نشست«حسین بن علی(ع) در آیینه عرفان، کلام و اندیشه سیاسی»در کتابخانه ملی برگزار شد
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نشست «حسین بن علی (ع) در آیینه عرفان، کلام و اندیشه سیاسی» با سخنرانی داود فیرحی، ناصر مهدوی، علی اکبر ثبوت و احمد پاکتچی به همت اندیشگاه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
در این نشست که به بررسی واقعه عاشورا از زوایای مختلف پرداخته شد سیدصادق سجادی استاد دانشگاه و عضو کارگروه ایرانشناسی و اسلامشناسی اندیشگاه با بیان اینکه عاشورا یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ اسلام است که مسیر تاریخ را تغییر داد گفت: این اتفاق وجوه مختلف دارد ولی به دلایل مختلف به خصوص در دو سه قرن اخیر وجه مردمی آن بر سایر وجوه آن چربیده است.
وی اظهار داشت: عاشورا وجه کلامی، عرفانی، سیاسی، فقهی، حدیثی و ... دارد که به این گونه وجوه کمتر پرداخته شده و یکی از دلایلی که ما در کارگروه ایران و اسلامشناسی تصمیم گرفتیم چنین جلسهای برگزار کنیم این بود که آغازگر شناخت چنین وجوهی باشیم.
حجتالاسلام داود فیرحی پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام ادامه داد: بحث من مربوط به بعد از واقعه عاشورا و مربوط به امام سجاد است. از امام سجاد (ع) متنها و دعاهای زیادی برجای مانده ولی دو متن کوتاه هست که در احتجاج طبرسی ثبت شده؛ یکی در کوفه و یکی در شام.
پژوهشگر علوم سیاسی و اندیشه سیاسی اسلام افزود: میگویند متنها آینه زمانند. کلماتشان چیزی را نشان میدهند که خیلیها میل به کتمانشان دارند بنابراین اصحاب زبانشناسی جدید دو پیشفرض دارند که متن اصولا دو پیام را در خود حمل میکند یکی پیام مصرح و دیگری پیام ناگفته.
فیرحی تصریح کرد: در این دو متن امام هم ـ به خصوص متن کوفه ـ دو پیام پنهان هست که بسیار مهم به نظرمیرسد و آن برجسته کردن مسئله مجازات یا خشونت است. کسانی که تاریخ حقوق و جزا را خواندهاند میدانند که در نظامهای سیاسی چیزی وجود دارد به نام حق مخالف. امام سجاد (ع) در این متون به این حق اشاره میکند و به این که چطور کرامت مخالف دارد به هم میریزد.
وی ادامه داد: سنت پیامبر که در زمان امام علی (ع) هم ادامه داشت سنت جذابی بود. اینکه کسی را مجبور نمیکردند بیعت کند ولی اگر بیعت میکرد توقع داشتند به عهدش وفا کند. اما در ادبیات این دوره شاهدیم حق مخالف به تدریج به هم ریخته و نه تنها مخالف محترم شمرده نمیشود بلکه هتک حرمت هم میشود، حتی شخصی مثل امام حسین (ع). تا این حد که در فرمان عبیدالله هست که پشت استخوانهای حسین اسب برانید. فوکو در کتاب مجازات و تنبیه توضیح میدهد مخالفان را طوری تنبیه میکردند که همه حساب کار خود را بکنند.
فریحی خاطرنشان کرد: خشونت در این دوره به عنوان یک رسانه بود. نمایش مجازات، اسب دواندن، سر بریدن، آتش زدن... همه در این راستا هستند. خطبه امام سجاد در کوفه برملا کردن این مسئله است. یعنی دارد توضیح میدهد که این رفتار خلاف شرع، عرف و انسانیت است. او در آن زمان یک جوان 22 ساله است که دارد گفتمان حاکم را وارونه میکند.ادبیات مدرن میکوشد مجازات را درونی کند. مثلا مجازات پنهان کند ولی در ادبیات کلاسیک استراتژی دولت فاشسازی خشونت است تا چیزی به نام استراتژی هراس آشکار شود.
در ادامه این نشست احمد پاکتچی دینشناس و زبانشناس گفت: بحث کردن درباره اندیشه کلامی امام حسین (ع) سختترین کار است. باوجود اینکه احادیث منقول از امام حسین کم هستند ولی دستاورد بسیار جالب است. باید تجربه خودم را به عنوان شیعه عرض کنم و آن این است که ما امام حسین را بیشتر با عاشورا میشناسیم و اگر از ما بپرسند غیر از عاشورا چه شناخت دیگری از ایشان داریم شاید خیلی از ما بگوییم هیچ شناختی. اما خیلی هم نمیشود ما را تختطئه کرد.
وی تصریح کرد: این یک حقیقت نهفته است که هر امامی در امامت خود شیوهای داشته، پس طبیعتا از هر امامی انتظار میرفته بر اساس اقتضای عصر خود پیش برود. ما از امام حسین بیشتر عمل دیدیم تا سخن. او مرد عمل است برای همین حجم داشتههای کلامی ما از امام حسین (ع) کم است.
وی ادامه داد: شاید مهمترین پیام امام حسین (ع) در حوزه کلام این است که کلام را نباید از عمل جدا کرد. اگر جدا شود این مصیبتبار خواهد بود.
در ادامه اکبر ثبوت استاد و پژوهشگر تاریخ و فلسفه نیز درباره وجه عرفانی عاشورا به تفسیرهای عارفانهای که از عاشورا شده از جمله تفسیر شیخ محیالدین عربی اشاره کرد و گفت: تفسیر مولانا و تفسیر سید طاووس نیز به هم خیلی نزدیک است. پس از این تفسیر شاه عبدالعزیز دهلوی را داریم و بعد صفی علیشاه و بالاخره تفسیر عرفای متاخر مثل مرحوم قاضی و حداد. اما وقتی سراغ واقعه عاشورا میرویم معمولا دو صف و دو جبهه میبینیم و نگاهی که عموما به این دو جبهه میشود این است که یک طرف هر چه هست شقاوت است و یک طرف هر چه هست مصیبت و محنت و بلا و رنج و الم. البته متاسفانه حتی عزاداری ما هم آن صورت صحیح و خالصش را حفظ نکرده و شکل هایی به خود گرفته که بدون هیچ تردیدی خلاف شرع است.
ثبوت اظهار کرد: سید طاووس و مولانا به ماجرای کربلا نگاه دیگری دارند. یعنی جز مصیبت و رنج چیزهای دیگری هم میبینند و آن را از قرآن کریم گرفتهاند که میگویند شهیدان راه حق غرق فرح و شادیاند برای آنچه خداوند از عنایات خود به آنها ارزانی داشته است.
استاد و پژوهشگر تاریخ و فلسفه تصریح کرد: خدا در قرآن در یک آیه سه بار تاکید میکند که شهیدان راه حق غرق شادمانیاند. وقتی که ما سراغ وقایع عاشورا میرویم میبینیم که واقعا هم اینگونه نیست که فقط سخن از محنت و مصیبت باشد.
وی تصریح کرد: امام (ع) وقتی از برادرزاده 13ـ 14 خود میپرسند مرگ را چگونه مییابی پاسخ میدهد شیرینتر از عسل. یا در شب عاشورا اصحاب با این که یقین دارند فردا کشته خواهند شد مدام با هم شوخی میکنند. خود امام هم وقتی اصحاب را به جانبازی دعوت میکنند میگویند کدام یک از شما هست که خوش نداشته باشد از یک زندان رهایی نیابد و به قصر منتقل نشود؟ پس از امام هم وقتی ابن زیاد از زینب به طعنه میپرسد چه دیدی میگوید؟ ما رایت الا جمیلا. در سخنان امام سجاد هم هست که میگوید ما را به کشته شدن تهدید میکنی؟ نمیدانی کشته شدن عادت ماست و شهادت کرامت ما؟
وی افزود: سید طاووس میگوید با توجه به آن آیه کریمه پس شهیدان وقتی به عالم دیگر منتقل شدند غرق شادمانیاند و ما همه باید در شادی آنها شاد باشیم. او سنت عزاداری با دستور آیه کریمه این طور جمع میکند که از آغاز محرم تا روز عاشورا که روزهای هجوم مصائب است باید ما هم به تبع آن محزون باشیم ولی پس از عاشورا دیگر آنها در مقامی هستند که غرق شادیاند و ما هم باید به آنها اقتدا کنیم. مولانا هم همین مطلب را شاید با زبانی تندتر بیان میکند. یعنی در برابر کسانی که مردم را به عزاداری میخوانند میگوید:
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان/زانک بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست/جامه چه درانیم و چون خاییم دست
چونک ایشان خسرو دین بودهاند/وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادروان دولت تاختند/کنده و زنجیر را انداختند
روز ملکست و گش و شاهنشهی/گر تو یک ذره ازیشان آگهی
ور نهای آگه برو بر خود گری/زانک در انکار نقل و محشری
بر دل و دین خرابت نوحه کن/که نمیبیند جز این خاک کهن
ور همیبیند چرا نبود دلیر/پشتدار و جانسپار و چشمسیر
در رخت کو از می دین فرخی/گر بدیدی بحر کو کف سخی
آنک جو دید آب را نکند دریغ/خاصه آن کو دید آن دریا و میغ
در پایان این نشست ناصر مهدی استاد دانشگاه و پژوهشگر عرفان اسلامی اظهار داشت: این روزها تاختن به آموزههای امام حسین (ع) در برخی از محافل عادت شده. من همیشه در ذهنم مرور میکنم که از حسین (ع) چه میتوان آموخت؟ شما با یک حادثه تحسینبرانگیز روبرویید که لااقل برای جامعه ما و انسانهایی که در پی اندیشههای فاخرهستند یک الگوست. داستان عاشورا چنین پتانسیلی دارد. خدا در قرآن دو الگو ارائه میدهد الگوی حکمت و ضلالت.
وی افزود: الگوی حکمت، ابراهیم است اگرچه بنده معتقدم داستانهای قرآن سمبلیک است ولی حضرت ابراهیم مطرح میشود تا بعدها مسلمانان بیراهه نروند چون یک ترازویی باید باشد. ما هیچ اثری از قیام در عاشورا نمیبینیم. مگر میشود با جماعتی که پدرش را به زانو در آورد قیام کرد؟ در این صورت این مرد عاقلتر از این بود که خود را به چنین مهلکهای بیندازد. ما نام قیام گذاشتیم که تفسیر سیاسی بکنیم.
وی تصریح کرد: امام حسین(ع) به ما حق اعتراض به حاکم سیاسی را یاد داد و این غیر از قیام است. او میگوید تو میتوانی به حاکم خودت اعتراض کنی ولی ما اینها را دفن کردیم. او شکوه یک نفس بزرگ است که برای وجود خودش ارزش قائل است. آدم از خودش وقتی عقبنشینی میکند تا ابد رنج خواهد برد. زیبایی جهان بر جان زیبا میتابد. امام حسین (ع) اتفاقا دنبال زندگی بود نه مرگ. پدرش هم این چنین بود. تنها فرصت ما برای این که در قیامت سربلند باشیم همین زندگیست. قصه امام حسین(ع) یک نقطه مرکزی دارد که هرگز نباید فراموش کنیم: مردی به دنبال زندگی فاخر است.
انتهای مطلب/