کشف حقیقت بحث صورت نمی گیرد بیشتر برای مچ گیری و برای اذیت کردن و حال گیری و خراب کردن طرف مقابل بحث می شود.
نورس با بیان اینکه تا حالا با کسی گفتگو کرده اید که نتیجه داشته باشد گفت: والدین در خانواده ها امروزه اصلا نمی توانند با فرزندان صحبت کنند، احترام ها و فاصله بین سن رعایت نمی شود و با کوچکترین حرف عصبانی می شوند . فرزندان باید هم رفتاری و هم عملی تربیت شوند در صورتی که هر دو خراب است و معیارها برای فرزندان شناسانده نشده است. تفاوت بین ما و نسل قبل این است که از لحاظ اطلاعاتی نسل قبل از ما خیلی ضعیف ترند و از سطح اطلاعات عمومی در حد پایین تر ولی از نظر عمق اطلاعات از ما بیشتر هستند، اگر از ده واحد علم یک واحد را داشتند، آن یک واحد مشخص بود اما ما ۹ واحد هم داشته باشیم یک دانه هم مشخص نمیباشد.مثال عینی دیگر اینکه الان در شهرها دیوار می بینید که روز به روز دارد بالا می آید و هیچ کس تصور نمی کند که این دیوار بالا میاید چه چیزی دارد پایین می رود ؛ بله اعتماد دارد کم می شود .
وی به ارزش خانه و خانواده پرداخت و گفت: در نسل قدیم خانه اسم مشخص داشت اما الان شده خوابگاه و وقتی اسم تغییر کند ماهیت هم تغییر خواهد کرد. قبلا در ایران خانواده چون مجمع الجزیره بود که اعضای زندگی می کردند الان مجمع الجزایر است یعنی هر اتاقی یک جزیره و یک مکان مشترک دارند وآن آشپزخانه است که آن هم برای غذا خوردن با هم نمی روند، در صورتی که در قدیم مادر خانواده ها برای دور هم بودن و ابراز احساسات ۱۲ شب هم شده بچه را بیدار می کرد برای غذا خوردن. امروز پدر برای رفتن به اتاق فرزندش باید اجازه بگیرد تا ورود پیدا کند.
نورس اضافه کرد: امروزه توجه والدین به فرزندان کم شده است و فرزند دچار خلاءعاطفی در خانواده می شود و در بیرون از خانواده این کمبود و خلاء خود را جستجو می کند. خانواده ها از تعلیم و تربیت غافل شده اند و به ظاهر خانه و خرید وسایل خانه مشغول هستند.
یا اینکه فرزند امروزه حواسش در تبلت و گوشی است. ما گاهی جلوی کودک حرفی را می زنیم که نباید بگوییم و حس کنجکاوی وی را زیاد می کنیم . فرزندان همه چیزهای شما را می بینند و عمل می کنند آنوقت ما می گوییم با حرف حلش کنیم. ما همه چیز را می خواهیم باهوش حل کنیم در صورتی که بحث یادگاری است امروزه فرزندان بدون هوش یاد می گیرند.
وی ادامه داد: والدین برای فرزندان مرجعیت دارند و اولین مرجع خانواده است و خانواده باید بهترین الگوی رفتاری باشند و در هر دوره ای چیزی برای گفتن به فرزند داشته باشند در صورتی که غیر از این است و این باعث می شود دنبال جایگزین برود و در فضای مجازی سرگرم باشد. در زمان قدیم بزرگ خانواده حرف می زند و فرزندان به صحبت هاش گوش میدادند اما امروزه ما والدین بزرگ را حذف کردیم. والدین دارند به خواسته های فرزندان راه می روند و بحث دیگر تک فرزندی است که بچه ۱۰۰ تا اسباب بازی دارد ولی بدون هیچ همبازی مانده است . در خانواده ها متاسفانه ارتباط قطع شده است و داریم فرزند خود را درگلخانه پرورش میدهیم.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: کار ما در خانواده ها شده حذف کردن ناهنجاری ها در صورتی که باید مدیریت کنیم. این واقعیت را باید قبول کرد که خانواده برای فرزندان مرده و مرجعیت خانواده از بین رفته است ؛ بچه ها در دنیای مجازی سرگرم هستند اما باید مدیریت کنیم نه حذف کامل آن؛ باید سعی کنیم به سوال های بچه پاسخ دهیم و جوابی برای آنها داشته باشیم. فرزندان از رفتارهایمان عبرت میگیرند، پس سبک زندگی را درست به آنها آموزش دهیم. منبع : آرت گیل