مصاحبه با نوش آفرین انصاری


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۱۴:۹:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۱۴:۱۷:۴۵
مصاحبه با نوش آفرین انصاری

بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با سركار خانم نوش آفرین انصاری  
جلسه چهارم، در تاریخ: 82/12/24، شماره ردیف مصاحبه: 720، مصاحبه كننده: پیمانه صالحی
 
صدای خانم نوش آفرین انصاری


`پس از سال 1357 كه من دبیر شورا شدم، در سال 1358 فكر تدوین فرهنگنامه در شورا جدی شد. اولین بار در سال 1342 مطرح شده بود كه ایران و كودك ایرانی نیاز به كتاب مرجع دارد و چون من هم كتابداری خوانده بودم، به اهمیت كتاب مرجع و تثبیت هویت ملی توجه داشتم. كتاب مرجع هرچه به كودكان و نوجوانان نزدیك تر می‌شود، هرچه عمومی تر باشد و در سطوح بالا و تخصصی تر نباشد، ناگزیر می شود كه به بوم خودش توجه كند. 
هدف كتاب مرجع در هر عصری این است كه به گذشته برگردد و از میان گذشته، آنچه را كه لازم است انتخاب بكند و مهندسی اطلاعات انجام بدهد و آن را به خوانندگان امروز بصورت زیبا و برانگیزاننده ارائه بدهد. این روند احیاء در كتاب مرجع، یك بحث خیلی جدی است و من به این بحث علاقمند بودم. از سال 1342 كه در شورا بودم و بعد هم كه مرجع را در دانشكده درس می دادم، همیشه بر این كار تاكید داشتم. یعنی میزان ارادتم به دكتر غلامحسین مصاحب  یا میزان ارادتم به احسان یارشاطر یا به ایرج افشار به عنوان یك كتابشناس و به تمام كسانی كه مرجع را فهمیدند و درك كردند و مرجع را شناختند [ناتمام] برایم خیلی خیلی قابل احترام بود. 
در این سی، چهل سال تعداد زیادی از آدمهایی كه از آنها یاد كردم، مرجع سازی كردند. در این جلسه، مرجع سازها برایم مطرح نیستند و من به كسانی می اندیشم كه به هر حال مرجع را خیلی خوب شناختند، دنبال تولید كتاب مرجع بودند و دغدغه این تولید را در كیفیت بالایی داشتند. بنابراین، من به این زمینه علاقمند بودم. در سال 1358 بود كه طرح تدوین فرهنگنامه كودكان و نوجوانان در شورا جدی شد. همان موقع خیلی پیشنهادها بود كه یك اثر كوتاه تری بوجود بیاید، ولی فكر می كنم قبلاً هم به این موضوع اشاره كردم. این تصمیم را هیئت مدیره شورا گرفت كه برعكس، یك اثر بزرگ پدید بیاوریم، به دلیل اینكه از اثر بزرگ می شود آثار كوچك و خلاصه بوجود آورد، ولی از آثار كوچك و خلاصه نمی شود بعدها یك اثر بزرگ پدید آورد. 
بنابراین، كار تدوین فرهنگنامه با مختصر پولی كه بوسیله یكی از عزیزان (همسر خانم میرهادی) دراختیار ایشان گذاشته شد، آغاز شد تا كاری برای بچه های ایران انجام بشود. از سال 1358 تا الان، حدود بیست و پنج سال از عمر فرهنگنامه می گذرد. ما درسهای خیلی خیلی زیادی را در كار فرهنگنامه یاد گرفتیم. در حال حاضر هشت جلد این اثر چاپ شده و جلد نهم هم در دست چاپ است و امیدواریم كه تا اردیبهشت هشتاد و سه چاپ بشود. [همچنین] امیدوار هستیم كه تا قبل از پایان سال 1383، جلد دهم هم دربیاید.
آنچه كه از فرهنگنامه یاد گرفتیم، این بود كه شاید تنها جایی كه می توانست كتاب مرجعی به این عظمت (یك دائره المعارف عمومی پنج هزار موضوعی و بیست و چهار جلدی چهار رنگ) را برای كودكان و نوجوانان ده تا شانزده سال دربیاورد، «شورای كتاب كودك» بود. دلیلش هم این است كه ما در شورا، به كار داوطلب و به كار جدی و پژوهشی داوطلبانه عادت داشتیم. اگر امكانات مالی زیادی هم برای اثری مثل فرهنگنامه فراهم بود، ولی در یك سازمان دولتی قرار می گرفت، این چنین زنده، پویا و پرمحتوا درنمی‌آمد كه در شورا درآمده است! یعنی تمام تجربه بیست و خرده ای سال پشت سر این اثر كه در فرد فرد ما اتفاق افتاده بود، خیلی موثر بود، برای اینكه باور بكنیم كه می شود با دست خالی و عشق بسیار زیاد و احترام زیادی كه جامعه نسبت به شورا و شخص خانم میرهادی داشت و نسبت به شفافیت آرمان شورا برای خدمت به بچه ها [ناتمام]. درحقیقت تمام اینها اهرمهای خیلی بزرگ حمایتی بودند كه این كار را امكان پذیر كردند.
مورد دومی كه شاید بشود به آن اشاره كرد، نگاه از ایران به جهان است كه در فرهنگنامه مطرح شد. این بحث خیلی مهم است. یعنی چه كه ما می گوئیم از ایران به جهان نگاه كردن؟ یعنی پیدا كردن یا تحریك آدم هایی نسبت به اینكه تجسس و تحقیق بكنند و به مقاله شان شكل بدهند، ولی این باور را داشته باشند كه خودشان ایرانی هستند. بدون تردید، ارزشها و نگرش های ایرانی و كلام زبان فارسی، نوعی نگرش از ایران به جهان است. وقتی كه ایرانی متخصص پدید بیاید، حتی اگر در یك موضوعی كه به ظاهر غیر ایرانی است هم بنویسد، می شود گفت كه از ایران به جهان نگاه كرده است. در مورد نویسندگان، جانوران و بیماریها، مكرر این احساس را داشتیم كه باید تقویت بكنیم یعنی مدیریت فرهنگنامه، بحث نگاه از ایران به جهان را تقویت بكند و باید باور بكند كه هر كدام از ما در هر جای دنیا كه زندگی می‌كنیم، از بوم، فرهنگ، نگرش و نگاه خودمان بسیار متاثر هستیم؛ حتی انتخاب واژه ها كه شاید یك چیز طبیعی و ساده به نظر بیاید.
مسئله دیگری كه مطرح شد و شاید طرح آن برای ما ارزشمند باشد، بحث پژوهش در مورد مقاله های ایران بود. معمولاً در فرهنگنامه ها منابعی وجود دارد و فرهنگنامه نویس مقاله خود را از منابع موثق دست دوم می نویسد. ما با این مشكل روبرو شدیم كه بعضی اوقات منابع دست دوم خوب وجود نداشت و موثق نبودند و در خیلی از موارد مجبور شدیم كه به منابع دست اول رجوع كنیم. دلیل اینكه دوستان ما می آیند و با مركز اسناد ارتباط برقرار می كنند و از آقای كیانی خواهش می‌كنند كه كمك كنند و ایشان هم لطف می-كنند و می نویسند كه هرگاه همكاران فرهنگنامه كودكان و نوجوانان چیزی را بخواهند، می توانند استفاده كنند، چیه؟ اگر مثلاً ما یك تاریخ دقیق از دانشگاه تهران داشتیم یا از دارالفنون یا از شخصیت های تاریخی داشتیم، مطمئناً ضرورت رفتن به مراكز آرشیوی و اسناد، كار فرهنگنامه نویس نیست و این كار مورّخ و كسانی است كه كتابهای بنیادی را انجام می دهند، ولی در خیلی از موارد برخوردیم به اینكه آن ابعادی كه ما دوست داشتیم به آن توجه بشود، نبود. مثلاً ما یك تاریخ درجه یك معتبر مستند از شهر تهران نداریم. ضمناً گاهی مجموعه های اسناد جدیدی كشف می شوند و مجموعه های جدیدی بوجود می آید كه ممكن است مورخ پیشین آنها را ندیده باشد.
بنابراین، آنچه در مورد ایران در فرهنگنامه اتفاق می افتد، بعد پژوهشی پیدا كرده است. این باعث شده كه تعدادی از آدم هایی كه به پژوهش علاقمند بودند را دراختیار بگیریم. شما با جاذبه های اثر، جامعه را جذب می كنید. آدمهایی پیدا شدند كه دغدغه این نوع تجسس را داشتند كه به هرحال بروند این نوع اسناد را پیدا بكنند. بطور مثال، اخیراً ما می خواستیم یك بندی از قرارداد تركمانچای را بیاوریم و می خواستیم حتماً اصل قرارداد را ببینیم و چه مصیبتی، چه مصیبتی! بحث دراختیار قرار ندادن منابع واقعاً فاجعه است! این سند در كتابخانه مجلس بوده و به محقق ما گفتند كه شما فقط می توانید چهار بندش را یادداشت كنی! چرا فقط چهار بند؟! چرا عین قرارداد تركمانچای، چیزی كه در تاریخ ایران به این مهمی است، بصورت عكس یا فاكسی مایل یا تصویری در اختیار كتابخانه ها نباشد؟ چرا كتابخانه ها این را تهیه نكرده اند؟ خلاصه، ما گروه پژوهشگر پیدا كرده ایم كه این هم در كار فرهنگنامه نكته جالبی است. بعد بحث پژوهش در خود فرهنگنامه رخ داد. در این هشت جلدی كه تا حالا درآمده، حدود دو هزار و پانصد مقاله نوشته شده است. دو تا كار پژوهشی انجام گرفت كه به زعم من مهم است و باید گسترش این كار را هرچه بیشتر تقویت كنیم. یكی پژوهش دشواری واژگان بود و یكی پژوهش در مورد بلندی مقاله ها.