نخستین برنامه علمی - فرهنگی تالار فارس شناسی مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار گردید.


تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۱۲/۲۲ - ۰:۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۷/۱۵ - ۱۵:۲۳:۵۸
نخستین برنامه علمی - فرهنگی تالار فارس شناسی مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس برگزار گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

طرحي براي بررسي فرماليستي رباعي ( بهسازي الگوي نقد گرانيگاهي) نمونه پژوهي در آثار استاد منصور اوجي

19 اسفند 91

مركز اسناد و كتابخانه ملي فارس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دكتر سادات شريفي:

 

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين

 

با سلام اين نام متبرك پروردگار و تقديم مراتب ادب و احترام در اين عصر دل انگيز اسفند بهاري شيراز آغاز ميكنيم اولين نشست از سلسله نشستهاي ديده جان بين كه به نقد و بررسي متون ادبيات فارسي مي پردازد با رويكردهاي جديد عملي. به سهم خودم به عنوان كوچك ترين عضو مجموعه مقدم تك تك شما را گرامي مي دارم و بسيار خوشحال و خرسند و مفتخرم از اينكه باز هم ادبيات و شعر و فرهنگ اين پايتخت فرهنگي بهانه اي شد كه گرد هم بيائيم و با مشاركت نهادهاي مختلف و انجمن دوستداران زبان و ادبيات فارسي شيراز و استان فارس  با همراهي ويژه مركز اسناد و كتابخانه ملي فارس و مديريت محترم جناب آقاي دكتر رنجبر كه اينجا تشريف دارند، اين بخت و اقبال را پيدا كرديم كه اولين برنامه را در خدمت شما باشيم و حسن شروع برنامه حضور و شعر و كلام و موضوعي باشد كه  به استاد همه ما، استاد منصور اوجي ارتباط دارد .

در جلسه هاي نقد كتاب هميشه با دعاي صدر شروع مي كرديم كه رب اشرحلي صدري و يسرلي امري و احلل عقده من لساني يفقهوا قولي.اين جا هم باز با همين فضا آغاز ميكنيم و با اجازه شما و همراهيتان برنامه اول را پي ميگيريم .

اجازه ميخواهم كه براي سرآغاز صحبت دعوت كنم از جناب آقاي دكتر رنجبر كه دقايقي در خدمت ايشان باشيم در ارتباط با  تالار فارس شناسي- كارها و جلساتي كه خواهد بود و اين اولين نشستي كه از آن مجموعه است و همين طور كل مجموعه و برنامه هايي كه هست فتح بابي داشته باشند و سخنراني فرمايند كه بنده در ادامه برنامه جلسه را خدمت شما اعلام خواهم كرد.

 

 

 

 

 

سخنراني دكتر رنجبر

شاعرم.هزار سال عمر ميكنم. ريشه در درخت دارم و بهار.

بسم الله الرحمن الرحيم

بنده خيلي مصدع نمي شوم آمدم خير مقدم عرض كنم و اظهار تشكر كنم از جناب استاد اوجي كه افتخار دادند كه اولين برنامه ما، برنامه تالار فارس شناسي اختصاص به تلاش هاي پنجاه ساله ايشان باشد در عرصه ادبيات
(امروز در اين وقت كوتاه) و بطور مشخص در حوزه رباعيات استاد و خوشحاليم كه تالار فارس شناسي مقدمه و شروعش با نام استاد اوجي هست كه فعاليتهاي چشمگيري داشتند و تاثير گذاري در جريان ادبيات معاصر ما.

بنده چند كلمه اي در مورد تالار عرض مي كنم كه بعد از اين ديگر در اين برنامه ها مصدع نشوم و كليت روشن باشد .

واقعيت اين كه سازمان اسناد و كتابخانه ملي به عنوان موسسه اي پژوهشي و خدماتي معرفي شده در استان ها و از جمله اينجا فارس، سازمان اسناد و حوزه كتابخانه به طور خاص در موضوع فارس شناسي بايد فعاليت كند. ، براي نيل به اين هدف از چند ماه گذشته همكاران كار را شروع كردند.

در چند ماه گذشته با حضور رياست سازمان و استاندار جناب آقاي صادق عابدين اين تالار به عنوان تالار فارس شناسي افتتاح شد. خوب پشت صحنه اين بايد در واقع منابع فارس شناسي فراهم شود.

اين كار را دوستان ما شروع كردند و منابع قابل توجهي در مخزن و فضايي كه در اختيار داشتند در حوزه فارس فراهم شده و اين كار همچنان ادامه دارد كه بتوان محفلي براي پژوهشگران اين عرصه فراهم كنيم. كارهاي جنبي كه اينجا انجام شد و همه مهم است در واقع در راستاي پيشبردن امر پژوهش؛ افتتاح تالار رقمي در تالار فارس شناسي بود به اين معنا كه كليه داده هاي ديجيتالي كتابخانه ملي از اينجا قابل دسترسي هست . يك نمونه آن ده هزار پايان نامه تمام متن را در اينجا ميشود ديد كه در جاي ديگر مشخص نيست كه بايد به طور حضوري حتما در كتابخانه ملي صورت پذيرد.

ديگري امكان استفاده از شبكه بي سيم مي باشد و تمام اينها مقدمه اي است كه زمينه اي فراهم شود كه پژوهشگران درعرصه فارس شناسي محيطي داشته باشند . 10الي 12 اتاق  جهت پژوهش در اين تالار وجود دارد در اختيار آنان قرار دارد.

تمام اين امكانات كه نام برده شد در اختيار دوستان پژوهشگر قرار دارد. در كنار اين تالار فارس شناسي؛ برنامه هاي علمي و فرهنگي قرار دارد. اين اولين برنامه در عرصه مباحث ادبي مي باشد. در عرصه مباحث تاريخي، مباحث هنري و در عرصه مباحث اجتماعي هم از دوستان دانشمند كه متخصص اين رشته ها هستند در حال رايزني و صحبت هستيم كه بتوانيم آن وظيفه اصلي كه به عهده كتابخانه ملي به عنوان يك نهاد ملي كه متعلق به اهل كتاب است را به پيش ببريم. من بيش از اين مصدع نمي شوم. جناب آقاي دكتر سادات شريفي و ساير دوستان ، اساتيد زبان و ادب فارسي ، انجمن دوستداران زبان فارسي و انجمن اساطير همراهمان هستند در برنامه هاي ادبي كه پيش بيني شده كه برنامه هايي با  اطلاع رساني در اين حوزه ها انجام مي شود و نشست هاي تخصصي در برنامه سال آينده تالار قرار مي گيرد. در پايان از جناب آقاي اوجي تشكر ميكنم كه اجازه دادن افتتاح اين نشستها با حضور ايشان و آثارشان باشد .اميدواريم كه بتوانيم وظيفه مان را در اين عرصه انجام بدهيم .خيلي ممنون.

 

دكتر سادات شريفي:

سپاسگزارم و اجازه ميخواهم كه جزئيات برنامه را خدمت دوستان اعلام نمايم. اگر كه استاد اوجي اجازه فرمايند بنده خاطرم به كليپي كه در ابتداي برنامه پخش شد نبود بعد از صحبتهاي خانم بختياري و قبل از اينكه داوران صحبت كنند خدمت استاد خواهيم بود كه تغيير فضايي هم اتفاق افتد.

 در اين قسمت در حدود چهل دقيقه در خدمت خانم سميرا بختياري نسب خواهيم بود با سخنراني تحت عنوان بهسازي نقد گرانيگاهي كه الگويي براي بررسي فرم اشعار و نمونه پژوهي بر رباعياتي از استاد اوجي استوار است.

در مقدمه قبل از آغاز صحبت ايشان عرض كنم كه مهم ترين قسمت اين برنامه قبل از تجليلي كه اتفاق مي افتد صاحبان قلم ، آنها كه در قيد حيات هستند برنامه هايي ديگر هم خواهد بود نكته ديگر آن است كه علاوه بر ارائه اي كه اتفاق مي افتد. مقاله بايد قبلا در جايي پذيرفته شده باشد و بعد دوباره بر روي  آن الگو كار شده باشد و ويراست دوم و تغييري در آن اتفاق افتاده باشد .

اسامي داوران بزرگوار در اينجا مشاهده مي شود كه پس از ارائه مبحث خواهند بود ونكاتي را خواهند گفت با بيان هدف كه اشكالات نقد و نظريه اي كه انجام شده است بر طرف شود و از داوران دعوت مي شود كه به جايگاه تشريف بياورند.

در خدمت سركار خانم بختياري نسب هستيم و صحبتهاي ايشان همراه با پرده نگار ارائه ميگردد.

 

سخنراني سركار خانم سميرا بختياري نسب:

موضوع بحث اين جلسه بررسي طرحي است براي به سازي نقد گرانيگاهي كه دكتر فولادي آن را در مجله نقد ادبي ارائه دادند و نمونه پژوهي در رباعيات استاد اوجي كه مبحث را ارائه خواهم كرد مرغ سحر وحالي است مرا، تبيين ضعف هاي نقد گرانيگاهي و بهسازي اين الگو ميباشد.

او شاعر لحظه هاي كوتاه شاعرانه است و چنان زود اوج مي گيرد و چنان به سرعت فرود مي آيد كه او را جز در همان لحظه هاي كوتاه اوج و فرود نمي توان ستود. اين نكته اي است كه دكتر زرقاني در چشم انداز شعر معاصر در مورد استاد اوجي آورده اند و گلشيري در مورد ايشان مي گويد زماني كه جوان مرگي در مورد شاعران و نويسندگان ما را  فراگرفته ، كساني چون نيما و منصور اوجي به ما ياد آوري مي كنند كه چطور و چگونه مي توان بدون تكرار تجربيات موفق پيشين بتوان سير تعالي و رشد را طي كرد .

از جمله كتابهاي ارزشمندي كه در مورد استاد به نگارش در آمده يكي هواي باغ نكرديم گزيده اشعاري از گلشيري- جستجوي گل شيدايي- شعر، شيراز ومنصور اوجي كه سيري در زندگي و اشعار گزيده ايشان مي باشد به كوشش كاميار عابدي -پرنده و گل – منصور اوجي در آينه آثار كه شامل سرگذشت و آثار و بزرگداشت و نقد وبررسي آثار ايشان است .

در باره رباعي دو نكته وجود دارد يكي اينكه رباعي در ميان قالب هاي شعر فارسي، قالبي است كه بيش ترين هماهنگي و وحدت را در ميان مصراع ها دارد و قالبي است كه به خودي خود قبل از آنكه شاعر بخواهد كوششي انجام دهد براي يك فرم منسجم اين انسجام را خود بخود دارد و دوم اينكه رباعي هاي بهم پيوسته به معناي رباعي هايي كه موضوع واحدي دارند در ادب فارسي سابقه دارد كه از آن جمله مختارنامه عطار و  بعضي از آثار امير خسرو دهلوي و اهلي شيرازي هست كه در اينجا هم با مجموعه رباعي مرغ سحر مواجه هستيم كه درون مايه واحدي دارد. دو مجموعه مرغ سحر و حالي است مرا هر كدام با سي و صد و شصت رباعي با درون مايه واحد هستند كه البته درون مايه مرغ سحر حماسي هست و به نوعي پيش گويي حوادث قبل انقلاب هست كه اين مجوعه در سال 1355 سروده شده و در سال 1356 زير چاپ رفته و مجوعه حالي است مرا كه تمام رباعي هاي آن با عبارت حالي است مرا آغاز شده عاشقانه و عارفانه است .

به سراغ مفاهيم اصلي نقد گرانيگاهي مي رويم . دكتر فولادي براي تبيين الگويي كه در نظر گرفته شده چند مفهوم را تعريف كرده اند از جمله سطوح چهارگانه اي را  از براي شعر قايل شده اند. البته منتقدان ديگري هم هستند كه براي شعر، سطوحي قايل شده اند: سطح بيروني و سطح دروني.

اما دكتر فولادي اين سطوح را ريزتر و باجزئيات بيش تري بررسي كرده اند و 4 سطح را براي فرم شعر در نظر گرفته اند: سطح بيروني كلي- سطح بيروني جزئي- سطح دروني كلي و سطح دروني جزئي و بعد در تعريف اين سطوح مي گويندكه سطح بيروني كلي قالب شعر است اعم از منظوم و منثور.

سطح بيروني جزئي شامل وزن و قافيه و تمام عناصري ميشود كه به كمك قالب شعر مي آيد.

درباره سطح دروني كلي گفته ميشود كه اين سطح هنوز چندان شناخته شده نيست بعني هيچ تعريف مشخصي از آن ارائه نمي دهند و سعي مي كنند كه مفهوم آن را با مثال زدن به ذهن خواننده نزديك كنند و درباره سطح دروني جزئي مي گويند كه شامل همه تصاوير و تزئيناتي است كه به كمك سطح دروني كلي مي آيد و ذكر مي كنند كه تزئينات آوايي هم جزء سطح دروني جزئي هست كه به اين نكته بعدا اشاره خواهد شد. ايشان مفهوم شگرد بنيادين را اشاره مي كنند كه عنصري از عناصر شعر است كه اساسي ترين نقش را در ساخت شعر دارا باشد. واژه ساخت نكته اي است كه دراينجا بايد در بهسازي الگو به آن اشاره شود و بعد ايشان 3 كاركرد را براي شگرد بنيادين قايل مي شوند. مي گويند كه شگرد بنيادين به غير از كاركردي كه در ايجاد فرم دارد كاركردهاي ديگري هم دارد . يكي از آن ايجاد انسجام هست كه يعني عناصر متعدد سطح دروني شعر را به يك وحدت نهايي ميرساند. ايجاد فضا به اين معني كه اين شگرد راهگشاي كاركرد بقيه عناصر شعر است. به نوعي (نقشه استفاده و كاربرد آنها) مي باشد و ايجاد سطح كه شگرد بنيادين در واقع محوري ترين عنصر در ايجاد فرم شعر مي باشد بنابراين آن تشخص و تمايزي را كه دارد هيچ كدام از عناصر فرم شعر ندارند و بعد اين رباعي  رامثال مي زنند و مفاهيم را توضيح مي دهند.

هنگام سپيده دم خروس سحري                     داني كه چرا همي كند نوحه گري

يعني كه نمودند در آيينه صبح                      كز عمر شبي گذشت و تو بي خبري

در سطح دروني كلي فرم اين رباعي ما صناعات سوال و جواب –تشخص- حسن تعليق- مراعات النظير-در واژه هاي سپيده دم، صبح، سحر و خروس داريم ، استخدام و تكرار واژه.

در سطح دروني جزئي ترادف، مراعات النظيردر واژه هاي سپيده دم، صبح، سحر و خروس ، ايهام - تشبيه و تضاد.

شگرد بنيادين اين رباعي هم سوال و جواب هست. همان طور كه مي بينيد مراعات النظير را هم در سطح دروني كلي و هم در سطح جزئي در نظر مي گيرند و اين نكته اي است كه به آن دوباره بر مي گرديم

حال به تحليل مرغ سحر و حالي است مرا مي رسيم بر اساس نقد گرانيگاهي كه ابتدا رباعي اي را از دفتر مرغ سحر تحليل مي كنيم.

 

 

در خلوت عاشقان شرابي خورديم                             بربال سماع پيچ و تابي خورديم

خورشيد به نعره اي برآمد از ما                                    گوئي كه شبانه آفتابي خورديم

 

  در سطح دروني كلي اين رباعي ما با تمهيدات مراعات النظير روبرو هستيم شگرد بنيادين اين رباعي استعاره است كه واژه شراب و خورشيد است كه به تبع او ما واژه هاي سماع ٬ پيچ و تاب ٬ شبانه و نعره را داريم . بنابراين ٬ اين واژه ها در سطح دروني كلي اين رباعي قرارميگيرند اما درنهايت در بررسي آن شصت رباعي كه ما از اين دو مجموعه انتخاب كرديم ٬ 14 تا تميهدي بود كه شگرد بنيادين محسوب ميشدند كه شامل  تشخيص، استعاره ، تشبيه جمع ، تناسب ، استفهام تاكيدي ، نماد ، استنتاج، خطا، تلميح ، تشبيه مجمل، ابهام ، و تكرار مي شدند كه هركدام از آنها ممكن است مثل تشخيص فقط در دفتر مرغ سحر شگرد بنيادين بوده باشند يا شگردي مثل تناسب در هر دو دفتر وجود دارد. هركدام از اينها ويژگيهايي دارند مثلا شگرد بنيادين تشخيص معمولا با پيوندهاي چندسويه درميان واژه هاي شعرهمراه هست واينكه مثلا استفهام تاكيدي  تنها باعث انسجام به مفهوم معنايي كه دكترفولادي مطرح كردند مي شود ووقتي كه استفهام تاكيدي شگرد بنيادين باشد معمولا با تمهيد وتناسب در سطح دروني كلي همراه هست.

جدول آماري اي هست كه در اين جدول نشان داده شده است كه هركدام از اين شگردها چند مرتبه تكرار شده اند. مثلا تشخيص يك بار در كل دو مجموعه شگرد بنيادين بوده يا استعاره 6 بار استفاده شده كه 5 بار در خدمت فضاسازي و يكبار در خدمت انسجام بخشي بوده ودر هر دو دفتر به تعداد مساوي سه بار تكرار شده است .

اما نتايج كلي كاردربحث گرانيگاهي در دومجموعه حالي است مرا و مرغ سحر چنين است:

استاد اوجي از  فرمهاي تكرار شده در دومجموعه مرغ سحر و حالي است مرا استفاده كرده اند به گونه اي كه مي توان اين رباعي ها را از حيث فرم به دسته هاي مختلفي تقسيم كرد و شگردهاي بنيادين در اين رباعي ها معمولا فرم هاي ثابتي ايجاد مي كنند. به ابن معني كه يك شگرد بنيادين معمولا با شگردهاي خاصي در سطح دروني كلي همراه است . همانطور كه گفته شد مثلا استفهام تاكيدي معمولا با تناسب مي آيد . در نتيجه ما با رباعي هايي مواجه هستيم كه درون مايه مشابه و مضمون مشتركي دارند ومعمولا رباعي هايي كه فرمهاي آنها با شگردبنيادين استعاره و تشخيص حاصل شده  معمولا رباعي هاي قوي تري هستند وبه همين دليل دفتر مرغ سحر از نظر فرم دفتر قوي تري است چون بيشتر شگردهاي بنيادين آن را استعاره وتشخيص تشكيل مي دهند.

اما سه رباعي بود كه در دفتر حالي است مرا كه به اين تحليل تن ندادند كه عبارتند از :

 

حالي است مرا كه جان از آن پر شكر است     دل در طرب است و لب از آن پر گهر است

ياللعجب از عشق و چنين حيله گري                  هر نقش كه زد طرفه تر از طرفه تر است

 

حالي است مرا كه خوش برازنده من                      مهرش همه لطف و خوش نوازنده من

گفتي چه كسي است عشق ؟گفتم به يقين                      سازنده كاينات و سازنده من

 

حالي است مرا كه شادخواران طلبند                            رندان خراب و ميگساران طلبند

برمن چه نموده عشق؟ الله اله                                     كان را همه خلق روزگاران طلبند

 

بعد از اينكه سه تا رباعي به آن تحليل تن ندارند ما فكركرديم كه خب چه مشكلي وجود دارد . آيا مشكل از الگوي دكتر فولادي هست يا در فرم اين رباعي ها اشكالاتي وجود دارد. ما به اين نتيجه رسيديم كه بايد بياييم الگوي نقد گرانيگاهي را يك بازنگري كنيم و اگر مي شود اصلاحاتي را در آن انجام بدهيم . به طور كلي ضعفهاي الگوي نقد گرانيگاهي شامل 2 سطح مي شود يكي سطح اساسي كه شامل ايرادات خيلي كلي و ديگري ايرادات جزيي تري مي باشند . اما اصلي ترين مساله مبهم بودن تعريف فرم است .

 در الگوي نقد گرانيگاهي مشخص نبودن مرز ميان فرم وساختار هست واينكه اين نقد تفاوت ميان فرماليست روسي و آمريكايي را درنظر نگرفته است وبعد در ميان كاركردهاي سه گانه اي كه دكتر فولادي براي شگرد بنيادين در نظر گرفته اند انسجام بخشي در واقع كاركرد ساختاراست و فضا سازي نتيجه تحقق فرم است نه كاركرد شگرد بنيادين و اشكالات ريزتري كه به الگوي ايشان وارد هست اين كه ايشان شگرد بنيادين را  دقيق و عيني تعريف نكرده اند. همان طور كه گفتيم عنصري از عناصر شعر كه نقش اساسي در ساخت شعر داشته باشند. از يك سو ايشان مي گويند كه شگرد بنيادين تكيه- گاه فرم شعر است وازسوي ديگرمي گويند اساسي ترين شكل را درساختار شعر دارد. اين خود شاهدي است كه در اين الگو فرم وساختار با يگديگر آميخته شده اند و اينكه سطح دروني كلي شعر مشخص نمي باشد. در زمان تعريف سطوح فرم ايشان مي گويند كه اين سطح شناخته شده نيست. سپس با مثل سعي مي كنند مفهوم را به ذهن نزديك نمايند واينكه به نظر مي رسد كاركردهاي اساسي كه براي اين شگرد درنظر گرفته اند نياز به يك تبيين دقيق تري دارد وبعد تزيينات آوايي را كه ايشان منحصر به سطح دروني جزيي كرده اند به نظر داراي ايراد است چون عناصر شعر به صورت كلي و جزيي بسته به كاركرد آنها درايجاد فرم است وميزان تاثيري كه درساختار فرم دارند؛ بنابراين از پيش نميتوان گفت كه درتمام شعرها تزيينات آوايي جزء سطوح دروني جزيي  هستند. بلكه بسته به هر شعري اين نقش ممكن است عوض شود. ايرادي كه درتعريف مبهم فرم وجود دارد چيزي نيست كه منحصر به الگوي دكتر فولادي باشد بلكه ما تعاريفي كه از فرم داريم درسطح نظري راهگشاست اما درنقد عملي به ما هيچ گونه كمكي نمي كند ومعياري براي شروع نقد به ما نمي دهد ووقتي ميخواهيم فرم را تحليل كنيم  ناتوان ميشويم .درتعريف فرم، از نوع كيفيت تعريف درستي ارايه نشده يا اينكه معناي دقيق هم معين شود باز راهكاري براي تعريف عملي نداريم .دكتر شفيعي درتعريف موسيقي شعر مي گويند كه درهرمجموعه اي انسجام وقتي قابل ادراك است كه يك وحدتي در عين تنوع دراجزاي اثر وجوداشته باشد در اين چشم انداز انسجام چيزي جز مفهوم جديد ساخت نظام و صورت نيست پرواضح است كه خود دكتر مي دانند مفاهيم انسجام باهم فرق مي كند ولي كنار هم قرارگرفتن آنها در الگوي تبيين شعر وجود دارد. ابهامي كه ميان فرم وساختار وجود دارد يكي به اين برمي گردد كه دكتر فولادي تفاوت ميان فرماليسم روسي و امريكايي را در نظر نگرفته اند .شباهت اين دو فرماليسم در اين است كه به متن در برابر فرامتن اصالت ميدهد اما تفاوت آنها در اين است كه فرماليسم روسي ، واكنشي دربرابر فرامتن گرايي است در حاليكه خاستگاه فرماليسم آمريكايي ساختارگرايي است.كاركرد انسجام بخشي از كاركردهاي ساختار است و فضاسازي از كاركردهاي فرم و نتيجه تحقيق آن است نه كاركرد شگرد بنيادي. يعني فضا درنتيجه تحقق فرم باهمه اجزا وعناصرش ايجاد مي شود نه فقط شگرد بنيادين كه هرچند مهمترين عنصر در فرم است ، تمام آن را شامل نمي شود تعريف كردن سطوح دروني و بيروني براي فرم شعر نيز يكي از ايراداتي است كه وجود دارد. باوجودي كه در تعريف فرم شعر منتقدان سطوح بيروني و دروني را درنظر ميگيرند براي فرم شعر از جمله در فرهنگ توصيفي اصطلاحات ادبي و ...اشاره مي كند دو نكته وجود دارد يكي اينكه شعر مجموعه اي اززبان ، عاطفه، انديشه ، موسيقي و خيال است ودرست است كه درمورد زبان تكليف كاملا معلوم است مثلا دكتر حق شناس سطح درون وبيرون را براي زبان درنظر ميگيرند اما چهار عنصر  ديگر عناصر سيال شعر هستند و درنظرگرفتن سطح بيروني ودروني براي هركدام ازاين ها به تنهايي هم ممكن نيست يعني مانميتوانيم يك تعريف دقيق ومرز بندي شده اي ارايه دهيم وبگوييم كه سطح عاطفه اين سطحش دروني وسطح ديگرش بيروني است .حال چگونه ممكن است اين عناصر در كنار هم قرار بگيرند وتركيب اين عناصر سيال را بتوان مرزبندي نمود اين تعاريف بيروني ودروني باعث مي شود كه آنقدر مبهم وانتزاعي شوند كه دركار نقد نه تنها هيچ گرهي را باز نميكنند بلكه دشواري هايي را به وجود مي آورند. واينكه درالگوي ايشان سطح دروني كلي تعريف نشده ودرهمان رباعي هنگام سپيده دم كه مثال زدم ، مراعات نظير هم در سطح دروني كلي و جزيي ذكر شده بود كه اين نتيجه آن است كه اين سطح اصلا مشخص نمي باشد و منتقد بايد به شم ادبي و حسي كه همان لحظه به او دست مي دهد تكيه نمايد.درمورد تزينات آوايي هم گفته شد.كه كاركرد هرتمهيد در ايجاد فرم برمي گردد.

مشكل ديگري كه الگوي نقد گرانيگاهي داردآن است كه تمهيداتي كه فرم آنها شعر را ايجاد مي كنند همه دررابطه با شگرد بنيادين است كه در نظر گرفته مي شوند يعني شگرد بنيادين وربط ان با معنا درنظر گرفته مي شود.اما در مورد ديگر تمهيدات مطلبي گفته نمي شود درصورتيكه تك تك اجزاي فرم درشعر بامعنا درارتباط هستند.درمورد پيشنهادات براي بهبود الگوي نقد گرانيگاهي بايد گفت كه تعريف فرم در سطح عملي چندان به درد ما نميخورد .بهتر است فرم ا ين گونه تعريف شود مجموعه اي از تميهيدات بياني است كه معاني را پنهان ، آشكار برجسته ، موكد، وپوشيده مي كند كه بهتر بتوان در نقد عملي از آن استفاده نمود دركنار گرانيگاه صوري مي توان گرانيگاه معنايي رانيز در نظر گرفت در واقع فرم و معنا تصرف مي كند كه مي توان گرانيگاهي هم براي معنا در شعر قايل شد كه دررسيدن به شگرد بنيادين به ما كمك نمايد در سبك شناسي هم فرم مي تواند به ما كمك نمايد درنهايت درمورد سه رباعي كه به تحليل دكتر فولادي تن ندادند رباعي اول گرانيگاه معنايي آن حيله است حيله به خودي خود معناي منفي دارد ولي هنگامي كه در اين رباعي كنار عشق قرار مي گيرد معناي مثبت پيدا مي كند واز آنجا هست كه آشنايي زدايي در اين رباعي شروع مي شود دررباعي دوم گرانيگاه معنايي «من» است،  «من»  در حين تجربه عشق متفاوت است «من» درجايگاه رديف گرانيگاه صوري تكرار است دررباعي سوم هم گرانيگاه آن در مصرع سوم است برمن چه نموده عشق كه گرانيگاه معنايي اين رباعي است كه نوعي برجسته سازي درذهن مخاطب ايجاد مي شود دريك جمع بندي بايد بگويم با وجود كارآمدي اي كه نقد گرانيگاهي در توصيف فرم شعر دارد ضعفهاي اين الگو ناشي از دقيق نبودن تعريف فرم ودردرجه دوم نبودن مرزمشخصي بين فرم وساختار وسطوح دروني و بيروني براي نوع شعر است چون اين سطوح حداقل معناي دقيقي ندارند بنابراين كمكي درنقد به منتقد نمي كنند درنتيجه به نظر مي رسد كه با تعريف دقيق وكاربردي تر فرم مي توان اين ضعف را جبران نمود.

 

سخنراني دكتر خالق زاده

به نام خداوند جان و خرد

سلام عرض ميكنم خدمت حاضرين، سپاسگزارم از همكاري دوستاني كه در برپايي چنين نشست هايي ما رو ياري ميكنند. تشكر ويژه دارم از همكاري مركز اسناد و كتابخانه ملي فارس به خصوص جناب آقاي دكتر رنجبر، جناب آقاي استاد منصور اوجي همه ما را به وجد آوردند.بهره مند شديم از كلام و شعرشون.همزماني نشست تالار فارس شناسي مركز اسناد و كتابخانه ملي فارس را با پيدايش انجمن دوستداران زبان و ادبيات شيراز را به فال نيك ميگيريم. اميدواريم به ياري همه شما بشود گامي هر چند كوچك در سرافرازي اين خاك پرمشك فارس برداشت. پارسي كه پسوند پايتختي را يدك ميكشد اما جايگاه او و شايستگي هاي اين سرزمين چيزي است كه اكنون مشاهده مي كنيد.

نشست ديده جان بين هست و ... البته ما كه جان بين نيستيم همانطور كه سرورم فرمودند به گفته حافظ ديدن روي تو را ديده جان بين بايد    وين كجا مرتبه چشم جهان بين من است

همانطور كه جناب دكتر سادات شريفي فرمودند نكاتي كه به سهم خودم ميرسد عرض ميكنم.

اگر نقد ادبي را يك مرور كلي و گذرا كنيم برسيم از جايي كه روابط بيشماري بين الفاظ و معاني بوده دسته بندي كنيم به اين روابط حاضر و غايب برسيم به اين نكته كه روابط مبتني بر حضور همان روابط همنشيني هست و روابط مبتني برغياب، مي دانيم هر كدام از اين دو راه- يكي راهي است كه كنش و واكنش روابط را با هم درگير ميكند و ديگري اينكه ارتباط واژگاني و مرتبه جانشيني بحث نمي شود و بيشتر به همنشيني واژه تكيه دارد.اگر اين تحليل را بخواهيم كامل تر كنيم، به اون دسته بندي مشهور سه دسته نحوي، معنايي و كلامي آن چيزي كه اليكوتيو، ديسپوتيو و اينوتيومشهور هست. فرماليست ها تغييرات طبقه بندي شده اي ارائه دادند. بياييم به سه دسته سبك شناسي و تركيب و درون مايه بخش كنيم.اين بحث را اگر روي اين مقاله خانم سميرا بختياري نسب كه ارائه داده بودند بخواهيم بگنجانيم واقعيت اين است كه  در بحث گرانيگاهي اولين ايرادي كه در نقد براي ما پيش مي آورد اينه كه هيچ گلي بي خار نيست و اگر نقدي باشد حتما نياز به راهكارهايي براي نقد و ايراد و نقايص هم بايد پيشبيني شود كه متاسفانه در اين نوع نقد چيزي براي كاستي ها پيدا نشد. آن چيزي كه ارائه دادند من اگر بخواهم تغيير نام بدهم آن چيزي كه به عنوان نقد گرانيگاهي انجام شد خيلي تفاوتي با اون نقد زيباشناسي كه همه از قديم الايام ميشناسيم نداشتند.درسته نگاهها، واژه ها بايد تغيير كند. اختلاف نام ها، اختلاف نگاه هم پديد مي آورد.هيچ كدام از ما منكر اين نيستيم. اما همان گونه كه خودشون در مقاله فرمودند كه اين شگرد چنان در ايجاد وحدت و هماهنگي اجزاي اثر اهميت دارد كه حتي اگر مسأله نقد فرماليستي هم در ميان نباشد بحث هاي زيبا شناختي در نهايت بدان ختم ميشود.همين هم در عمل ميبينيم ايجاد شده. توي مباني بررسي كردند، بخش بندهاي اين نوع نقد را هم اشاره كردند اما چيزي كه عملياتي ميشود يعني روي رباعي ها انجام ميشود به نظر بنده خيلي تفاوتي با نقد زيباشناسي ندارد. معمولا معاني را روي اين اشعار پياده كردند. اون بخشي كه ما نداشتيم باز هم به اين نتيجه نرسيدند كه اين بخش دروني كلي چي هست. بنابراين نقد از اين نظريه گرانيگاهي بسيار عالي بود كه بشود ضعف هايش نمودار شود همانطور كه خودشون هم به كاستي هاي اين نقد اشاره كردند براي ما هم روشن شود و بتوانيم ايرادها را يكي پس از ديگري پشت سر گذاريم تا نظريه اي جديدتر و كامل تر ارائه دهيم- ولي از اينكه بخواهيم ارائه ايشان را زير سؤال ببريم اصلا چنين نيست.

مباني كار بسيار عالي بود منتها اين چيزي بود كه به نظر بنده رسيد. اگر ايرادي مباحث بنده دارد مي توانيد نقد بفرماييد . مچكرم، وقت تنگ است مزاحم نمي شوم .

سخنراني دكتر فاموري

من قبل از هرچيزي تشكر مي كنم از مركز اسناد وبنياد فارس شناسي و انجمن دوستداران اديب فارس كه بنده عضو آن هستم اما كار اصلي را كسان ديگري انجام مي دهند و انصافا ما به چنين جلساتي احتياج داريم در استان فارس و جاي قدرداني داره از دكتر سادات شريفي كه اين قدم را برداشتند وقت ما در حد ۸۷ دقيقه و زياد نيست. اميدوارم صحبت ها مفيد باشد كه البته بيشتر به صورت سوال هست .كه براي بنده هم سوال هست وخيلي نمي خواهم روي آنها پافشاري كنم. يكي از مشكلاتي كه نقدهاي فرماليستي دارند اين است كه در واقع در اين نقدها وتمام نقدهايي كه از زبان شناختي در مي آيند عمده تمركز به توصيف است يعني كمتر مي بينيم كه شگرد يا ابزاري آمده باشد كه از آن طريق نقدي هم صورت گرفته باشد.  به اين دليل است كه ريشه ي اين نوع نگاه ادبي ريشه زبان شناسي ،زبان شناسي هم سعي مي كند كه در واقع ادبيات و هنر را به علم نزديك كند در حاليكه اينها دو بحث متفاوتند. علم حيطه توصيفات و اكتشافات هست در معناي محض و ادبيات حيطه ي خلاقيت است يعني شكستن قواعد . اين جمله معروف است كه يك منتقد راستين هميشه از قواعد برحذر خواهد بود يعني اولين كاري كه منتقد بايد بكند اينه كه بايد فكر كند با اثري روبرو هست  كه قرار نيست اين اثر را با قواعد توصيف كند چون در اصل اثر بايد قاعده شكني كند اگر اينجور نبود كه ادبيات اصلا پيشرفت نمي كرد.همه بر اساس قواعد كار نمي كردندو هيچ اتفاق خاصي نمي افتاد . در نتيجه من فكر مي كنم ايراد كلي همين است البته توي كشور ما شايد اينگونه باشد . من از آثاري كه در آمريكا و اروپا توليد شده خبر ندارم. نظريه هاشون به ما رسيده است فرماليست ،اهميت اصليش بر اثر نظريه پردازيش هست بخش توصيف را خيلي خوب انجام مي دهد در واقع روشن مي كند . در مورد روابط وشيوه كاركرد يك متن . من با اين حرف دكتر خالق زاده موافقم كه اين مقاله كه انصافا زحمت زيادي روش شده در زمينه نظريه پردازي موفق.همين كه توانسته يك گذاره را درست تعريف كند. اگر آقاي دكتر فولادي نتوانسته. در مقاله دكتر فولادي آمده يك عنصر قالب. خب اين چيزي را حل نمي كند. به قول آقاي دكتر اهل بلاغت هم اين را مي دانستند و زيباشناسان باهاش آشنا بودند. اينها تعريفي كه كردند مي گويند كه اين شگرد گفتمان منطقي را به گفتمان ادبي وصل مي كنند اين نكته مهمي است اين مقاله اين توفيق را در همين حد هم داشته باشد به نظرمن در بخش نظريه سازي خيلي موفق ديدم در مقالشون نكات خوبي گفته است. اين در نوع خودش به نظريه پردازي كمك مي كند نقد سطح بندي چهارگانه دكتر فولادي را انجام دادند.سطح بندي بدون ايراد نيست به نظر من فرم بيروني كلي كه قالب باشد خيلي جور در نمي آيد يعني سخت است كه قالب را فرم بدهيم. البته در رباعي اينگونه نيست چون رباعي گونه شعر فارسي است غزل را نمي توان گفت در اين وزن باشد اما رباعي وزنش مشخص است. اما به جز اون اگر بخواهد شعر ديگري كار شود نمي تواند فرم بيروني مترادف قالب باشد.اشاره هم كردم دليلي ندارد چرا بايد بگوييم وزن فرم بيروني جزئي هست.اين جزئي بودن از كجا آمده است البته شايد تحليل درستي نشده و بنده متوجه نيستم گفتند شناخت شگرد ادبي در اين نظريه مشخص نيست اين حرف درستي است و تعريف خوبي هم از فرم ارائه داده اند كه درست و قابل تأمل.چند تا نكته به صورت سوال ميگم شاعري بوسيله شگردي بنيادي از گفتمان منطقي عبور مي كند و وارد گفتمان ادبي مي شود اين شگرد ديگر عناصر آنها را مشخص مي كند صفحه 5مقاله هم مثالي زده اند. صفحه6 هم توضيح داده اند كه فرايند بازيابي شگرد بنيادي از درك درون مايه آغاز مي شود گفتمان منطقي و يا گفتمان ادبي را در نظر گرفته اند آيا به نظر نمي آيد كه يك گفتمان ديگر هم بشود در نظر گرفت؟

اين جور در نظر گرفتم كه ابتدا شاعر مي خواهد حرفي بزند اين گفتمان منطقي است بعد آن را توسط شگرد ادبي و بقيه شگردها به گفتمان ادبي مي كند.اما در جاهايي كه آمدند گفتمان منطقي را توضيح دهند در واقع گفتمان زباني توضيح داده شده يعني شعر به نثر آورده شده پيش فرض شايد اين است كه گفتمان ادبي و گفتمان زباني يكي است به نظر من هم روي اينها قابل بحثه .اما سوال ديگري فكر نمي كنيد كه قبل از شكل گرفتن شعر درواقع ما از هرچيز يك تصوير داريم از قديم گفتند انسان يك حيوان صاحب ديدار هست البته تصوير در معناي روانشناختي تصوير گره خوردگي عاطفه و فكر است در برهه اي از زمان اول چيزي در ذهن مي آيد بعد ذهن تحليل مي كند به سطح زبان مي رسد و بعد به سطح ادبيات . شايد بشود ما چيزي قبل از اينها تصور كنيم كه خب آنهم ايده است. كه از زمان افلاطون استفاده مي شده كه به معناي ديدار.

خيال به معني ديدار تصوير ماقبل از اينها فكر مي كنم.با سطح ديگري در نظر بگيريم.سطح زباني ببخشيد سطح تصويري متن تصويري من دوتا مثال هم مي زنم.حرف آخر من اين است كه به نظر من مي شود شگرد اصلي را در واقع فعل اصلي گرفت بنا به تعريفي كه از تصوير ارائه داديم تصوير گره خوردگي عاطفي و فكر است در برهه اي از زمان برهه اي از زمان مي شود فعلش چون تنها نوع كلمه كه در اين زمان است فعل است.يك مثال بزنيم ببينيم جور در مي آيد يانه در رباعي در خلوت عاشقان شرابي خورديم و به بال سماع پيچ و تابي خورديم خورشيد به نعره اي برآمد از ماه گويي كه شبانه آفتابي خورديم مهمترين استعاره اي است كه در باره شراب بكار رفته است با توجه به تاييدي كه شاعر بر رديف دارد خوردن-وبا توجه به اين كه شراب به خوردن چسبيده و با توجه به حرف من مي بينيم كه اول يه تصوير شكل گرفته در ذهن شاعر كه آن هم شراب خوردن است فعل خوردن با تفاوت معنايي كه دارد پيچ و تاب هم ايجاد مي كند خاصيت زباني خودش را اينجا نشان مي دهد يعني شراب خوردن را پيشنهاد مي كند شايد هم شراب خوردن به آفتاب خوردن نزديك باشد اين دونوع خوردن كه يكي نيست يك جنس نيست اما بهتراست كه ما بپذيريم كه قبل از تمام اين سطوح يك سطح تصويري داريم اگر تصوير را اينجور بپذيريم كه اساسا زمان در آن مطرح است مي رسيم به اين كه شگرد اصلي حتما بايد فعل اصلي باشد. منظورم فعل درمعناي ظاهري نيست.شايد فعل مصدر باشد.

مثلاً صنعتهاي معنوي را شگرد اصلي گرفتيد . به نظر من صنعتهاي معنوي مي توانند ايجاد فضا كنند . اينها در واقع ايجاد فضا مي كنند.فرم به شگردهاي لفظي ربط دارد . فقط اين را بگم كه فكر مي كنم نكته مهمي است . بسياري از نظريه هاي انتقادي كه ارائه مي شود معمولاً به كار توصيف محاسن يك شعر مي آيد . همانطور كه جناب اوجي اشاره كردند كه من 90 رباعي رو كشيدم بيرون و بقيه را گذاشتم كنار. خب طبيعي هست مثل حافظ مثل فردوسي، تمام رباعي ها نمي تواند در يك سطح باشد . اين شگرد نمي تواند نقض ها را توضيح دهد . البته هيچ شگردي تمام قابليت هاي ادبي را نمي تواند توضيح دهد. من با كسب اجازه از خود استاد اوجي مثلاً صفحه 42 اين دفتر 2 رباعي هست كه تفاوت را نشان دهم . حالي ست مرا كه مثل مانندش نيست . تمام اجزا جمله در حالت عادي ، يعني اگر حتي به نثر هم برگردانيد تمام اجزا وجود دارد در اين مصرع – رباعي بعدي حالي ست مرا كه جان تو را مي جويد . قسمتي از جمله در حالت نثر كه بوده وقتي شعر شده حذف شده است(كه در آن) عيبي ندارد اما نياز به توضيح دارد. ممنون هستم . ببخشيد وقتتون رو گرفتم . در كل حركت جسارت آميزي هست كه كسي نظريه اي دهد يا مفهوم پردازي كند و ارزشمند هست . ممنونم.

سخنراني دكتر مرادي

هم شما خسته ايد و هم حرفهاي ما خسته كننده تر، عذر خواهي مي كنم از استادانم ، اوجي، جناب آقاي طارمي و بزرگواران ديگر- من نمي خواهم وقت بگيرم اگر اجازه بدن دكتر جناب آقاي سادات شريفي من وقتم رو به دكتر قيصري بسپارم وگرنه يك دقيقه حرف بزنم . چيزهايي كه من نوشتم فكر نكنم دقيق باشد . من جواب سؤالهام رو گرفتم . در اين نظريه گفتن برخي از موارد را مشگل گشايي هايي كرديم .

بحث گرانيگاهي را من خيلي پسنديدم اما باز بايد درباره اش بحث شود . درباره اينكه اين نظريه فقط در شعر جوابگو هست يا در رمان ، نمايشنامه، فيلم نامه، فكرمي كنم آثاري كه بررسي شدن فقط رباعي بودن يا شعر و آن هم جاي خطا ديده مي شود . من بحث هايم رو مكتوب دارم اگر بعد از جلسه وقت داشتن بزرگان من نظراتم را خواهم گفت. چون دغدغه شاعري با دغدغه نظريه پردازي متفاوته بيشتر بحث كمي هست من فقط بگم كه جناب دكتر سادات شريفي و سركار خانم بختياري نسب خودشان نظريه پردازان بزرگي هستند من اگر جاي اين بزرگان بودم خودم به جاي چكش كاري نظريه دكتر فولادي نظريه پردازي مي كردم .متشكرم.

 

سخنراني دكتر قيصري

خيلي لحظات خوبي ، جاي خوبي، ما شيرازيم و يك شاعر توانمند در جمع ماست و منتقدان بسيار خوب و مقاله اي كه موضوعش شعر ايشان هست .

بحث عريض هست و انصافاً گفتني بسيار است ، از يك نكته كلي در مقاله به چند نكته در مورد شعر ايشان برسم و بحث را سريع تمام كنم.

در مورد مقاله ما يك متر و معياري به عنوان گرانيگاه مناسب ببينيم براي بررسي يك سري آثار متر را براي خود چكش كاري كنيم ، معايبش را رفع كنيم تا در نقد خود استفاده كنيم من به نوع خودم تبريك ميگم اين نگاه جسورانست و اميدوارم بيشتر هم بروند به قول دكتر مرادي و آنچه خودشان فكر مي كنند ارائه بدهند كه اين في نفسه اشكالي ندارد هيچ ، بلكه دست و پا گيري نظريه اول را نداشته باشد دوستان گفتند آنچه در باب نظريه است در مورد ارزيابي نظريه و نقد خود آثار مقاله مقداري معلق هست و مقداري ذهن مخاطب مقاله را مغشوش مي كند .