13 فروردين 1327ش ، سالروز درگذشت ارنست هرتسفلد باستان شناس و خاورشناس

مقدمه

یكی از شیوه‌های جهان غرب برای به كرسی نشاندن هدف‌های فرهنگی خود، دست‌یازی به پدیده‌ی خاورشناسی بوده‌است. غربیان و از جمله دولت ‌آلمان، با توجه به كهن بودن تمدن كشور ما، برای نفوذ در ایران، از درِ فرهنگی وارد می‌شدند و به بهانه‌ی ریشه‌یابی نژاد و زبان ژرمنی، محققان خود را  با عنوان پزشك، سیاح و معلم تاریخ و جغرافیای تاریخی روانه‌ی كشورمان می‌كردند، دولت وقت ایران نیز آن‌ها را به استخدام خود درمی‌آورد.
این عده، هم‌زمان با فعالیت‌های تخصصی، هدف‌های دولت خود را نیز از نظر دور نداشتند و با جلب اعتماد دولت و مردم و با گرفتن امتیاز حفاری و كاوش آثار باستانی ایران، بسیاری از آثار ملی ایران را به تاراج بردند و درضمن، زمینه‌های نفوذ دولت خود را نیز فراهم ساختند.
از جمله یكی از محققان، پروفسور ارنست هرتسفلد بود كه با هدف معلمی تاریخ و جغرافیای تاریخی استخدام شد و همراه با این وظیفه، به مطالعه‌ی آثار عتیقه و كشف آثار باستانی هم در ایران پرداخت.
وی، در 23م ژوئیه‌ی1879، در هانوفر به دنیا آمد. ارنست امیل هرتسفلد، پس از پایان دوره‌ی دبیرستان در برلین، نخست به تحصیل در رشته‌ی معماری در دانشگاه عالی برلین پرداخت و آن را در سال 1903 به پایان رساند. پس از آن، هرتسفلد به فراگرفتن تاریخ آشوریان و تاریخ هنر در دانشگاه‌های مونیخ و برلین روی آورد. هرتسفلد، در سال 1907 موضوع دکترای خویش را - که در مورد پاسارگاد نوشته شده بود - به استادان خویش ادوارد مایر [Eduard Meyer] و اشتفان ککوله [Stephan Kekulé] عرضه كرد و به دریافت دانشنامه‌ی دکترا نایل گردید. موضوع پایان‌نامه‌ی دکترای وی، در همان سال به صورت کتابی چاپ و منتشر شد.
هرتسفلد ابتدا، به عنوان استادیار جغرافیای تاریخی در همان دانشگاه به تدریس پرداخت و در کنار آن، ضمن خدمت در موزه‌ی دولتی پروس، به مطالعه در جغرافیای تاریخی خاورزمین بویژه ایران و عراق پرداخت. وی، از سال 1903در خاورنزدیک و خاورمیانه و نیز در طول جنگ‌های اول و دوم جهانی، به کاوش‌های باستان‌شناسی در ایران، بین‌النهرین و سوریه سرگرم بود و با هیئت اعزامی به نینوا برای کشفیات باستان‌شناسی و تاریخی، اعزام گردید. 
در جریان این مأموریت‌ها بود که شوق تحقیق در تاریخ مشرقِ قدیم در او فزونی یافت و شوقش به تاریخ اشکانیان و مطالعات اسلامی، به حدی رسید که در تمام عمر از آن دست نکشید. او همچنین، چندین سال در مورد تمدن‌های بابل، آشور، ساسانی و نیز صنایع، معماری و اسناد مربوط به صنعت دوره‌ی هخامنشی و دوره‌ی اسلامی، به تحقیق و کاوش گذراند.
هرتسفلد، در سال 1920 کرسی استادی جغرافیای تاریخی مشرق زمین را در دانشگاه برلین به دست آورد و به طور همزمان، به تدریس در رشته‌ی زبان‌شناسی شرق اشتغال یافت. وی، مدت‌ها در ایران به مطالعه و پژوهش پرداخت. همچنین، بخش‌هائی از پاسارگاد و تخت جمشید را، نخستین بار مورد کاوش قرار داد و گزارشی فراگیر درباره‌ی تخت جمشید را فراهم‌آورد. 
 در جریان این کاوش‌ها، آثار متعدد باستانی شامل ظروفِ حجاری، نقاشی و کتیبه‌های زیادی از زیر خاک بیرون آمد. در این میان، هرچند تلاش‌های علمی هرتسفلد در شناسائی تمدن کهن مناطق مختلفِ شرق، مثال‌زدنی است، اما نباید از نظر دور داشت که این امر، زمینه‌های انتقال اشیای عتیقه‌ی بسیاری را به موزه‌های غرب فراهم ساخت. 
هرتسفلد، عضور انجمن آسیائی لندن و ایرلند، عضو فرهنگستان عربی دمشق، عضو افتخاری مؤسسه‌ی باستان‌شناسی هند و فرهنگستان بریتانیا بود. از هرتسفلد آثار متعددی در زمینه‌ی تاریخ تمدن اسلامی و پژوهش‌هائی در مورد نقشه‌برداری از مناطق مختلف شرق به جای مانده که کتیبه‌های ایران قدیم، ایران در شرق قدیم، زرتشت و جهان از آن جمله‌اند. ارنست امیل هرتسفلد، سرانجام پس از 69 سال زندگی، در بیستم ژانویه‌ی 1948، در شهر بال سوئیس درگذشت.

اعلام وصول انجمن آثار ملی به وزارت ماليه، در خصوص چهارصدجلد آثار تأليفی ارنست‌ هرتسفلد و تحويل به ارباب‌‌كيخسرو و نحوه‌ی تخصيص عايدات آن

  • شماره : ۲۴۰۰۱۵۸۵۵
  • تاریخ : ۱۳۰۷ش.