نخستین برنامه علمی – فرهنگی تالار فارس شناسی در حوزه ادبی
تالار فارس شناسي مركز اسناد و كتابخانه ملي فارس در آبان ماه 1391 با حضور رياست محترم سازمان جناب آقاي دكتر صلاحي و استاندار محترم فارس رسما افتتاح شد. هدف از افتتاح اين تالار، پيشبرد اهداف سازمان در زمينه برنامه هاي علمي – فرهنگي- ادبي و فراهم آوردن امكانات پژوهش و تحقيق در حوزه منطقه شناسي (فارس شناسي) است. در اين راستا، برنامه هاي علمي – فرهنگي، ادبي، تاريخي، هنري و اجتماعي پيش بيني شده با همكاري گروههاي علمي اجرا مي گردد.
نخستين برنامه علمي – فرهنگي تالار فارس شناسي در حوزه ادبي به نقد رباعيات شاعر معاصر فارس منصور اوجي اختصاص دارد كه در روز 19 اسفند ماه با حضور ايشان برگزار مي شود. بزودي فهرست ساير برنامه هاي تالار در حوزه هاي مذكور به اطلاع خواهد رسيد.
چكيدۀ تفصيلي پژوهش
مربوط به نخستين نشست از سلسلهجلسات «ديدۀ جانبين»
(ويژۀ بررسي متون شعر و ادب فارس با رويكردهاي جديد در نظريههاي ادبي)
عنوان: بهسازي الگوي «نقد گرانيگاهي»؛ نمونهپژوهي در آثار استاد منصور اوجي
1.سميرا بختيارينسب
2.دكتر سيدفرشيد ساداتشريفي
به هنگام بهكارگرفتن هر نظريۀ ادبي، انتخاب الگويي مناسب كه بتواند در نقد، اثر را بهدرستي در چارچوب آن نظريه بررسي كند، اهميتي اساسي دارد. دكتر عليرضا فولادي در مقالهاي با عنوان «نقد گرانيگاهي روشي براي نقد فرماليستي شعر» (چاپشده در مجلۀ نقد ادبي، سال اول، شمارۀ۳، صص۱۳۷تا۱۶۳) روشي را براي نقد فرماليستي شعر ارائه دادهاند. ايشان ابتدا سطوحي را براي فرم شعر قائل شدهاند، سپس با تعريف «شگرد بنيادي» در جايگاه گرانيگاه فرم شعر، الگوي خود در قالب مثال تبيين كردهاند.
خلاصۀ تعاريف و الگوي پيشنهادي ايشان چنين است: فرم شعر چهار سطح دارد: ۱. سطح بيرونيكلي؛ ۲. سطح بيروني جزئي؛ ۳. سطح درونيكلي؛ ۴. سطح درونيجزئي. (نك. فولادي، ۱۳۸۷: ۱۴۸) هريك از اين سطوح چنين شناخته ميشود: «۱. سطح بيرونيكلي: قالب شعر است، اعم از منظوم (كلاسيك و نيمايي) و منثور؛ ۲. سطح بيرونيجزئي: وزن و قافيه شعر است يا مصالح احتمالي ديگري كه اجزاي قالب آن را ميسازند؛ ۳. سطح درونيكلي: هنوز چندان شناخته نيست...؛ 4. سطح درونيجزئي: شامل همۀ تصاوير و تزئيناتي است كه به كمك عناصر درونيكليِ فرم شعر ميآيند تا آنها را هر چه بيشتر قوام بخشند و حتي تزئينات آوايي، غير از وزن و قافيه كه جنبۀ قالبي دارند، در ضمن عناصر اين سطح ميگنجد.» (همان)
«شگرد بنيادي» از ديگر اصطلاحاتي است كه ايشان براي تبيين بهتر فرم شعر وضع كردهاند و چنين توصيفش ميكنند: عنصري از عناصر فرم كه اساسيترين نقش را در ساخت شعر عهدهدار باشد (نك. همان،۱۵۰)؛ اما بهجز كيفيتِ كاركرد كه ميتواند نقشي تعيينكننده در پيوند با جايگاه شگرد بنيادي در فرم شعر داشته باشد، اين تمهيد سه كاركرد ويژه در ايجاد فرم دارد: «۱. ايجاد انسجام: اين شگرد عناصر متعدد سطح دروني فرم شعر را به وحدت نهايي ميرساند و مفهوم انسجام چيزي جز اين نيست؛ 2. ايجاد فضا: اين شگرد راهگشاي كاربرد همۀ عناصر فرم شعر است و در واقع نقشۀ نهايي اين كاربرد را روشن ميكند؛ ۳. ايجاد سبك: اين شگرد، بارزترين مصداق سبك است؛ زيرا همۀ عناصر ديگر به تفاريق در تمام اشعار كاربرد دارند و بااينحال، هيچكدام تااينحد، براي تشخص آنها اهميت ندارند و همين تشخص است كه سبك را پديد ميآورد.» (همان، 15۴ـ۱۵۳).
دو مجموعهرباعي مرغ سحر و حاليست مرا از آثار استاد منصور اوجياند كه بهمنظور محكزدن كارآيي اين الگوي پيشنهادي برگزيده شدهاند. مجموعۀ مرغ سحر شامل سي رباعي با درونمايۀ واحد (ستايش عشق) و مجموعۀ حاليست مرا ۱۶۰رباعي با شروع يكسان (همۀ اين رباعيها با عبارت «حاليست مرا» آغاز ميشوند) است كه سي رباعي آن بهطور تصادفي انتخاب شدهاند.
بدين ترتيب، نتايج اين بررسي چنين است:
۱. اوجي از فرمهاي تكرارشده در دو مجموعۀ مرغ سحر و حاليست مرا استفاده كرده است بهگونهاي كه ميتوان اين رباعيها را از نظر فرم به دستههاي مشخص تقسيم كرد؛
۲. در رباعيهاي اوجي يك شگرد بنيادي معمولاً فرمهاي ثابتي ايجاد ميكند، به اين معني كه يك شگرد بنيادي معمولاً با شگردهاي خاصي در سطح دروني همراه است (مثلاً استفهام انكاري هميشه با تناسب ميآيد) و در نتيجه ما با رباعيهايي مواجه هستيم كه درونمايۀ واحد، مضمونهاي مشابه و فرمهاي بسيار مشابهي دارند؛ بهگونهاي كه در بعضي موارد تفاوت دو رباعي با هم تنها در استفاده از واژههاي مترادف به جاي يكديگر است؛
۳. معمولاً فرمهايي كه با شگرد بنيادي استعاره و تشخيص ايجاد شدهاند، فرمهاي قويتري هستند؛
۴. در مجموع دفتر مرغ سحر از نظر فرم قويتري است چراكه، در آن از شگرد بنيادي استعاره و تشخيص كه شگردهاي موفقتري هستند بيشتر استفاده شده است؛
۵. نقد گرانيگاهي با تمام ويژگيهاي پيشگفته، در چند مورد نيازمند بازنگري همدلانه (به قصد تكميل) در مسائلي اساسي است كه در نتيجۀ مبهمبودن تعريف فرم ايجاد شده است:
الف. در نقد گرانيگاهي مرز ميان فرم و ساختار مشخص نيست؛
ب. اين نقد تفاوت ميان فرماليسم روسي و امريكايي را در نظر نگرفته است؛
پ. در ميان كاركردهاي سهگانهاي كه براي فرم در نظر گرفته، انسجامبخشي در واقع مربوط به ساختار است و فضاسازي نيز در واقع نتيجۀ تحقق فرم است نه كاركرد آن.
ت. اين نقد در نكات جزئيتر زير نيز نيازمند بازنگري است:
- تعريف دقيق و عينيتر مفهوم شگرد بنيادي و راه تشخيص آن؛
- تعريف دقيق سطح درونيكلي فرم شعر؛
- تبيين دقيقتر سه كاركرد اساسي اين شگرد (ايجاد انسجامو ايجاد سبك و فضاسازي)؛
- تجديد نظر در انتساب تزئينات آوايي كه در اين شيوه به سطح درونيجزئي فرم شعر محدود شدهاست (نك. فولادي، ۱۳۸۷: ۱۴۸) بسته به كاركرد آن، ممكن است در سطح درونيكلي قرار بگيرد.
شايد در نتيجۀ همين ضعف است كه از ميان شصت رباعي بررسيشده، سه رباعي به اين نوع تحليل تن نميدهد؛ يعني نميتوان براي آنها شگردي بنيادين در نظر گرفت و به اين وسيلۀ آن، فرم اين رباعيها را توصيف كرد. اين رباعيها عبارتاند از:
- حاليست مرا كه جان از آن پر شكر است دل در طرب است و لب از آن پر گهر است
يا للعجب از عشق و چنين حيلهگري هر نقش كه زد طرفهتر از طرفهتر است
- حاليست مرا كه خوش براندازۀ من مهرش همه لطف و خوش نوازندۀ من
گفتي چه كسي است عشق ؟ گفتم به يقين سازندۀ كائنات و سازنده من
- حاليست مرا كه شادخواران طلبند رندان خراب و ميگساران طلبند
بر من چه نموده عشق؟ اللهالله كان را همه خلق روزگاران طلبند
در پايان، با توجه به مسائل مطرحشده، ميتوان گفت اولين و اساسيتري گام براي اصلاح نقد گرانيگاهي بازتعريف فرم به صورت زير است: «فرم، مجموعهاي از تمهيدات بياني است كه معنا يا معاني را پنهان (كمرنگ)، آشكار (پررنگ)، برجسته، مؤكد، پوشيده (تلويحي) و... ميكند.»
بدينترتيب، مطالب اين نشست بر همين موارد متمركز ميشود و ميكوشد تا با تدقيق تلقي از فرم، الگويي بهسازيشده را براي نقد سلسلهمراتبي شگردهاي سازندۀ فرم شعر (بهويژه شعر كوتاه و غيرروايي) بهدست دهد.
[1]. دانشجوي كارشناسيارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز.
[2] . دكتري زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه شيراز.