3 دی 1325، تغييرنام اداره كل نگهبانی كشور به ژاندارمری كل كشور

مقدمه

پیشینه تشكیل نیروئی برای حفظ و امنیت راه‌ها، به دوره‌ی هخامنشی می‌رسد. در زمان حكومت‌های پس از هخامنشیان تا عصر قاجار نیز، نیروهائی با نام‌های مختلف، كار حفظ و امنیت راه‌ها و گسترش نفوذ حكومت مركزی را بر نواحی مختلف كشور، عهده‌دار بودند.

   در دوره‌ی قاجار پیش از مشروطه، نیروی قراسواران، حفظ امنیت راه‌ها و جاده‌ها را بر عهده داشت. بسیاری از قراسواران‌، از رعایای خان‌های با نفوذ محلی، و برخی از آن‌ها شریك دزد و رفیق قافله بودند. سازمان قراسواران، چندی پس از نهضت مشروطه نیز پابرجا بود. از این‌‌رو در سال‌های نخستین عصر مشروطه، نیاز به نیروی متمركز و كارآمد نظامی - كه بتواند مشروعیت دولت مركزی را در كل كشور برقرار كند – به ‌شدت احساس می‌شد. بریگاد قزاق، با بستن مجلس به توپ و انحلال آن در سال 1287ش.، مخالفت شدید خود را با نظام مشروطه، اعلام كرده‌بود. حكومتی كه در سال 1288ش.، با پادشاهی احمدشاه قاجار بر سر كار آمد، خود را فاقد ارتشی یكپارچه و نیرومند یافت و افزون بر آن، حوادث سه سال قبل از آن، به اعمال قدرت دولت مركزی در سراسر كشور خدشه وارد ساخت و تسلط دولت مركزی را بر ایالت‌ها تضعیف كرد. از سوی دیگر، این حوادث به برخوردهای قبیله‌ای انجامید و در كار تجارت نیز، خلل وارد كرد و خزانه‌ی كشور را - كه در امر پرداخت دیون عاجز مانده بود - در آستانه ورشكستگی قرارداد.

   همزمان با بالا رفتن میزان ناامنی در ایالات، دولت انگلستان نه تنها تقاضا داشت، بلكه اصرار می‌ورزید كه دولت ایران، برای حفظ ارتباط‌های تجاری به‌ویژه در ناحیه‌ی جنوب كشور، به تشكیل نوعی نیروی نظامی دست یازد. این خواسته‌ی انگلیس، با پشتیبانی روسیه نیز همراه شد. زیرا آن‌ها هم در اندیشه‌ی ایجاد همین نیرو در مناطق زیر سلطه‌ی خود بودند. انگلیس حتی تهدید می‌كرد كه در صورت ندادن چنین امر مهمی، خود راساً به ایجاد این نیرو دست خواهد زد. به همین منظور، دولت در وهله‌ی نخست می‌كوشید تا روح تازه‌ای در كالبد بقایای متزلزل و درهم‌ریخته‌ی پیاده‌نظام و امنیه بدمد، كه هنوز در تهران خودنمائی می‌كرد؛ ولی در پیش گرفتن این راهبرد نتیجه‌ای در پی نداشت. با تشكیل كابینه‌ی مستوفی‌الممالك، برنامه‌ی جدیدی طرح‌ریزی شد كه آن، تشكیل یك نیروی نظامی - امنیتی داخلی با نظارت افسران خارجی بود. از این‌رو، دولت در نوزدهم مرداد 1289، با تقدیم لایحه‌ای به مجلس، پیشنهاد كرد ضمن استخدام چند نفر از اتباع خارجی برای خدمت در «وزارت مالیه»، «وزارت داخله» و «وزارت عدلیه»، سه نفر افسر ایتالیائی نیز برای ژاندارمری استخدام شود. اما مخالفت دولت‌های بریتانیا و روسیه، مانع از اعزام مربیان ایتالیائی به ایران شد. در نتیجه، دولت ایران تصمیم گرفت برای اجرای این طرح، به قدرت كوچك‌تری روی آورد و به همین خاطر، در دی ماه 1289ش./ ژانویه‌ی 1911م.، باب گفتگو را با سوئد گشود.

   در بیست و هفتم اردیبهشت 1290ش./ هیجدهم می 1911م.، مجلس قرارداد استخدام سوئدی‌ها را تصویب كرد. بدین گونه، دولت سوئد، سه نفر از افسران خود را به سرپرستی كاپیتان یالمارسون‌، روانه‌ی ایران كرد و با كوشش آنان، ژاندامری پایه‌ریزی شد.

  این سازمان جدید، از همان آغاز كار گرفتار رقابت‌ها و كارشكنی های روسیه و بریتانیا گردید. در اقدامی تقریباَ موازی شوستر هم - كه به عنوان مستشار مالیه استخدام شده بود - برای جمع آوری مالیات، سازمانی به نام «ژاندارمری خزانه» راه‌اندازی كرد و پس از كشمكش‌ با دولت‌های روس و انگلیس، این سازمان را تحت تعلیم افسران امریكائی قرار داد.

 پس از پایان یافتن خدمت شوستر، ژاندارمری خزانه، تحویل افسران سوئدی شد. دستگاه ژاندامری، زیر نظر و اداره‌ی افسران سوئدی با سرعت نیرومند شد، و آموزشگاه‌هائی در برخی شهرها مانند اصفهان، مشهد و قزوین دائر كرد. این سازمان، در نزد مردم محبوبیت داشت. زیرا آن را بر خلاف قزاقخانه، از خود می‌دانستند. در جریان رویدادهای جنگ جهانی اول، اوضاع ژاندامری رو به آشفتگی گذاشت. چون‌كه پرداخت بودجه‌ی ژاندارمری با بانك شاهنشاهی بود و چون افسران ژاندارم حاضر به اجرای مقاصد انگلیسی‌ها نبودند، بانك شاهنشاهی نیز حقوق آنان را نمی‌پرداخت. در نتیجه، یالمارسون از دولت سوئد درخواست بازگشت خود و همكارانش را كرد و در ربیع‌الاول 1333/مارس 1915م. ایران را ترك كرد. پس از مواجه شدن ژاندارمری با مشكلات مالی، خشم و نفرت ژاندارم ها متوجه‌ی انگلیسی‌ها شد. این موضوع، پیامدهائی داشت كه از آن میان می‌توان به همراه‌شدن كادر ژاندارمری با ملی‌گرایان در فارس و قیام بر ضد انگلیسی‌ها اشاره‌كرد. در این قیام، با وجود كشته‌شدن گروهی، موفقیتی حاصل نشد و فارس، زیر استیلای انگلیسی‌ها و عاملان آن‌ها درآمد و انگلیسی‌ها، به بهانه‌ی نبود امنیت در جنوب، نیروی پلیس جنوب را تأسیس كردند. خلاصه، تشكیلات ژاندارمری بر اثر این اوضاع آشفته ازهم فروپاشید. پس از جنگ جهانی اول، سرهنگ گلروپ - كه در زمان یالمارسون بهایران آمده بود - این دستگاه متلاشی را سر و سامان داد.

پس از كودتای سوم اسفند 1299، اقداماتی برای ادغام ژاندارمری در وزارت جنگ صورت گرفت و سرانجام طبق برنامه‌ی سردار سپه، این نیرو در وزارت جنگ ادغام و جزئی از آن وزارتخانه شد.

   ژاندارمری در دوره‌ی رضاشاه، با نام امنیه انجام وظیفه‌كرد و پس از جنگ جهانی دوم، عنوان ژاندارمری را باز یافت. این نیرو، پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357، در كنار شهربانی و کمیته‌های انقلاب، سرگرم حفظ و تأمین امنیت کشور بود تا این‌كه در سال 1370، هر سه سازمان مذکور با یکدیگر ادغام شدند و یک نهاد جدید با عنوان نیروی انتظامی از درهمكرد آن‌ها پدید آمد.

ضرورت ايجاد تشكيلات ژاندارمری در همدان

  • شماره : ۲۹۳۰۰۱۰۱۶
  • تاریخ : ۱۲۹۱/۰۲/۰۵