با حضور رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛

کتابِ «مفاتیح الجنان» در نشست «صد کتاب ماندگار قرن» بررسی شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۹ - ۱۷:۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۹ - ۱۷:۸:۳۶
کتابِ «مفاتیح الجنان» در نشست «صد کتاب ماندگار قرن» بررسی شد
دهمین جلسه از مجموعه نشست های « صد کتاب ماندگار قرن» به منظور پاسداشت نگاشته های برتر ایرانیان در یک قرن اخیر، با بررسی کتابِ «مفاتیح الجنان» و گردآوری شیخ عباس قمی با حضور و سخنرانی غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علیرضا برازش پژوهشگر علوم و معارف اسلامی و حسین استادولی پژوهشگرعلوم روایی، با حضور علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد وکتابخانه ملّی ایران، معاونان و مدیران این سازمان، جمعی از پژوهشگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، غلامرضا امیرخانی عضوهیئت علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران که دبیری این نشست را به عهده داشت؛ ضمن خوش آمدگویی به حاضران گفت: سال جدید را با برگزاری دهمین نشست از مجموعه نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» آغاز می کنیم و دهمین نشست از این مجموعه ارزشمند به معرفی کتابِ « مفاتیح الجنان» و گردآوری شیخ عباس قمی اختصاص دارد.

وی ادامه داد: سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» به معرفی و بررسی کتاب های تاثیرگذاری اختصاص دارد که به زبان فارسی در موضوعات متنوع نوشته شده است و امروز به مناسبت ماه مبارک رمضان کتابِ «مفاتیح الجنان» معرفی می شود.

کتابِ «مفاتیح الجنان» از کتاب های محبوب در بین خانواده های ایرانی است

علیرضا برازش پژوهشگرعلوم و معارف اسلامی با بیان این مطلب که بعد از کتاب آسمانی قرآن، «مفاتیح الجنان» دارای بیشترین محبوبیت در میان مردم است؛ گفت: کتابِ «مفاتیح الجنان» از جمله کتاب های محبوب در بین خانواده های ایرانی است که توسط شیخ عباس قمی گردآوری شده است. این کتاب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 28 تا 30 میلیون نسخه به چاپ رسیده است و در یک سال 60 ناشر این کتاب ارزشمند را منتشر کرده اند.

 

وی ادامه داد: یکی ازدلایل محبوبیت این کتاب، شناخت، درک سلیقه و ذائقه مخاطب در گردآوری و چیدمان دعاها و زیارت ها است. در واقع دلیل فراگیری «مفاتیح الجنان» جمع آوری و تفکیک دعا و زیارت ها در یک مجموعه است ولی آنچه برکتِ محبوبیت این کتاب را نزد مخاطب افزون کرده؛ سیره زندگی حاج شیخ عباس قمی در عمل به دعاها است. در حقیقت اخلاصی که ایشان در توجه و عمل به محتوای کتاب داشته در میزان محبوبیت این کتاب توسط مردم نیز موثر بوده است.

توجه به معرفی کتابِ «مفاتیح الجنان» نشانِ بلوغ معرفتی یک جامعه است

غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مترجم قرآن در ادامه این نشست ضمن قدردانی از سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برای برپایی مجموعه نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» گفت: کتابِ «مفاتیح الجنان» از جمله کتاب هایی است که در اختیار همه مردم ایران است. این کتاب برای داشتن یک زندگی مومنانه مفید و ضروری است و مردم با مفاتیح الجنان اُنس و الفت بسیاری دارند.

وی ادامه داد: بیش از یکصد سال از گردآوری مفاتیح الجنان توسط شیخ عباس قمی می گذرد. در این مدت درباره این کتاب ارزشمند سخنی به میان نیامده بود، تا اینکه سال گذشته مراسمی به مناسبت یکصد سالگی این کتاب برگزار شد و اکنون هم شاهد هستیم کتابخانه ملّی ایران این کتاب را در یک نشست تخصصی معرفی کرده است. که به اعتقاد من این توجه، بعد از گذشت یک قرن از گردآوری مفاتیح الجنان نشان دهنده شناخت و بلوغ معرفتی یک جامعه است و این موضوع بسیار مبارکی است به خصوص اینکه سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، کتابِ ارزشمند «مفاتیح الجنان» را در زمره یکصد کتب معتبر وتاثیرگذار قرن آورده است که این تاکید، مهم و ارزنده است.

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به فارسی نویسی شیخ عباس قمی گفت: یکی از خصوصیات شیخ عباس قمی که به کار بنده در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برمی گردد؛ شیوه فارسی نویسی ایشان است که به روشنی و سادگی می نوشتند و این مهم نشان می دهد که مرحوم محدث قمی در انتخاب کلمات فارسی توجه ویژه ای به عموم مردم داشتند. در واقع در دوره ای که ساده نویسی باب نبوده ایشان با تعهد و توجه کامل از نگارش مطالب معلق و پیچیده دست کشیده اند و به زبان ساده برای فهم اقشار مختلف جامعه «مفاتیح الجنان» را نوشته اند.  

وی ادامه داد: زمانی که رئیس مجلس بودم، شنیدم که فرزند شیخ عباس قمی در مسجد ابوذر واقع در میدان خراسان امام جماعت است. از ایشان دعوت کردم و چندباری با یکدیگر ملاقات داشتیم و متوجه شدم که ایشان هم صفا و اخلاص پدر را دارد.

غلامعلی حدادعادل مترجم قرآن در پایان صحبت های خود با طرح این پرسش که چقدر ضرورت دارد شیوه تدوین شیخ عباس قمی حفظ شود؟ اظهار داشت: به اعتقاد من لازم است تا اندازه ای از تحولاتی که در حوزه ویراستاری و کتب آرایی که در یکصد سال اخیر به ادبیات ما وارد شده است، در مفاتیح الجنان نیز به کار بگیریم تا جائیکه اصالت و روح این اثر ارشمند حفظ شود. بنده برخی از دعاها و زیارت ها را به فارسی برگرداندم و فارسی نویسی کرده ام که می توانم به دعای ابوحمزه ثمالی اشاره کنم. در این کتاب یک مفهوم که در دعای ابوحمزه ثمالی وجود دارد را در یک صفحه آورده ام و به صفحه بعد رفتم که در حقیقت متناسب با ذائقه نسل امروز است. بنابراین فکر می کنم از این دست از کارها هم می توان برای مفاتیح الجنان انجام داد. به هر حال روزگار فرق کرده است و متنوع شده و به تبع آن سلیقه ها هم متفاوت شده است.

دعاهایی که در «مفاتیح الجنان» آمده با ذکر منبع است

حسین استادولی پژوهشگر علوم روایی در ادامه این نشست در سه بخش به مزایای «مفاتیح الجنان»، نقدهای واردشده به این کتاب و پاسخ به آنها و اصلاحاتی که در مفاتیح الجنان انجام داده است اشاره کرد و گفت: دسته بندی درست دعا و زیارات از ویژگی های مهم کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی بوده است. این دسته بندی های مناسب موجب می شود تا هر فردی هر موضوعی را که می خواهد می تواند به راحتی پیدا کند.

وی ادامه داد: یکی از نقدهایی که به این کتاب می کنند سندیت برخی از دعاها است که به اعتقاد من به توجه به شناختی که از پیشینه تحقیقاتی و پژوهشی ایشان دارم هر دعایی که در این کتاب آمده با ذکر منبع است و این مهم به خوبی مشخص است.

این پژوهشگرعلوم روایی با اشاره به جنبه تاریخ دانی شیخ عباس قمی گفت: محدث قمی یک مورخ بود که در علم تاریخ نیز سرآمد بود. به همین دلیل استفاده درستی از سفرنامه ها می کرد.

در پایان این نشست تخصصی پرسش و پاسخ برگزار شد و از کارشناسان به سئوالات حضّار پاسخ دادند.


گزارش تصویری | نشست بررسی دهمین کتاب از «صد کتاب ماندگار قرن» با عنوان «مفاتیح الجنان»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۹ - ۱۵:۵:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۹ - ۱۵:۳۶:۱۸
گزارش تصویری | نشست بررسی دهمین کتاب از «صد کتاب ماندگار قرن» با عنوان «مفاتیح الجنان»
نشست معرفی «مفاتیح الجنان» اثر شیخ عباس قمی به عنوان دهمین کتاب از صد کتاب ماندگار قرن برگزار شد.


به مناسبت روز قدس و مقاومت مظلومانه و مقتدرانه ملت فلسطین؛

ویژه نامه سندنگار با عنوان «فلسطین؛ سرزمین غصب‌شده» منتشر شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۸ - ۱۶:۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۸ - ۱۶:۴:۴۶
ویژه نامه سندنگار با عنوان «فلسطین؛ سرزمین غصب‌شده» منتشر شد
مجموعۀ چهارم از ویژه‌نامه سندنگار با عنوان «فلسطین؛ سرزمین غصب‌شده»، به مناسبت روز جهانی قدس و پاسداشت مقاومت مظلومانه و مقتدرانه ملت فلسطین به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران منتشر شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، این مجموعه دربرگیرندۀ آن‌دسته از اسناد مکتوب و تصویری آرشیو ملی ایران دربارۀ مهاجرت برخی یهودیان به فلسطین است که به همت معاونت اسناد ملی این سازمانه تدوین و تنظیم شده و توسط انتشارات معاونت پژوهش و منابع دیجیتال منتشر شده است.

مجموعۀ اسنادی «فلسطین؛ سرزمین غصب‌شده» شامل یک مقدمه تاریخی، سه مصاحبه تخصصی و ۴۵ عنوان سند در قالب ۷۵ برگ سند است.

این اسناد که برای اولین بار منتشر شده و در مخازن آرشیو ملّی ایران حفاظت و نگهداری می شود؛ روایتگر اقدامات گوناگون یهودیان صیهونیست ، از جمله برخی فعالیت های تبلیغی آنها برای تشویق سایر یهودیان به مهاجرت به فلسطین و غصب آن سرزمین است.

به دلیل اهمیت حرکت‌های آغازین تشکیل رژیم صهیونیستی و نحوه پیشبرد سیاست غاصبانۀ صهیونیسم، دورۀ تاریخی منتخب در این روایت از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۱ شمسی است تا به‌نیکی بتوان رویکرد، ریشه‌ها و عمق سیاست‌های غاصبانۀ این گروه را در سطح منطقه نشان داد.

همچنین با سه نفر از صاحبنظران در زمینه مطالعات فلسطین،آقایان حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پورمحمدی، دکتر مجید صفا تاج، و دکتر محمدتقی تقی پور مصاحبه هایی صورت گرفته تا بخشی از ابعاد این حرکت غاصبانه و بناحق را برای پژوهشگران و علاقمندان تبیین کند.

امید که این آگاهی بخشی مستند، گامی کوچک در تبیین اشغالگری رژیم صهیونیستی، بیان مظلومیت ساکنان مظلوم غزه، و یادآوری مسئله اول جهان اسلام به روایت اسناد باشد. ان شاء الله.


با سخنرانی علیرضا برازش و حسین استادولی؛

«مفاتیح الجنان» در نشست صد کتاب ماندگار قرن بررسی می شود


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۶ - ۱۴:۳۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۶ - ۱۴:۳۹:۲۹
«مفاتیح الجنان» در نشست صد کتاب ماندگار قرن بررسی می شود
کتاب «مفاتیح الجنان» به عنوان دهمین کتاب از «صد کتاب ماندگار قرن» معرفی می‌شود.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، کتاب «مفاتیح الجنان» با گردآوری شیخ عباس قمی به عنوان دهمین کتاب از سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» با سخنرانی حسین استادولی پژوهشگر علوم روایی و علیرضا برازش پژوهشگر علوم و معارف اسلامی برگزار می شود و غلامرضا امیرخانی عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران دبیری این نشست را به عهده خواهد داشت. 

این نشستِ تخصصی روز یکشنبه 19 فروردین‌ماه 1403، ساعت 10 در اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار می‌شود. 

مفاتیح الجنان مجموعه‌ای از دعاها، مناجات، زیارات، اعمال مخصوص ایام سال و ماه و روزها، منسوب به پیامبر اسلام و ائمه طاهرین علیهم‌السلام است که  توسط شیخ عباس قمی در سال ۱۳۰۴ هـ . ش، جمع‌آوری و تدوین شده‌است. این مجموعه، با دقت و احاطه‌ای که مؤلف آن بر آثار اهل بیت و کتب دعا و زیارات داشته، از معتبرترین کتب و ادعیه مانند اقبال سیدبن طاووس و زاد المعاد علامه مجلسی، گردآوری شده‌است.

لازم به توضیح است تا کنون کتاب های «تاریخ پیامبر اسلام»، اثر محمدابراهیم آیتی، «نثر طوبی؛ دایره‌المعارف لغات قرآن کریم» اثرعلامه ابوالحسن شعرانی، «بیست مقاله قزوینی» از مجموعه پژوهش های علامه محمد قزوینی، «زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها» نوشته سید جعفر شهیدی، «مسئله حجاب» استاد شهیدمرتضی مطهری، «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» نوشته کتایون مزداپور ، «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» سلسله جلسات استاد سید علی خامنه ای مشهد مقدس رمضان المبارک 1353 ،«حواصل و بوتیمار» نوشته امیرحسن یزدگردی، «خواب آشفته نفت» نوشته محمدعلی موحد در سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» معرفی و بررسی شده است.


معاون کتابخانه ملی ایران در گفت‌وگو با ایرنا مطرح کرد:

هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملی ایران امحاء نمی‌شود


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۴ - ۱۶:۱۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۵ - ۱۱:۲:۲۲
هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملی ایران امحاء نمی‌شود
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، عصمت مومنی معاون کتابخانه ملّی ایران درباره روند بررسی و تفکیک نشریات به عنوان منابع مکتوب در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایرانتوضیحاتی به خبرگزاری ایرنا ارائه کرد.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، شایعه امحاء برخی از نشریات در کتابخانه ملی چند وقتی است که در فضای رسانه ای کشور مطرح شده است که برای روشن شدن این واقعیت به سراغ عصمت مومنی معاون کتابخانه ملی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی رفته ایم که او نیز درباره این موضوع و بررسی، تفکیک نشریات مکتوب و اهدای آنها به برخی از نهادها توضیحاتی بیان کرد و به سئوالات خبرنگار ایرنا پاسخ داد.

در ادامه نظر شما را به مطالعه این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.

خانم مومنی، اخیرا خبری مبنی بر امحای برخی نشریات قدیمی در کتابخانه ملی منتشر شده است، لطفا توضیحی درباره این خبر ارائه دهید.

اصولا هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملّی ایران امحاء نشده و نمی شود. آنچه که اتفاق افتاده، رویه ای معمول و مرسوم در تفکیک منابع از جمله نشریات ادواری است. توضیح آن که کتابخانه ملی مطابق وظیفه مصرح قانونی خود، از تمامی نشریات منتشر شده در ایران، دو نسخه در آرشیو خود نگهداری می کند.

حتی اگر نسخه دیجیتال داشته باشد؟

بله. حتی اگر نسخه دیجیتالی در فضای مجازی یا در بانک اطلاعاتی کتابخانه موجود باشد، باز هم دو نسخه کامل چاپی در آرشیو نشریات کتابخانه ملّی نگهداری می شود.

اگر از مجله یا روزنامه ای بیش از دو نسخه وجود داشت، چه می‌شود؟

در این حالت در خصوص نشریات قدیمی و مهم، دوره های بیشتری در آرشیو نگهداری می شود. مثلا از نشریاتی نظیر: «بررسی های تاریخی»، «سخن»، «خواندنی ها»، «ستاره سینما»، «توفیق»، «هنر و مردم» و نظایر آن؛ چند دوره در مخازن کتابخانه ملّی وجود دارد. ولی در مورد نشریات جدیدتر، عناوین مازاد بر دو نسخه، طی فهرستی به کتابخانه های کشور از جمله سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، موسسه کتابخانه و موزه ملی ملک، کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، مرکز دایره المعارف بزرگ کشور، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، و دیگر مراکز و موسسات و نهادها اعلام شده تا در صورت نیاز برای آنها ارسال شود.

آماری از اهدایی های اخیر نشریات به مراکز و موسسات و نهادها می توانید ارائه می‌دهید؟

اصولا هیچ نشریه قدیمی در کتابخانه ملّی ایران امحاء نشده و نمی شود. آنچه که اتفاق افتاده، رویه ای معمول و مرسوم در تفکیک منابع از جمله نشریات ادواری است

بله. در همین دوره اخیر، مجموعا تعداد ۳۸ هزار و ۵۰۳ نسخه نشریه به شرح زیر بر اساس درخواست مراکز متقاضی اهدا شد: سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی چهار هزار و ۹۳۴ نسخه، موسسه کتابخانه و موزه ملّی ملک ۲۳۴ نسخه، کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی ۱۷۳ نسخه، مرکز دایره المعارف بزرگ کشور ۸۴۷ نسخه، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ۶۰۳ نسخه ، سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور ۱۸ هزار و ۸۰۳ نسخه و اداره عقیدتی- سیاسی نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران ۱۲ هزار و ۹۰۹ نسخه.

اما طبیعی است در این مرحله برخی از نشریات مازاد هیچگونه متقاضی نداشته باشد. برای نمونه: نشریات حوزه کامپیوتر و علوم رایانه که در دهه هفتاد شمسی منتشر می شده و یا برخی نشریات پزشکی دهه شصت و هفتاد که عملا دیگر کاربردی ندارد. برای این گونه از منابع بعد از بررسی های نهایی مجوز امحاء صادر می شود. ضمنا این رویه در سال های قبل نیز مورد عمل بوده ازجمله در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ نشریات مازاد پس از طی روند مذکور و در صورت فرسوده یا غیر قابل استفاده بودن امحاء شده اند که اسناد مربوطه موجود است. البته نکته ای در این باره وجود دارد که در پایان عرض خواهم کرد.

از این گروه آخر سابقه ای در کتابخانه ملّی وجود دارد؟

بله. همان طور که گفته شد، کتابخانه ملّی وظیفه دارد از همه نشریات چاپ شده در ایران در تمام ادوار مختلف، دست کم دو دوره کامل در آرشیو نگهداری کند.

در پایان اگر نکته‌ای مورد نظر شما است، بفرمائید.

نکته این است که در این موضوع اخیر برخی بدون اطلاع دقیق، به اظهار نظر و حتی توهین پرداختند در حالی که اولا برخلاف ادعای منتشر شده، هیچ کتاب یا نشریه نفیس و ارزشمندی درمیان این مجموعه وجود نداشته،ثانیا هیچ نشریه یا کتاب مربوط به سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در این مجموعه وجود نداشته، بلکه صرفا نشریاتی مورد امحا قرار گرفته که در بالا اشاره شد. همچنین این نشریات هیچ گونه متقاضی نداشته و یا گروهی از نشریات که به قدری آسیب دیده، پاره، یا عفونت دیده و کپک زده بوده که موجب آسیب دیدگی کارکنان مخازن و انبارهای کتابخانه ملی شده و پس از بررسی آزمایشگاهی معلوم شد دارای آلودگی بیش از دو برابر حد مجاز بوده و در عین حال جزو نشریات قدیمی و مورد نیاز کتابخانه هم نبوده اند.


«مفاتیح الجنان» در نشست صد کتاب ماندگار قرن بررسی می شود


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۱ - ۱۳:۵۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۴ - ۱۶:۱۴:۱۹
«مفاتیح الجنان» در نشست صد کتاب ماندگار قرن بررسی می شود
کتاب «مفاتیح الجنان» به عنوان دهمین کتاب از «صد کتاب ماندگار قرن» معرفی می‌شود.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، کتاب «مفاتیح الجنان» با گردآوری شیخ عباس قمی به عنوان دهمین کتاب از سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» ؛ روز یکشنبه 19 فروردین‌ماه 1403، ساعت 10 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران معرفی و بررسی می شود.
مفاتیح الجنان مجموعه‌ای از دعاها، مناجات، زیارات، اعمال مخصوص ایام سال و ماه و روزها، منسوب به پیامبر اسلام و ائمه طاهرین علیهم‌السلام است که  توسط شیخ عباس قمی در سال ۱۳۰۴ هـ . ش، جمع‌آوری و تدوین شده‌است. این مجموعه، با دقت و احاطه‌ای که مؤلف آن بر آثار اهل بیت و کتب دعا و زیارات داشته، از معتبرترین کتب و ادعیه مانند اقبال سیدبن طاووس و زاد المعاد علامه مجلسی، گردآوری شده‌است.

لازم به توضیح است تا کنون کتاب های «تاریخ پیامبر اسلام»، اثر محمدابراهیم آیتی، «نثر طوبی؛ دایره‌المعارف لغات قرآن کریم» اثرعلامه ابوالحسن شعرانی، «بیست مقاله قزوینی» از مجموعه پژوهش های علامه محمد قزوینی، «زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها» نوشته سید جعفر شهیدی، «مسئله حجاب» استاد شهیدمرتضی مطهری، «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» نوشته کتایون مزداپور ، «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» سلسله جلسات استاد سید علی خامنه ای مشهد مقدس رمضان المبارک 1353 ،«حواصل و بوتیمار» نوشته امیرحسن یزدگردی، «خواب آشفته نفت» نوشته محمدعلی موحد در سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» معرفی و بررسی شده است.


تالارهای کتابخانه ملّی ایران به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) تعطیل است


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۱۱ - ۱۳:۵۵:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۱۱ - ۱۴:۱:۰
تالارهای کتابخانه ملّی ایران به مناسبت شهادت حضرت علی (ع) تعطیل است
تالارهای کتابخانه ملی ایران همزمان با روز 21 ماه مبارک رمضان و شهادت حضرت علی (ع) تعطیل است.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران و بر اساس اعلام اداره کل اطلاع رسانی معاونت کتابخانه ملّی ایران تالارهای تخصصی، عمومی، نشریات و رقومی روز دوشنبه 13 فروردین ماه تعطیل خواهند بود.

بر اساس این گزارش فعالیت های تالارهای عمومی و تخصصی کتابخانه ملی ایران از روز سه شنبه 14فروردین از سر گرفته خواهد شد و آماده خدمت رسانی به جامعه پژوهشی کشور خواهد بود.


مدیر کل خدمات آرشیوی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران منصوب شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱/۶ - ۱۱:۴۸:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱/۶ - ۱۱:۵۴:۱۷
مدیر کل خدمات آرشیوی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران منصوب شد
اکبر فلاحی با حکم علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران به عنوان مدیر کل خدمات آرشیوی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران منصوب شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، برنامه ریزی و سازمان دهی مخازن اسنادی مکتوب و غیر مکتوب، ارائه خدمات مشاوره ای به آرشیوها و مراکز اسنادی داخلی، همکاری با معاونت پژوهش برای تسریع در دیجیتال سازی و به اشتراک گذاری و دسترس پذیری منابع دیجیتالی اسناد مطابق با ضوابط  از جمله ماموریت های محوله به اکبر فلاحیب مدیرکل خدمات آرشیوی این سازمان است.

متن حکم به شرح زیر است:

جناب آقای اکبر فلاحی

با سلام و احترام

نظر به تجارب، تخصص و تعهد جناب عالی و بنابر   پیشنهاد  معاون محترم اسناد ملی، به موجب این حکم  به عنوان  "مدیرکل خدمات آرشیوی" سازمان منصوب می­شوید.

امیدوارم همت والای خویش را در راه اعتلای امور سازمان به­کار گیرید و انتظار است که در زمینه­های ذیل شاهد پویایی و اثربخشی باشیم:

-برنامه‌ریزی و سامان دهی مخازن اسنادی مکتوب و غیرمکتوب

-برنامه­ریزی و طراحی  برای تسهیل استفاده محققان و  مخاطبین بهره ­بردار از اسناد

-برنامه­ریزی و تلاش به منظور ارتقای سطح آگاهی عموم از فعالیت­های آرشیوها در تعامل با سایر مراکز آرشیوی

-ارائه خدمات مشاوره­ای به آرشیوها و مراکز اسنادی داخلی

-همکاری با معاونت پژوهش برای تسریع در دیجیتال سازی و به اشتراک گذاری و دسترس پذیری منابع دیجیتالی اسناد مطابق با ضوابط

امید است با توکل به خداوند متعال و بهره­­گیری از کارکنان متعهد و متخصص در انجام امور محوله موفق و پیروز باشید.

توفیق جناب عالی را در انجام وظایف سازمانی از خداوند متعال مسئلت دارم.

 

و من الله التوفیق

علیرضا مختـار پور

 


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش پنجم

ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۹:۴۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۱۰:۱۰:۴۶
ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر، سخنرانی علی‌اکبر علیمردانی با موضوع « ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی » است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

حدود دو دهه است که اسناد امنیتی ساواک را منتشر می‌کنیم البته هیچ جا سابقه‌ای نداریم یا خیلی کم است که اسناد اطلاعاتی در جهان منتشر شده باشد، هیچ سازمان امنیتی این کار را نمی‌کند؛ اما با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی، این اسناد بعد از انقلاب دارد منتشر می‌شود. البته اسناد خام منتشرشده‌اند که برای محقق غیرمتخصص واقعا مشکل است که ابعاد نیمه پنهان آنها را هم ببیند. پشت آن‌ها ذهن اطلاعاتی افسر ساواک و موساد و سایر دستگاه‌های اطلاعاتی، چیزی را به قلم می‌آورد و چیز دیگری را هم در ذهن دارد که به خاطر ملاحظات امنیتی نمی‌آورد، این است که هر مورخ سراغ این اسناد می‌رود باید این ملاحظات را مد نظر داشته باشد. اکنون هم که بعضی اوقات تحلیل‌ها متفاوتی می‌بینیم به خاطر همین نیمه پنهان است. ساواک چهار دوره مهم، براساس آن چهار فردی که رئیس ساواک بودند (بختیار، پاکروان، نصیری و مقدم)، داشت. در بیش از دو دهه فعالیت ساواک، در دوره اول که شکل‌گیری ساواک از 1335 تا 1340 است، نیروهایی که به بدنه ساواک ملحق شدند از نیروهای انتظانی، شهربانی و ارتش بودند که فعالیت اطلاعاتی را شروع کردند که یک خامی و تجربه پایین در گزارش‌ها و تحلیل‌های آنها مشخص است. بعداً که به اصطلاح سرویس‌های اطلاعاتی موساد و سیا آمدند، به تدریج عوامل ساواک به لحاظ حرفه‌ای رشد کردند. این گزارش‌ها ضعف دیگری هم داشتند: منبع سوادش کم یا بعضی مواقع بی‌سواد بود، فهم و شعور علمی و فرهنگی نداشت؛ خطیب روی منبر صحبتی می‌کرد و آن فرد یک برداشت ذهنی می‌کرد و از دو ساعت سخنرانی مثلاً یک صفحه یا چند خط می‌نوشت. البته این امر برای مبارزان انقلابی امتیازی بود ولی ما از گزارش این سخنرانی دو سه ساعته که می توانست ده بیست صفحه باشد محروم مانده‌ایم. نیمه پنهان این اسناد، بسیار مهم است. شهید [سید محمدرضا] سعیدی[1] زیر شکنجه‌های ساواک به شهادت می‌رسد و شما در اسناد چیزی نمی‌بینید. آقای [حسین] غفاری[2] با سکته شهید می‌شود شما چیزی نمی‌بینید؛ آقامصطفی خمینی در عراق به شهادت می‌رسند، ساواک قبل از اینکه اعلام کنند دلیل فوت ایشان چه بوده است اعلام می‌کند سکته قلبی بوده است در حالی که چنین نبوده و اسناد و مدارک نشان می‌دهد که ایشان توسط ساواک به شهادت رسیده؛ همین‌طور شهید غفاری و شهید سعیدی. در این قسمت برای نمونه یک سند را با هم بازخوانی می‌کنیم.

این مطلب مربوط به 1/6/1357 است، ساواک به ادارات خود در سراسر کشور اعلام می‌کند که «به قرار اطلاع خمینى داراى بیماری‌هاى مزمن از قبیل کمر درد و ناراحتى قلبى است که به علت کهولت سن گهگاه شدت می‌یابد و او را بسترى می‌نمایند و با توجه به اینکه این بیماری‌ها هر آن ممکن است وی را از پاى درآورد اصلح است بیماری‌هاى او به طور مداوم بین مردم ایران شایع شود تا چنانچه فوت نمود عناصر افراطى و فرصت‌طلب نتوانند از مرگ او مانند مرگ پسرش بهره‌بردارى تبلیغاتى نمایند». این درحالی‌است که امام در شهریور 57 اصلا بستری نشده و در نجف دارد فعالیتش را انجام می‌دهد. در ادامه می‌نویسد که با توجه به اینکه این بیماری‌ها هرآن ممکن است او را از پی درآورد، شایعه شود که آقای خمینی فوت می‌کند یا فوت کرده است. حال پرسش این است که ساواک چرا دست به این کار می‌زند؟ پایین‌تر می‌گوید که این شایعات را منتشر کنید که مثل شهادت آقا مصطفی نشود، که یک‌دفعه همه بگویند ایشان را رژیم کشته است. در ادامه سند می‌گوید که کل ادارات ساواک سراسر کشور آماده‌باش و ظرف این چند روز تمام نیروها به خط باشند؛ از رؤسای ساواک و پرسنل کسی نروند و یا اینکه یک‌سوم یا نصف نیروها باید در حالت آماده‌باش باشند و در محل کار حضور داشته باشند که اگر اتفاقی افتاد بتوانیم مقابله کنیم. بنده نتیجه می‌گیرم ـ البته گمانه است ـ که در این مقطع زمانی، ساواک دنبال عملیاتی برای حذف یا در واقع شهادت امام در نجف بوده است. که هم این شایعات را کرده و این طرف هم همه را آماده باش داده که اگر اتفاقی افتاد برای مقابله با حرکت‌های مردمی حضور داشته باشند؛ و مرحله بعدی هم که شهادت خود امام بود که قطعاً آنها فکر می‌کردند با شهادت ایشان می‌توانند پیش‌روی و پیروزی انقلاب را کنترل کنند. در پایان تأکید می‌کنم که مواردی از این دست در اسناد و مدارک ساواک زیاد است و می‌بایست این قسمت پنهان اسناد را نیز در تحلیل‌ها مورد توجه قرار دهیم.

 

 

[1]  سید محمدرضا سعیدی (۱۳۰۸-۱۳۴۹)، مشهور به آیت‌الله سعیدی، ضمن تحصیل، تدریس و تبلیغ به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی علیه حکومت پهلوی پرداخت و در پیشبرد نهضت امام خمینی نقش موثری ایفا کرد؛ از این‌رو تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و پس از شکنجه‌های بسیار در زندان، در خرداد  1349 به شهادت رسید.

[2]  آیت‌الله حسین غفاری (۱۲۹۳ـ۱۳۵۳)، از علمای مبارز علیه حکومت رژیم پهلوی. او دروس علوم دینی را در حوزه علمیه تبریز و حوزه علمیه قم نزد آیات عظام همچون امام خمینی، سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای، سید‌شهاب‌الدین مرعشی‌ نجفی، علامه طباطبایی و سیداحمد خوانساری فرا گرفت. وی به توصیه امام خمینی برای ادامه مبارزه به تهران رفت. او بارها به زندان افتاد و شکنجه شد. او سرانجام در دی 1353 در زندان به شهادت رسید.

 

 


دانلود فایل بخش پنجم

بخش چهارم سمینار کارنامه ساواک

بخش سوم سمینار کارنامه ساواک

بخش دوم سمینار کارنامه ساواک

بخش اول سمینار کارنامه ساواک

 


در آستانه سال جدید؛

ساعت فعالیت کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۴:۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۴:۴:۵۰
ساعت فعالیت کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد
ساعت فعالیت و خدمات رسانی تالارهای کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، بر اساس اعلام اداره کل اطلاع رسانی معاونت کتابخانه ملّی ایران تالارهای تخصصی، عمومی، نشریات و رقومی روز اول فروردین ماه تعطیل خواهند بود و فعالیت ها از روز پنجشنبه 2 فروردین از سر گرفته خواهد شد.

بر اساس این گزارش تالارهای تخصصی، عمومی، نشریات و رقومی کتابخانه ملّی ایران از روز پنجشنبه 2 فروردین ماه از ساعت 8 الی 21 در نوبت روز و در نوبت شب از ساعت 21 الی 24 آماده خدمت رسانی به جامعه پژوهشی کشور خواهد بود.

 

 

 

 


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامة ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش چهارم

ساواک در گام آخر


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۱۰:۴۳:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۱۱:۶:۱۴
ساواک در گام آخر
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر، سخنرانی شاداب عسگری با موضوع «ساواک در گام آخر» است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

یکی از موضوعاتی که به نظر می‌رسید در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی تمام‌شده فرض کرده‌ایم بحث انحلال ساواک است. حالا چرا این‌طور به نظر می‌رسد؟ چون انحلال ساواک در تاریخ 17 بهمن اتفاق می‌افتد، 22 بهمن هم انقلاب پیروز می‌شود. در نتیجه دیگر موضوعیتی نداشت که حالا برویم در رابطه با انحلال ساواک و زوایای مختلف آن کار بکنیم. من آمدم روی این موضوع کار کردم. بعد از فاجعة 19 دی و شهید و مجروح شدن تعدادی از طُلاب در قم به این نتیجه رسیدند که به اصطلاح روند آخرین حرکت علیه رژیم پهلوی شروع شده است و از اصلی‌ترین خواسته‌هایی هم که در آن مقطع مطرح می‌شد یکی‌اش انحلال ساواک بود؛ انحلال ساواک تقریباً جزء خواسته‌های همة آقایان بود.

این انحلال ساواک در برنامه‌های شریف‌امامی هم طرح شد ولی شاه نپذیرفت. بعد ازهاری آمد و سکته کرد، شاه به دنبال یک نخست‌وزیر می‌گشت، با آقای صدیقی، بقایی، سنجابی این‌ها صحبت کرد تا نهایتاً نوبت به بختیار رسید. بختیار وقتی اولین صحبت با او شد دوازده را مأمور کرد که بروند به‌اصطلاح فصل مشترک خواسته‌های تمام احزاب و گروه‌ها را جمع بکنند. رفتند جمع کردند به هفت مورد رسیدند که این هفت مورد اولی‌اش رفتن شاه از کشور و حالا در ادامه‌اش اگر بازگشت باید سلطنت بکند و نه حکومت، دومی‌اش انحلال ساواک بود. این خب مطلبی بود که همة گروه‌‌ها آن را مطرح می‌کردند.

بختیار  آن موارد را به شاه داد. هفت مورد بود که عرض کردم. اولی رفتن شاه بود، دومی‌اش انحلال ساواک. در 20 دی‌ماه شاه پذیرفت. در 20 دی‌ماه برنامه‌های خودش را به مجلسین ارائه کرد که هفده‌ برنامه بود این دفعه انحلال ساواک در رأس هفده برنامه بود. خب 26 دی‌ماه مجلسین برنامه‌هایش را پذیرفتند به او رأی اعتماد دادند و ایشان به‌عنوان نخست‌وزیر تعیین شد، شاه هم رفت. حالا یک دو تا نکتة جالب وجود دارد یکی‌اش این است که شاه در فرودگاه ماند تا مطمئن بشود رأی اعتماد می‌دهند؛ ولی آیا مثلاً امکان داشت رأی اعتماد ندهند. چمدان‌هایش را بسته، هواپیمایش را سوار شده منتظر است رأی اعتماد بدهند، مشخص بود که رأی اعتماد داده می‌شود.

ـ مجری: البته انگار سران جبهة ملی مثل آقای دکتر صدیقی شرطشان بر این بود که حتماً شاه بماند؛ چون می‌گفتند اگر شاه برود دیگر ممکن است ارتش کودتا کند و سرپیچی کند از دولت.

ـ عسگری: نه من اتفاقاً برعکسش را در اسناد پیدا کردم: آنها می‌گفتند که با وجود حضور شاه در تهران حتماً ارتش یک حرکتی می‌کند و این درست بود و آن‌ها می‌گفتند حداقلش این است که شاه از  حوزة مرکز خارج بشود حالا بیشتر نظرشان این بود که کیش برود یا جای دیگر نباشد که بخواهد دستور مستقیم بدهد؛ ولی بختیار دیگر با صراحت گفت: آقا شما باید بروی مرخصی و خود شاه هم می‌دانست و قرار هم بر این نبود که دیگر شاه برگردد. آن برگشتی که بحث سلطنت بود نه حکومت قرار بود فرح به‌عنوان نایب‌السلطنه بیاید و بعدازاین که رضا پهلوی سنش به آن حدنصاب رسید به‌عنوان به‌اصطلاح پادشاه مشغول به کار شود. بختیار در 4 بهمن لایحة انحلال ساواک را به مجلسین داد و در 17 بهمن مورد تصویب قرار گرفت این روز هم مصادف بود با تظاهرات میلیونی مردم بنابه‌درخواست حضرت امام (ره) در ارتباط با تأیید آقای بازرگان به نخست‌وزیری. خب حالا من اینجا یک دو تا سؤال مطرح کردم و بحث اصلی ما از همین‌جا شروع می‌شود. آیا به‌راستی ساواک قرار بود منحل بشود؟ آیا آمریکا و انگلیس و موساد با انحلال ساواک موافق بودند؟ بیست و پنج سال زحمت برایش کشیده بودند، کُلی سرمایه‌گذاری کرده بودند، سخنرانان محترم فرمودند که ساواک چه جایگاهی داشت دیگر نه برای ایران، برای اسرائیل، برای آمریکا، برای انگلیس.

برای پاسخ به این سؤال‌ها بایستی ابعاد دیگر این موضوع را منظور نظر قرار بدهیم. یک عده هستند که می‌گویند مقدم[1] گناهی نکرده بود بلکه داشت اوضاع را تلطیف می‌کرد؛ با بازرگان هم در ارتباط بود و یک سری مساعدت‌هایی کرد. فراموش نکنیم که در 2 شهریور 1357 شهید اندرزگو[2] بنا به دستور مستقیم آقای مقدم به شهادت رسید و یک نکته‌ای که شاید دوستان کم‌تر اطلاع داشته باشند اینکه در طول سال 1357 بیش از 1699 نفر توسط ساواک دستگیر و به کمیتة مشترک هم منتقل شدند. یکی از معروف‌ترین نمونه‌ها مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی بود که در خاطرات خودشان هم می‌گویند سال 54 که من رفته بودم حسینی[3] من را از پا آویزان کرده بود و شلاق می‌زد، سال 57 که رفته بودم شکنجه‌گرها می‌آمدند پیش من می‌گفتند حضرت آیت‌الله می‌شود برای ما یک استخاره بکنی! رفتارها عوض شده بود ولی باز هم به کمیتة مشترک منتقل شد. یک سری کارها را آقای مقدم انجام داد که خوب است بدانیم. مثلاً در تاریخ 4/11/1357 آقای مقدم دستور می‌دهد تمامی اسناد مربوط به همکاری آمریکا، انگلیس و اسرائیل و همچنین اسامی همکاران اطلاعاتی ساواک نابود بشود. یعنی آن چیزی که ما به آن دسترسی پیدا کردیم این اسناد دیگر آن چیزهایی بود که حالا از نظر آنها در درجة دوم یا سوم اهمیت قرار داشت. در اواخر آذر ماه 1357 مقدم یک گزارشی را به شاه می‌دهد و با الفاظ خیلی بدی انقلابیون را از آنها یاد می‌کند که اینها عامل بیگانه هستند، اینها قرار است کاری مثل سال 32 بکنند و امثالهم. این دیدگاه واقعی مقدم بوده است.

سپهبد مقدم که در آخر آذرماه چنین صحبت‌هایی را در گزارشش پیرامون انقلابیون و آن چیزی که به‌عنوان انقلاب داشته مطرح می‌شده و در صحنه بوده به شاه می‌دهد. این تحت شرایطی بود که 14 آبان همان سال یعنی چند ماه، دو ماه سه ماه قبلش شاه گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم و من به‌عنوان پادشاه ایران، به‌عنوان پادشاه مشروطه و به‌عنوان یک فرد ایرانی نمی‌توانم انقلاب شما را تأیید نکنم. نامه دیگری را مقدم در تاریخ 10 بهمن به مدیران ساواک می‌دهد و عنوان می‌‌کند که انگار یک عده‌ای از روی جُبن، جا زدند و ترسیدند و یک عده‌ای تظاهر به بیماری می‌کنند، یک عده‌ای مرخصی کوتاه مدت می‌کنند، مسئولین ساواک این افراد را جستجو بکنند، شناسایی بکنند ما تعیین تکلیف‌شان بکنیم و بقیه با روحیه و با قدرت به کار خودشان ادامه بدهند.

تاریخ را توجه بفرمایید: تاریخی که این بخشنامه صادر شده 10 بهمن است. 4 بهمن آقای بختیار لایحة انحلال ساواک را داده است. آخر چطوری است لایحة انحلال ساواک را می‌دهند بعد رئیس ساواک شش روز بعدش می‌آید می‌گوید برای چه می‌ترسید؟! افراد ترسو را می‌گذاریم کنار و برخورد می‌کنم با آنها، با قوت به کار خودتان ادامه بدهید. 14 بهمن سپهبد مقدم می‌رود در ساختمان مرکزی سلطنت آباد سابق یک سخنرانی می‌کند و آنجا می‌گوید برنامه بدهید. ادارة دوم بلافاصله یک برنامه‌ای می‌دهد که کارکنان یک تعدادی بروند تیراندازی بکنند، یک تعدادی بروند ورزش بکنند، این‌طور بکنند آن طور بکنند تا روحیه حفظ بشود. ادارة ششم هم باز یک برنامة دیگری می‌دهد. ببینید این برنامه‌هایی که دارند می‌دهند باز تاکید می‌کنم در حالی است که لایحة انحلال ساواک به مجلس ارائه شده بوده و حسب ظاهر قرار بوده که ساواک منحل بشود، پس دیگر ورزش پیدا بکنند و تمرین تیراندازی بکنند و نمی‌دانم روحیة خودشان را ببرند بالا موضوعیت نداشته است. در تاریخ 18 بهمن یعنی یک روز بعد از این که لایحه تصویب می‌شود آقای مقدم 150 میلیون تومان برای مخارج و هزینه‌های جاری درخواست می‌کند که مورد موافقت بختیار هم قرار می‌گیرد.

در بازجویی از ایشان سؤال می‌شود آقا تو این پول را برای چه می‌خواهی؟ می‌گوید حقوق عقب‌ماندة کارکنان  را در دی‌ماه می‌خواستم بدهم. درحالی‌که کارکنان ساواک حقوقشان طبق روال پرداخته می‌شده است؛ چون حقوق اینها را باید بانک سپه می‌داده بانک سپه هم که مدیرعاملش یک ارتشی بوده است. چنین مشکلی نداشت. پس این پول جای دیگری قرار بوده است هزینه بشود. در 18 بهمن یک نواری منتشر می‌شود که مربوط به سخنرانی شاه بوده در آن خطاب به به‌اصطلاح تعدادی از امرای ارتش روی دو تا نکته خیلی تأکید می‌کند. می‌گوید این ساواک منحل می‌شود؛ ولی قرار است یک سازمان امنیت قوی‌تری به وجود بیاید. دومی‌اش هم این است که می‌گوید هر کسی که مرد و زن مخالفت کرد به‌شدت با آنها برخورد بکنید.

 خب با بازخوانی لایحة ساواک می‌بینیم که یک ماده دارد و چهارتا تبصره. کُل صحبت ما همین‌جاست: تبصرة یک می‌گوید که اسناد به نخست‌وزیری منتقل بشوند و کارکنان در سایر اداره‌ها به کار گرفته شوند. ببینید لوایحی که دولت می‌دهد باید جامع، مانع و کامل باشد. اسناد به نخست‌وزیری منتقل بشوند؛ یعنی چه؟ نه جامع بود، نه مانع بود، نه کامل فقط اسناد را منتقل کنید. افراد هم به سایر ادارات منتقل بشوند خب قسمت اعظم این افراد که اصلاً ارتشی بودند برمی‌گشتند ارتش. تبصرة دومش برمی‌گردد می‌گوید که کلیة جرائم ارتکابی کارمندان به دادگستری محول بشوند.

 اگر به مادة سوم  لایحة ایجاد ساواک مراجعه بکنید ساواک را یک سازمان هم‌تراز با سازمان‌های نظامی می‌گیرد مفروض می‌کند و می‌گوید تمام رشدشان، و تمام قوانینشان اینها عین ارتش است و اگر فردی در ساواک مرتکب جرمی بشود این فرد برابر با مقررات نظامی با او برخورد می‌شود. آقای بختیار وقتی که برمی‌گردد می‌گوید که اینها را اگر جرمی مرتکب شدند به دادگستری بدهید دارد صورت‌مسئله را پاک می‌کند. چون خیلی از موضوعاتی که در حوزة نظامی قابل‌تعریف است و مهم است؛ مثلاً بحث فرمان و سرپیچی از فرمان در دادگستری موضوعیت ندارد یا این که خیلی از بحث‌ها را اصلاً نمی‌شود در دادگستری مطرح کرد به دلیل حساسیت و موضوعیتی که داشت.

اما اصل و شاه‌بیت تبصرة سومش است که صراحتاً برمی‌گردد در تبصرة سوم می‌گوید که ظرف یک ماه پیشنهاد داده شود تا یک سازمان امنیت جدید ایجاد شود. جمع می‌کنم عرایضم را: قرار نبود ساواک منحل شود. ساواک داشت برای یک مدتی تعطیل می‌شد؛ داشتند یک رفتاری را می‌کردند مشابه آن رفتاری که سال 1334 وقتی که مردم علیه بهایی‌ها شوریدند عبدالکریم ایادی[4] نه‌ماه رفت ایتالیا. خب بعدها ثابتی را هم فرستادند به آمریکا. بگذریم که اسناد و مدارکی هست و اعتراف بازجوها هست که گفتند که تا خود 22 بهمن ثابتی تلفنی با ما هماهنگی داشت، دستوراتی می‌داد و برنامه‌گذاری می‌کرد و طرح ریزی می‌کرد دستور می‌داد اجرایش بکنیم. قرار بود که ایجاد فضایی بکنند، یک آرامش ایجاد بکنند، یک مقدار از آن حساسیت‌ها کم بکنند باور نمی‌کردند چهار پنج روز دیگر انقلاب پیروز می‌شود. می‌خواستند یک برای خودشان فرصتی بگیرند و بختیار برای خودش می‌خواست محبوبیتی کسب بکند، من ساواک را منحل کردم. ولی ما اسنادی داریم که روز 23 بهمن یعنی شش روز پس از انحلال رسمی ساواک مکاتبات ساواک هنوز داشته انجام می‌شده است.

 

 

پیوست

متن لایحه انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که شاپور بختیار در 4 بهمن 1357 با قید یک فوریت به مجلس شورای ملی تقدیم کرد دارای یک ماده‌ واحده و 4 تبصره بدین شرح بود:

ماده‌واحده: از تاریخ تصویب این قانون، سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به‌موجب قانون مصوب بیست و سوم اسفند 1335 و قانون اصلاحی آن مصوب چهارم دی 1337 تشکیل گردیده ، منحل و قوانین مربوطه ملغی می‌گردد.

 

تبصره یک – تشکیلات و بودجه و امتیازات و اسناد و اموال سازمان اطلاعات و امنیت کشور به نخست‌وزیر تحویل می‌گردد که به دستور نخست‌وزیر برحسب اقتضا از کارمندان سازمان مذکور در سایر سازمان‌های دولتی استفاده گردد و یا به خدمت آنان طبق قوانین و مقررات مربوط به آن سازمان خاتمه داده شود.

تبصره دو – با الغای قانون مربوط به تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور، رسیدگی به کلیه جرایم ارتکابی کارمندان سازمان مذکور به وزارت دادگستری محول می‌گردد که بر حسب مورد در مراجع قانونی مربوطه مورد تعقیب قرار گیرند و چنانچه طبق مقررات قانون قبلی پرونده‌ای از این حیث در دادسراهای نظامی تشکیل شده باشد، در هر مرحله از رسیدگی باشد، می‌بایستی با صدور قرار عدم صلاحیت به دادگستری ارسال شود.

تبصره سه – دولت موظف است ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون، لایحه‌ای در مورد تاسیس و تشکیل مرکز اطلاعات ملی نوینی که منحصرا در خدمت استقلال و حفظ و امنیت داخلی و خارجی کشور باشد، تهیه و برای تصویب به مجلسین تقدیم نماید.

تبصره چهار- از تاریخ تصویب این قانون، کلیه وظایف و تکالیف سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیثی که ضابط نظامی محسوب‌اند، به عهده مامورین نظامی و ژاندارمری و شهربانی واگذار و هرگونه وظیفه دیگری در زمینه جمع‌آوری اطلاعات که به عهده سازمان مذکور می‌باشد، به تشخیص نخست‌وزیر به سایر مراجع مملکتی محول می‌گردد.[5]

            

 

 

 

 


[1]  سپهبد ناصر مقدم، آخرین رئیس ساواک (خرداد 1357ـ بهمن 1357). وی در 21 فروردین 1358به همراه ده تن دیگر از کارگزاران کشوری و لشکری رژیم پهلوی، که از جمله مهمترین آنان سرلشکر حسن پاکروان دومین رئیس ساواک بود، اعدام شد.

[2]  سیدعلی اندرزگو (۱۳۱۸-۱۳۵۷) عضو جمعیت هیئت‌های موتلفه اسلامی و از روحانیون مبارز و مسلح علیه رژیم پهلوی. اندرزگو با ورود به شاخه نظامی هیئت‌های مؤتلفه به مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم پهلوی پرداخت و به همین علت با نام مستعار و به صورت مخفیانه زندگی می‌کرد. سرانجام ساواک در ۱۹ رمضان برابر با ۲ شهریور ۱۳۵۷ توانست او را به شهادت برساند.

[3]  محمدعلی شعبانی معروف به دکتر حسینی بازجو و شکنجه‌گر ساواک.

[4]  سرلشکر عبدالکریم ایادی (۱۲۸۶ـ۱۳۵۹)، پزشک و دوست نزدیک محمدرضا پهلوی، در خانواده‌ای بهایی در شیراز متولد شد.


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش سوم

محمدتقی تقی‌پور : بررسی «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ - ۱۱:۱۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ - ۱۳:۳۳:۵۲
محمدتقی تقی‌پور : بررسی «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر سخنرانی محمدتقی تقی‌پور با موضوع «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی» است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

موضوع صحبت ما مناسبات امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی است. واقعیت این است که رابطه ایران و اسرائیل در حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی در دوران سلطنت پهلوی در واقع بخشی از اسرار کم گفته و بعضاً ناگفته تاریخ معاصر ماست. به نظر حقیر فراتر از بحث همکاری‌های امنیتی و جاسوسی و اطلاعاتی میان این دو رژیم، ابعاد مختلف همکاری‌های دو طرف در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، دیپلماسی به نظرم باز هم اینها بخش عمده‌اش از اسرار ناگفته یا کم گفته تاریخ معاصر ماست. در حوزه‌های مطالعاتی، پژوهشی و تاریخ‌نگاری به نظرم به‌اندازه کافی درباره اینها کار نشده، یعنی دراین‌رابطه ما نتوانستیم مخاطب جوان و دانشگاهی و علمی را اقناع کنیم؛ معتقدم و باور دارم که این موضوع در حوزه تاریخ‌نگاری و تاریخ‌پژوهی نسبتاً مغفول مانده؛ یعنی افزون بر همه این محورهای که اشاره شد، خاستگاه مشترک  تاریخی و سیاسی تأسیس سلطنت پهلوی و دولت جعلی اسرائیل است. اینها چقدر قرابت دارند؟ خاستگاه تاریخی و سیاسی مشترک اینها اگر واکاوی بشود، بررسی بشود، اساسی‌تر و کلیدی‌تر است و در جامعه ما مغفول واقع شده یعنی روی آن کار نکردیم؛ اما حسب دستور دوستان با همان موضوع بحث، صحبت خود را آغاز می‌کنم. در اینجا اهل علم و فرهیختگان و اندیشمندان حاضر هستند و من هم ترجیح می‌دهم با سند حرف بزنم که متهم نشوم این تحلیل شخصی است؛ دیدگاه‌های شخصی را می‌گذاریم برای بعد.

اسرائیل در 14 مه 1948 میلادی  یعنی ۲۴ـ25 اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی اعلام موجودیت کرد. حالا آن روز چه مناسبتی داشت اینها نکاتی است که واقعا در تاریخ گفته نشده است. وارد این بحث نمی توانم بشوم متاسفانه بحث خیلی جالب و ارزشمندی است که کسانی که موجودیت اسرائیل را اعلام کردند در چه روزی بود؟ آن روز چه مناسبتی در تاریخ عبری داشت؟ آنها چه کسانی بودند؟ آیا آن جمعی که اعلام موجودیت کردند طیف های مختلف یهودی بودند؟ اینها نکات برجسته و قابل توجهی است اما موضوع بحث ما نیست. در 15 اسفند سال 1328 سلطنت پهلوی اسرائیل را بصورت دوفاکتو به رسمیت شناخت؛ این علنی شد و اعلام شد؛ اما جالب این است که در فروردین 1327 یعنی از ۱۱ ماه قبل ببینید ایران مشتاق بود؛ یا این قدر باید اشتیاق نشان می داد یعنی مأمور بوده که این کار را بکند؛ عباس صیقل را می فرستد آنجا، که حالا با چه سمت و چه مسئولیتی، خود جای بحث دارد. دی 1328 یعنی یکی‌دوماه قبل از اینکه اسرائیل را به رسمیت بشناسد رضا صفی نیا را می فرستد به تل‌آویو، به عنوان نماینده حکومت پهلوی برای آغاز روابط و اینها قبل از به رسمیت شناختن اسرائیل است. عموما تصور می کنند که روابط اطلاعاتی و امنیتی ایران و اسرائیل مربوط به زمانی است که ساواک تأسیس شد. این در تاریخ نگاری تقریبا خودنمایی می کند اما نکته جالبی که می خواهم عرض بکنم، این را یعقوب نیمرودی[1] که دوجلد کتاب دارد با عنوان خاطرات زندگی من یا سفر زندگی من[2] به زبان عبری و هنوز به زبان فارسی منتشر نشده است، می‌گوید آذر 1328 یعنی دسامبر 1949 اسرائیلی ها در ایران پایگاه اطلاعاتی ، امنیتی ، جاسوسی ایجاد کردند، یعنی زمانی که هنوز ایران اسرائیل را به رسمیت نشناخته بود. این از نکات رازآلود تاریخ معاصر است که چطور وقتی اسرائیل به رسمیت شناخته نشده اجازه دارد در ایران پایگاه بزند، پایگاهی که کاملا با یک پایگاه مشابه در بغداد ارتباط بسیار نزدیک داشتند و همکاری می کردند. تقریبا به مدت حدود یک سال این پایگاه اطلاعاتی و جاسوسی یعنی تا سال 1329 مارس 1951 زیر نظر واحدی وابسته به امان، سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل،[3] بود؛ بعد تغییرات ساختاری در سیستم امنیتی اسرائیل که ایجاد می شود این ماموریت واگذار می شود به موساد؛[4] موساد مسئولیت این کار را قبول می کند به مدت سه سال، از سال 1329، در سراسر ایران فعالیت های جاسوسی خود را در این پایگاه مستقر در تهران گسترش و توسعه می دهد. در تاریخنگاری معاصر حتی در اسناد ساواک و دربار و نخست وزیری اصلا شما هیچ اطلاعات و معلوماتی در این رابطه نمی بینید. اینها چیزهای جالبی است که خود ما هیچ اطلاعات و معلوماتی در این رابطه تا الان عرضه نکردیم. بعد از سه سال یعنی دی 1334 یکی از شخصیتهایی که بعدها نقش کلیدی در روابط ایران و اسرائیل بازی می کند ـ نه فقط در حوزه های امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی در حوزه های نفتی و فرهنگی و سیاسی و دیپلماسی فردی ـ یعقوب نیمرودی است که مرداد 1402 درگذشت. یعقوب نیمرودی در دو جلد کتاب با عنوان سفر زندگی من که درسال 2003 به زبان عبری منتشر شد از پایگاه اطلاعتی اسرائیل در ایران بعنوان ستون و سنگ بنای اصلی نظام اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در جهان اسلام یاد می کند؛ یعنی در کل کشورهای منطقه تا شاخ آفریقا؛ این اعتراف یعقوب نیمرودی هست. بعدها در گفتگویی با خبرنگار اسرائیلی روزنامه داوار[5] مورخ 11 نوامبر 1985 گفت که اگر یک روز به تو اجازه دهند از کارهایی که ما در تهران کرده ایم آگاه شوی از آنچه می شنوی وحشت خواهی کرد، حتی نمی توانی تصور آن را بکنی. به یک روزنامه اسرائیلی به نام اومر[6] در سال 1356، یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی، می گوید روزی خواهد رسید که تاریخ سیاسی اسرائیل به رشته تحریر در آید بدون آنکه اسرار و اطلاعات محرمانه در نوشتن آن مزاحمتی ایجاد نمایند؛ در آن زمان معلوم خواهد شد که پیمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل، که حالا من در ادامه خواهم گفت در چه حوزه هایی بوده، تا چه حد برای اسرائیل مفید بوده است.

«کریستال» یک پیمان اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی دوجانبه بین ساواک یعنی سازمان اطلاعات و امنیت کشور و موساد بوده است. پیمان دوم «ترایدنت» (نیزه سه سر) یک پیمان اطلاعاتی، امنیتی، جاسوسی بین ساواک، موساد و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ترکیه بوده و نکته جالب این است که پیمان دوم را خود اسرائیلی‌ها بنیان گذاشتند. بعد از اینکه دولت اسرائیل اعلام موجودیت کرد یک شخصیت بسیار مرموز اسرائیلی بنام رئوون زاسلانی معروف به رئوون شیلواه[7] اولین رئیس موساد ـ که تا قبل از اینکه اسرائیل تأسیس شود رئیس سازمان امنیتی شای[8] وابسته به هاگانا[9] بود ـ طرحی می‌دهد به بن گوریون[10] اولین رئیس حکومت اسرائیل؛ می‌گوید راهبرد اسکان قوم یهود در فلسطین و اعلام موجودیت دولت اسرائیل در فلسطین کلید خورده است؛ حال ما یک راهبرد جدیدی را تحت عنوان پریفرال (Peripheral) یعنی پیرامونی باید تعریف بکنیم؛ این را مکتوب می‌کند. پریفرال یعنی پیرامونی؛ پیرامون یعنی کجا؟ یعنی تمام منطقه خلیج‌فارس، کشورهای اسلامی تا شاخ آفریقا. کشورها را اسم می‌برد، می‌گوید اینجا عمق استراتژیک اسرائیل است؛ یعنی تمام تحولات از پاکستان و افغانستان و هندوستان تا مصر و شاخ آفریقا و سودان گرفته، تمام کشورهای مثل عربستان و ایران، اینها را می‌گوید جزو قلمرو ماست. تحولات اینجا، اتفاقات اینجا مطابق مصلحت اسرائیل، امنیت اسرائیل، تحکیم موقعیت اسرائیل، تثبیت وضعیت اسرائیل باید رقم بخورد. باز این نکته‌ای است که در تاریخ‌نگاری معاصر مغفول مانده است. این بحث استراتژی پیرامونی که من به‌جرئت می‌توانم ادعا کنم تمام اتفاقاتی که در منطقه ما بعد از تأسیس اسرائیل تا الان که ما صحبت می‌کنیم اتفاق افتاده و رقم خورده در راستای همان راهبرد پیرامونی اسرائیل در منطقه است؛ حالا چه عملیاتی که داعش و گروه‌های سلفی در پوشش مسلمانی انجام دادند تا آرمان یهودی نیل تا فرات را محقق کند، چه حوادث یمن و حتی حوادثی که بعضی کشورها را در داخل درگیر می‌کند؛ مثل بحث هسته‌ای در ایران یا بحث‌های حاشیه‌ای که ما را درگیر کند.

بخش دیگر روابط ایران و اسرائیل در حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی جاسوسی پایگاه‌های بروی مرزی اسرائیلی‌ها در ایران است؛ خیلی جالب است در سه تا منطقه یعنی شمال غرب (کردستان)، غرب (ایلام) و جنوب غرب (خوزستان). اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی داشتند؛ یعنی شما یک سرزمینی را در اختیار سیستم اطلاعاتی و امنیتی دولت اجنبی قرار بدهید؛ یعنی کاری که حکومت پهلوی برای ماشین جنگی و اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل انجام داد. فردوست می‌گوید آن اواخر در مرحله‌ای ما حساب کردیم سیصد جاسوس زبده اینجا مستقرند که از طریق ارتباط با تل‌آویو تمام منطقه ـ یعنی همان مناطق پیرامونی ـ را به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی رصد می‌کنند. از دفتر رئیس‌جمهور عراق تا رئیس‌جمهور سوریه تا مصر اینها مأمور گماشتند. یک نکته جالب اینکه آقای فردوست در کتاب خودش نوشته است که من سال 1340 وقتی رفتم ساواک تازه متوجه شدم که اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی در ایران دارند؛ یعنی فردوست که در واقع محرم اسرار اطلاعاتی شخص محمدرضا بوده و سازمان اطلاعات خصوصی شاه را مدیریت می‌کرده می‌گوید من نمی‌دانستم که اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی در ایران مستقر کردند؛ یعنی سراسر سرزمین ایران جولانگاه مأموران جاسوسی و اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل بود.

بحث‌هایی که در عرصه رسانه و تبلیغات مطرح می‌شود جای بحث و تأمل دارد. من کتابی که چند نفر غربی نوشتند و در ایران هم منتشر هم شده از آنجا یک کد می‌خواهم بدهم درمورد یکی دو نفر از مقامات اسرائیلی؛ عین عبارت را می‌خوانم: می‌گوید در چشم شاه اسرائیل می‌توانست چیز فوق‌العاده ارزشمندتری به دوستان خود بدهد. بینید شاه در واقع به لحاظ روانی، سیاسی تطمیع شده بود؛ چرا؟ می‌گوید نفوذ جاری یهودیان در ایالات متحده و سراسر جهان شاه را مرعوب کرده بود. دیوید کیمخی که زمانی در حد معاون موساد بوده و سمت‌های مختلفی پیدا می‌کند یک نکته جالبی دارد؛ می‌گوید که اگر یک مقاله ضد اسرائیلی در روزنامه‌ای در آمریکای شمالی یا اروپا چاپ می‌شد شاه ما را فرامی‌خواند ـ یعنی دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را فرامی‌خواند ـ می‌گفت چطور می‌گذارید یک چنین کارهای انجام دهند. می‌گوید ما بیهوده تلاش می‌کردیم ثابت کنیم بی‌گناهیم و اظهار می‌کردیم که همه مطبوعات جهان زیر کنترل ما نیست و آن‌طور که مردم فکر می‌کنند اختیار بانک‌های دنیا را در دست نداریم. حییم هرتسوگ[11] که رئیس سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و سپس رئیس‌جمهور اسرائیل بوده با شاه دیدارهای محرمانه داشت؛ ایشان ادعا می‌کند که شاه ایران هر فرد اسرائیلی را به‌مثابه رابطی با واشنگتن می‌پنداشت؛ یعنی شاه هر یهودی را که می‌دید فکر می‌کرد که این فرد می‌تواند گره‌ای از کارش باز بکند. ما در خاطرات علم داریم که اصلاً شاه یک سازوکاری را تعریف کرده بود که اسرائیلی‌ها در رسانه‌های آمریکایی و اروپایی به نفع سلطنت پهلوی مقاله بنویسند و تبلیغات کنند.

حالا دررابطه‌با بحث ارتباط اطلاعاتی و جاسوسی می‌خواهم خیلی کوتاه محورهایی را بگویم. بحث شناسایی افراد پنج مرحله دارد؛ یعنی نشان‌کردن افراد، مرحله بعد جذب افراد، بعد استخدام، بعد آموزش، بعد اعزام؛ این فرایندی بود که در پیمان اطلاعاتی دوجانبه یعنی کریستال تعریف شده بود؛ یعنی جذب، استخدام و آموزش مأموران با هدایت و کنترل خود موساد و نه ساواک به کشورهای مختلفی اسلامی اعزام می‌کردند؛ جمع‌آوری اخبار و اطلاعات سفارتخانه‌های کشورهای خارجی مستقر در تهران از طریق جاسوسان و مأموران آموزش‌دیده ساواک و موساد تحت‌نظر موساد یا تلاش برای به‌خدمت‌گرفتن دیپلمات‌های کشورهای اسلامی و عربی در ایران تلاش و اقدام برای جذب مسافران و دانشجویان ممالک عربی در زمانی که در ایران حضور داشتند. باز فردوست می‌گوید از جمله کارهایی که ما می‌کردیم دعوت از استادان امنیتی اسرائیل بود. استادان برجسته‌ای که آمریکا و اروپا به ما نمی‌دادند؛ مثلاً انگلستان همکاری نمی‌کرد؛ یعنی تعمداً کاری می‌کرد که ما برویم در دامان موساد؛ مثلاً استاد امنیتی، استاد ضد براندازی، استاد بازجویی، استاد خط‌شناسی، استاد تحقیق، استاد اطلاعات خارجی؛ اینها همه کسانی بودند فقط مأموران ساواک را آموزش می‌دادند. حتی اداره کل سوم که آقای ثابتی مسئولیتش را به عهده داشته آموزش آن به عهده موساد بوده است. فردوست می‌گوید من برجسته‌ترین متخصصان ضد براندازی را دعوت کردم حالا اسم نمی‌آورد که چگونه آمدند ایران و چه کردند. می‌گوید ما دوره سه‌ماهه برای اینها می‌گذاشتیم برای مقابله با انقلابیون. یعقوب نیمرودی اجازه داشت که هر هفته دو بار بیاید تمام ادارات کل ساواک را بازدید کند. حتی به ارتش سرکشی می‌کرد، رصد می‌کرد کنترل می‌کرد، مدیریت می‌کرد، بازرسی می‌کرد. یعقوب نیمرودی می‌گفت شاه اجازه داده بود که ایشان آزاد است می‌تواند این کار را بکند. تیم‌هایی می‌فرستادند در تل‌آویو آنجا تحت‌نظر استادان اسرائیلی آموزش ببینند و نیز تجهیز ساواک به وسایل پیشرفته شکنجه و بازجویی بخصوص به لحاظ روانی صورت گیرد. یک سند می‌خواهم اینجا بخوانم و در این بخش حرفم را تمام کنم. این گزارش مورخ 1/7/1351 ساواک است؛ یک نامه درون‌سازمانی از اداره دوم به رئیس ساواک: «به‌طوری‌که استحضار دارند و دوران خـدمت آقـای شاکری نماینده سرویس زیتون‌ [نام رمـز ایـرانی‌ نـماینده سرویس اطلاعاتی‌ اسـرائیل‌] در‌ پایـگاه برون‌مرزی‌ جنوب در تاریخ 11/2/51 پایـان‌ پذیـرفت و برابر اعلام نماینده سرویس زیتون در مرکز جانشین نامبرده به‌ نام آقای یهودا یکوتیل... چـندی قـبل وارد کشور شاهنشاهی گردید... با‌ عطف‌ تـوجه به‌مراتب فـوق مـستدعی اسـت در صورت تصویب، اجازه فـرمایند اوامر عالی‌ جهت صدور مدارک ‌‌ایرانی‌ (شناسنامه) برای یهودا یکوتیل به نام احمد کاشانی و هـمسرش بـه نام‌ هایده سلطانی‌ به‌ اداره کل پنـجم ابـلاغ گـردد». این یک نمونه است؛ ‌ یعنی تمام مأموران اسرائیلی در ایران پاسپورت ایرانی، شناسنامه ایرانی، پوشش ایرانی داشتند و اگر در کشوری مثل عراق، مصر، سوریه گیر می‌افتادند متهم می‌شدند که اینها ایرانی هستند. یعنی یک چنین بستری ساواک برای نه فقط اسرائیل و سازمان اطلاعاتی آن ایجاد کرده بود؛ بلکه می‌خواهم بگویم اصلاً تمام پیمان‌های اطلاعاتی و امنیتی دو طرف کاملاً در خدمت استراتژی اسرائیل بود؛ یعنی هیچ استفاده‌ای برای امنیت ملی، منافع ملی و مصلحت ملی حتی خود رژیم پهلوی نداشت. [12]

 

[1]  یاکو (یعقوب) نیمرودی (۱۹۲۶-۲۰۲۳) دلال اسلحه، افسر سابق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در ایران و مالک روزنامه اسرائیلی معاریو.

[2]  מסע חיי

[3]  سازمان ضداطلاعات ارتش اسرائیل موسوم به «آمان» رکن اطلاعات ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی است.

[4]  سازمان اطلاعات و عملیات ویژه (موساد) نام سازمان اطلاعاتی خارجی رژیم صهیونیستی است.

[5]  روزنامه داوار (דבר) در سال 1925 در فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا تأسیس شد و فعالیت آن تا 1996 ادامه یافت.

[6] Omer

[7] Reuven Shiloah

[8] Shai

[9]  هاگانا، سازمان شبه‌نظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم، در سال ۱۹۲۰ در فلسطین تحت قیمومیت انگلستان تشکیل و به‌تدریج به شاخه نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد. با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی، هاگانا با دیگر گروه‌های شبه‌نظامی ادغام و به صورت ارتش رژیم صهیونیستی تجدید ساختار شد.

[10] David Ben-Gurion

[11] Chaim Herzog

[12]  برای اطلاعات بیشتر نک به مقاله سخنران محترم با عنوان «پیمان ساواک با موساد» مندرج در شماره نخست فصلنامه مطالعات تاریخی (1382).

 

 


دانلود فایل بخش سوم سمینار کارنامه ساواک

بخش دوم سمینار کارنامه ساواک

بخش اول سمینار کارنامه ساواک

 

 

 


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش دوم

مصطفی جوان: بررسی «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۱۱:۲۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۱۱:۴۰:۵۰
مصطفی جوان: بررسی «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی»
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر سخنرانی مصطفی جوان با موضوع «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی» است.

به نام خدا

موضوعی که بنده در رابطه‌ با آن صحبت خواهم کرد نقش و عملکرد ارتشبُد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی است. صحبت‌های خود را در حُولِ چهار محور، چهار پرسش، مطرح می‌کنم که بتوانیم از این مسیر نتیجه‌گیری داشته باشیم.

 اولین سؤالی که مطرح می‌شود این است که چه زمینه‌ها و بسترها و عللی باعث شکل‌گیری دفتر ویژه اطلاعات شد؟ و اینکه هدف شاه و انگلستان از تأسیس این دفتر چه بود؟ چرا حسین فردوست به‌عنوان رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات انتخاب شد؟ و در پایان نقش و عملکرد ایشان در طی دورانی که ریاست این دفتر را داشت چگونه بود؟

برای بررسی و پرداختن به زمینه‌ها و علل ایجاد این دفتر به‌اختصار نیاز به بازخوانی تحولات دوره دهه بیست و سی کشور ما داریم که به‌خوبی مشخص می‌شود چه عللی باعث شکل‌گیری این دفتر شد. خب همان‌طور که می‌دانید پس از اشغال ایران در شهریور 20 توسط متفقین، رضاشاه از کشور خارج می‌شود و محمدرضا با حمایت کشورهای خارجه به قدرت می‌رسد، و در واقع آن محمدرضای جوان کم تجربه 22 ساله آن اقتدار و آن ویژگی‌های دورانی که پدرش داشت را در اختیار نداشت. از لحاظ سیاسی قدرت بین سایر مراکز سیاسی مجلس، دولت و قسمتی در دست خود دربار، سفارتخانه‌های خارجی، احزاب و جریان‌های سیاسی تقسیم می‌شود. تحولات این دوره ، بسیار تحولات پرچالش و بحران‌زایی استش. خب ما بحث آذربایجان قضیه و سید جعفر پیشه وری را در سال‌های 1324 و 1325، داریم؛ قضیه کردستان را داریم. ترورهایی که در آن دوره اتفاق افتاد؛ می‌بینیم در سال 1327 ترور شاه است، ترور هَژیر وزیر دربار صورت می‌گیرد و در نهایت ترور نخست وزیر رزم آرا، و چالشی بین جریان‌های سیاسی آن دوره جریان چپ، جریان مذهبی،جریان ملی است. و تحول بعدی ما بحث ملی شدن نفت است، که آن هم بسیار تاثیرگذار بوده و تقابل بین دولت دکتر مصدق و جریان مذهبی با دربار و سیاست‌های خارجی دربار و کشورهای خارجی. زمانی که بسیار چالش و بحران داریم از جمله از دلِ ملی شدن نفت، در درون دولت آقای مصدق می‌بینیم قیام سی تیر شکل می‌گیرد؛ و در نهایت چالشی که بین جریان مخالف دربار و کشورهای خارجی اهم از جریان چپ، ملی ـ مذهبی بود ماحصل آن کودتای 28 مرداد 32 می‌شد. درواقع ترورهایی که صورت می‌گیرد، بحران‌هایی که به وجود آمده، در نهایتا تضاد اینها کودتای 28 مرداد 1332 می‌شود که با حمایت سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا سیا و سازمان جاسوسی انگلیس اینتلیجنس سرویس، صورت می‌گیرد و محمدرضاشاهی که از کشور خارج شده بود مجددا به قدرت برمی‌گردد. از این دوره به بعد شاه به خوبی درک کرده بود برای اینکه بتواند یک تثبیتی در رژیمش به وجود بیاید و حاکمیتش را حفظ کند، نیاز دارد یک سری از مراکز و سازمان‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را شکل بدهد که بتواند بر جامعه نظارت و کنترل داشته باشد اعم از گروه‌های سیاسی و فرهنگی که آن دوره هستند و بتواند حکومت خودش را ادامه بدهد. شاه تمایل نداشت آن اتفاقاتی را که در دوره مصدق و دوران قبل بحران‌هایی که به وجود آمده تکرار بشود. درواقع از سال 32 به بعد آن سیاست‌های سلطنت مطلقه و دیکتاتوری شکل می‌گیرد و دیگه مجلس و دولت یک دست می‌شوند، تشکیلات نظامی شکل می‌گیرد. در سال 1335 بحث تاسیس ساواک است و سال‌های بعدی تاسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی را داریم، و 1338 که موضوع بحث بنده است دفتر ویژه اطلاعات شکل می‌گیرد. یا در کنار آن سازمان‌های نظامی که رکن دوم ارتش، ژاندارمری، شهربانی و مراکز اطلاعاتی دیگر هستند. این نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با هدف کنترل و نظارت بر جامعه، نظارت بر تشکیلات اداری و نظامی و آن ترس و نگرانی که شاه از ناامنی بر بی‌ثباتی حکومتش داشت. پس کودتای 28 مرداد منجر به تمرکز سیاسی برای شاه می‌شود و یکی از آن مراکز هم که تاسیس کرد دفتر ویژه اطلاعات است. ما پس از کودتای 28 مرداد، می‌بینیم که شاه اهمیت دوچندانی به نیروهای نظامی و امنیتی در کشور می‌دهد. همان طور که رضاشاه نگاه ویژه‌ای به ارتش داشته و آن را رُکن رَکین قدرت خود می‌دانست و به عنوان یک نیرویی که حافظ سلطنت بر نظام خودش لحاظ می‌کرده، محمدرضا هم ادامه دهنده آن راه می‌شود. یک سوم بودجه کشور را برای نیروهای نظامی، خرید تسلیحات نظامی قرار می‌دهد، امکانات خاص و ویژه‌ای در اختیار نیروهای نظامی قرار می‌دهد و هدفش هم این بوده که بتواند جامعه را کنترل کند. ما در سال‌های 32 به بعد با افزایش و تعدد مراکز نظامی، افزایش تعداد نیروهای نظامی، [مواجه هستیم] خب شما نگاه کنید ارتش، ژاندارمری، شهربانی و سازمان‌های اطلاعاتی را که خدمت شما عرض کردم در خود ارتش نیروی دریایی، هوایی، و ساواک نُه اداره کل دارد،همه اینها نیاز به بودجه، تشکیلات دارد که اینها را به وجود می‌آورد. از یکسو هم شاه تمایل نداشته که نیروهای نظامی در سیاست مداخله کنند، یک ترسی داشته. چنانچه حکومت خودش را مدیون نیروهای نظامی می‌دانسته چون بعد از کودتای 28 مرداد این نیروهای نظامی بودند که طی یک کودتا با آن اَراذل و اوباش و لُمپن‌ها شعبان بی‌مُخ‌ها بودند که در کفِ خیابان کودتا شکل می‌دهند و قدرت را مدیون آنها می‌دانسته؛ از یک طرف هم خیلی می‌ترسید که اینها یک موقع کودتا و خیزشی علیه خودش نکنند؛ و از سوی دیگر به نیروهای نظامی در جهت حفظ و تثبت نظام خودش نیاز داشت. خب شما در قضیه جنبش دانشجویی نگاه کنید نیروهای نظامی مداخله می‌کنند و در قضیه انتخابات و آن تخلفاتی که صورت گرفت نیروهای نظامی هستند، در سرکوب نهضت ملی نفت، نیروهای نظامی هستند. دادگاه‌های نظامی که برگزار می‌شود همه اینها مدیون نیروهای نظامی می‌باشد. این روند تا سال 36 ادامه داشت. در سال 36 یک مناقشه و چالشی بین برخی از نیروهای نظامی با شاه می‌شود که مورد شاخص آن را مطرح کنیم کودتای نافرجام سرلشکر محمد ولی قرنی در سال 36 علیه شاه است، که قبل اینکه اتفاق بیفتد ایشان دستگیر می‌شود که سه سال تبعید و زندانی می‌شود. و در واقع شاه، از ترس این کودتا و از ترس این خیزش به دنبال آن بوده که یک نهادهای اطلاعاتی به وجود بیاورد که هم بر جامعه و هم نیروهای نظامی که در کشور هستند نظارت کند. یکی از علل تاسیس دفتر ویژه اطلاعات همین نظارتی است که باید بر روی مراکز اطلاعاتی و امنیتی انجام می‌داد. دفتر ویژه اطلاعات مغز متفکر و در واقع اطلاعات شخصی خود شاه بوده است. صافی کل کانال‌های اطلاعاتی بوده که فردوست مستقیم در اختیار شاه قرار می‌داده است. آن مراکز هم فعالیت خودشان را داشتند ولی خب این خیلی خاص و ویژه بوده و مستقیما ارتباط با شاه داشته و رئیس آن را هم خود شاه انتخاب می‌کرده است که یک مرکز سری و محرمانه خود شاه بود.

  بحث و علل دیگری که باعث می‌شود دفتر ویژه به وجود بیاید بحث شیوع فسادی است که در آن دوره شکل می‌گیرد. باتوجه‌به فرصتی که نظامیان و مقامات عالی اداری در کشور داشتند بعضاً اینها از موقعیت و مناصب خودشان سوءاستفاده می‌کنند که ما به‌وفور اسنادی از اختلاس‌ها، رشوه‌ها، پورسانت‌ها، ارتشا و فساد مالی در آن دوره داریم. تا جایی که خود شاه مُطلع این داستان بوده است. مخصوصاً در دولت منوچهر اقبال سال‌های 36 تا 39، با توجه به آن وام‌های خارجی که کشورهای اروپایی به ایران دادند و با توجه به افزایش درآمد نفت، موقعیتی که اینها داشتند، سهامی که در کارخانجات داشتند و مواردی از این دست، در اُوج فساد بوده است. در زمان دولت اقبال اُوج فساد اقتصادی است تا جایی که دولت لایحه‌ای در سال 37 تحت عنوان لایحه از کجا آورده‌ای تنظیم می‌کند و در آن اعلام می‌کند که وزیران و کادر دولتی و نظامی موظف هستند در ظرف دو ماه دارایی اموال خود، فرزندان و همسرشان را به اطلاع دولت برسانند و شاه هم در این راستا سخنرانی دارد- حالا هرچند نمادین است چون فساد به نوعی در آن مراکز بالای جامعه ریشه زده بود و شاه هم در این باره سخنرانی دارد- و متن خطبه‌های او است که آقا ما از ارتشاء ناراحت و نگران هستیم  باید این وضعیت جمع بشود. و یکی از دلایل ویژگی اصلی که دفتر ویژه را به وجود می‌آورد این استش که بتواند نظارت کند بر آن مراکزی که افراد و اشخاصی که زد و بند می‌کنند و فساد اقتصادی دارند و دلیلش هم آن نبوده بلکه دلیل از این بوده که می‌گفت اگر این اتفاق بیفتد باعث آن شکاف طبقاتی و بحران در جامعه می‌شود و ایجاد ناامنی و احتمالا خیزشی می‌شود که علیه حکومت خود او است و مردم حکومت را به چالش خواهند کشید. پس یکی دیگر از دلایل تاسیس دفتر ویژه اطلاعات، نظارت بر سیستم اداری و نظامی کشور و حفظ سلامت نظامی و اطلاع دادن از افراد فاسد به شاه؛ هرچند به نتیجه نرسید.

  بحث دیگر من که باعث شد دفتر ویژه اطلاعات شکل گرفت ناامنی و بحران‌هایی بود که از سال 32 به بعد در کشور شکل گرفت. می‌بینیم پس از کودتا، تمام جریان‌های سیاسی آن دوره اعم از مذهبی و چپ و ملی و اینها به شدت سرکوب می‌شوند و یک فضای اِنسداد و خفقان سیاسی در کشور شکل می‌گیرد و بسیاری از کُنشگران سیاسی ما دستگیر، شکنجه و اعدام می‌شوند که در همان مقطع این را داریم؛ آقای دکتر مصدق دستگیر و به احمد آباد تبعید می‌شود و وزیر امور خارجه ایشان آقای دکتر فاطمی اعدام می‌شود. بسیاری از رهبران حزب توده و جریان‌های چپ مارکسیستی و کمونیستی اعدام می‌شوند. نواب صفوی و سه تن از یارانش در همان مقطع هستند که اعدام می‌شوند، شاه نگران این بوده است که به تَبع این اعدام‌ها یک سری خیزش‌ها و حرکت‌هایی توسط جریان‌های سیاسی و مخالف رژیم انجام می‌شود. شاه نگران این بوده که باز مجددا جنبشی، خیزشی شکل بگیرد و به آن علت این دفتر ویژه اطلاعات را به عنوان یک صافی که نظارت بر جامعه و بر جریان های سیاسی و مطبوعات نظارت داشته باشد. حالا بحث توقیف و سانسور و آنچه که بوده اینها را بایستی انجام می‌داده که در این باره اسناد فراوانی هم است و در واقع وجود یک نهاد اطلاعاتی که بدون واسطه مستقیما این خیزش‌ها و این نارضایتی‌ها را به اطلاع شاه برساند.

  خب هدف شاه و انگلیس از تأسیس دفتر ویژه اطلاعات چه بود؟ به‌زعم بنده هم شاه نهاد سلطنت و هم نهاد کشورهای خارجی به همدیگر برای حفظ منافع خودشان نیاز داشتند. اگر شاه نبود منافع اینها در خطر می‌افتاد و اگر شاه می‌خواست سلطنت کند و ادامه بدهد نیاز به مشروعیت و حمایت کشورهای خارجی در اصل آن آمریکا و انگلیس را داشت و خودش هم به این جمع‌بندی رسیده بود که آن مشروعیت ملی و مذهبی و مردمی را ندارد، اگر داشت دیگر آن اتفاقات و بحران‌ها و ناثباتی‌ها شکل نمی‌گرفت. خب در این راستا روابط ایران با غرب شکل می‌گیرد و قراردادهایی از جمله قراردادهای نظامی و امنیتی، اقتصادی، کنسرسیوم نفت و سایر موارد بسته می‌شود در جهت حفظ و ثبات همدیگر است.

  در واقع یکی دیگر از دلایلی هم که دفتر ویژه اطلاعات را توسط سازمان جاسوسی انگلستان و در رأس آن ملکه انگلیس شکل می‌گیرد این است که بتوانند مخالفین خودشان که در واقع همان مخالفین سلطنت و مخالفین کشورهای خارجی هستند شناسایی کنند و آنها را نظارت و کنترل کنند و قبل از هر حرکتی آنها را متلاشی و حذف کنند. بحث دیگر من این است که چرا حسین فردوست را به‌عنوان رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات برگزیده شد؟ حسین فردوست هم‌کلاس و هم‌بازی محمدرضا پهلوی از دوره دبستان بوده و خاطراتش منتشر شده و بنده هم در این باره اثری منتشر کرده‌ام.[1] درواقع از دوران دبستان فردوست در کنار محمدرضا هم‌کلاس و هم‌بازی او بوده. البته با باتوجه‌به سواد و نبوغی که داشته آدم باسوادی بوده و مغز اطلاعاتی و تشکیلاتی بالایی داشته است. هوش بالایی داشت؛ در بحث ریاضیات و حقوق و اینها متخصص بود. در کنار هم‌کلاسی و هم‌بازی بودن محمدرضا به دربار ورود پیدا می‌کند و در سال 1310، رضاشاه تصمیم می‌گیرد که محمدرضا را برای ادامه تحصیل به خارج بفرستد و فردوست هم جزو یکی از افرادی بوده که همراه محمدرضا به کالج له‌روزه[2] سوئیس می‌رود و پنج سال با هم در سوئیس بودند. رفیق شفیق هم و یار غار هم بودند و در آنجا محرم اسرار محمدرضا می‌شود. موقعی که به کشور برمی‌گردد آن مراتب و تشکیلاتی که در دانشگاه افسری بودند را شروع می‌کند و این روند ادامه داشته تا اینکه کشور توسط متفقین اشغال می‌شود و رضاخان باید از کشور می‌رفت. در این مقطع است که محمدرضا که اعتماد صددرصد به او داشته، به‌عنوان چشم وگوش شاه مطرح است. فردوست کسی است که بر سر میز شاه و ملکه شام می‌خورده. در کتاب‌های پاسخ به تاریخ و مأموریت برای وطنم محمدرضا شاه می‌گوید فردوست امین‌ترین دوست من است و تمام پُست‌ها و تشکیلات حساس را در اختیار فردوست می‌گذارد. رئیس گارد جاویدان است. آجودان مخصوص شاه، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی، رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات، قائم‌مقام ساواک، دبیر شورای‌عالی امنیت، شورای هماهنگی، در تمام نقاط حساس اطلاعاتی و امنیتی کشور فردوست حضور دارد و مستقیم با شاه در ارتباط است. این اهمیت و اعتماد و اطمینانی که شاه نسبت به فردوست داشته و در واقع از ایشان می‌خواست که آن فضای جامعه و محیط نظامی و اقتصادی ـ اجتماعی جامعه را رصد کند و در اختیار ایشان قرار بدهد. خب موقعی که شاه در سال 37 و 38، به انگلستان می‌رود و برمی‌گردد طی جلسه‌ای که با سازمان‌های جاسوسی انگلستان و دیداری که مستقیم با ملکه انگلستان داشت فردوست را مأمور می‌کند که دفتر ویژه اطلاعات را تشکیل بدهد و فردوست طی چهار ماه به بریتانیا سفر می‌کند. در خاطراتش به‌تفصیل گفته است. در آن جا دوره‌های خاص را می‌بیند و آموزش‌های لازم را طی می‌کند. خودش می‌گوید ما در چهار ماهی که آن جا بودیم در هفته پنج‌روز صبح و عصر، سه تا استاد متخصص، یکی استاد متخصص کمونیسم بوده، یکی بحث اقتصاد ایران را مطرح می‌کرده و یک میزی به نام میز اداری و کشوری و اداری ایران بوده که با من کار می‌کردند. خب موقعی که ایشان به کشور برمی‌گردد و دوره‌ها را طی می‌کند دفتر را شکل می‌دهد. تشکیلات دفتر ویژه اطلاعات، در واقع یک رئیس و یک معاون و پنج شعبه داشت. در طول این سال‌هایی که فردوست ریاست دفتر را داشت سه معاون داشته؛ آقای سرهنگ صمدیان پور، سرلشکر نجاتی و عشقی‌پور، اینها سه معاون او بودند و تمام افرادی را که در رأس امور قرار می‌گرفتند سرهنگ بودند و پرسنل اداری و کادر هم داشتند و گزینش‌های خاص خودشان را داشتند، آموزش‌های لازم به اینها داده می‌شود و بودجه آن مستقیماً از ارتش گرفته می‌شود و مستقیماً زیرمجموعه شاه بودند و بر تمام نهادهای اطلاعاتی و امنیتی موازی که در کشور بوده نظارت داشتند.

با چنین وضعیتی تشکیلات دفتر ویژه اطلاعات شکل می‌گیرد و چند تا وظیفه اصلی را در آن مقطع ذیل آن مباحثی که در سیر و عوامل تشکیل دفتر خدمت شما عرض شد باید انجام می‌دادند. یکی بحث ارزیابی و خلاصه‌کردن خبرها بوده است. روزانه ۲۵۰ صفحه از مراکز اطلاعاتی ده‌گانه ژاندارمری، شهربانی، ارتش و رکن  ۲ و سایر مراکز دیگر اطلاعات و گزارش به دربار می‌آمده است و محمدرضا پهلوی وقت آن را نداشت که هر روز ۲۵۰ صفحه این گزارش‌ها را مطالعه کنند. یکی از وظایف فردوست این بود که این گزارش‌ها را از این مراکز می‌گرفته در ۲ الی ۵ صفحه تلخیص می‌کردند. یعنی محمدرضا پهلوی در طول مطالعه چند دقیقه از این یادداشت‌ها اطلاعات کامل و آخرین اطلاعاتی از مراکز اطلاعاتی ده‌گانه دیگری که فعال بودند به دست می‌آورده است. حالا بحث مسائل احزاب و مطبوعات و مسائل برون‌مرزی بوده که تمام اینها را فردوست با آن تیمی که در خلاصه‌نویسی و تلخیص خبر و ارزیابی و تحلیل آموزش‌دیده بوده ارزیابی می‌کرده و انجام می‌داده است. یکی از وظایف این بوده است.

وظیفه دوم دفتر ایجاد شبکه‌های مخفی کسب خبر در مراکز نظامی، مطبوعاتی و اداری کشور بوده است. شاه نگران این بوده که باز مجدداً یک کودتایی بر علیه او شکل نگیرد و نظامیان یک حرکتی انجام ندهند. بحث جنبش‌های مردمی، خیزش‌ها، فساد و اینها شکل نگیرد. ثبات کشور و سلطنت خودش را از بین ببرد. در واقع فردوست با اعزام نیروهای متخصص کارآمد به این مراکز و در سطح جامعه، اطلاعات کف جامعه و اطلاعات مراکز امنیتی و نظامی را رصد می‌کرده و در اختیار شاه قرار می‌داد. وظیفه دیگری که برعهده فردوست و دفتر ویژه اطلاعات نهاده شد تشکیل شورای امنیت ملی کشور یا همان شورای‌عالی هماهنگی که بعداً  تغییر نام داده بود به دستور خود شاه این اتفاق می‌افتد و جلسات آنها در کاخ مرمر بوده، هر هفته جلسه‌ای با خود رؤسای ساواک و شهربانی و ژاندارمری و سایر مراکز نظامی بوده است. آخرین اخبار و اطلاعات کشور را در آن جا رصد و مورد بررسی قرار می‌دادند و در واقع فردوست به همان دبیر آن جلسات، صورت‌جلسه‌ای تنظیم می‌کرده که یک نسخه را تحویل شاه می‌داده و شاه هم در اطلاع آخرین اخبار اطلاعات قرار بگیرد. هرچند این روند به آن نتیجه‌ای که اینها مدنظرشان بود نرسیدند و در خاطرات خودشان هم است می‌گویند بیشتر یک جلسه دورهمی بوده تا اینکه بخواهیم یک جلسه تخصصی باشد و افراد برای اینکه بتوانند خودشان مستقیم با شاه ارتباط برقرار کنند و خبرهای داغ و ناب را خودشان در اختیار قرار بدهند در آن جلسه زیاد مطرح نمی‌کردند.

 

 

[1]  مصطفی جوان، زندگی‌نامه ارتشبد حسین فردوست، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395.


اهدای منابع کتابی و غیر کتابی عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی به کتابخانه ملّی ایران


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ - ۱۰:۵۱:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ - ۱۱:۲۱:۴۵
اهدای منابع کتابی و غیر کتابی عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی به کتابخانه ملّی ایران
منابع کتابی و غیر کتابی زنده یاد عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی کتابخانه ملّی ایران در حوزه کتابداری، فلسفه علم کتابداری، اطلاع رسانی و مباحث نظری به سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران اهدا شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، این منابع شامل 683 منابع کتابی و غیر کتابی زنده یاد عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی کتابخانه ملّی ایران، 340 منبع کتابی به زبان فارسی، 22 منبع به زبان لاتین، 230 نشریه و 91 منبع غیر کتابی می شود.

زنده یاد عباس حرّی از سال 1370 به مدت 10 سال به عنوان معاون فنی و معاون پژوهشی با كتابخانه ملّی ایران همكاری داشت و تألیف دایره‌المعارف كتابداری و اطلاع رسانی از مهمترین فعالیت وی بوده است.

 


در نخستین سالگرد مرحوم عبدالله انوار انجام می شود:

افتتاح تالار استاد انوار حاوی کتابخانه شخصی ایشان در سال 1403


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۴:۵۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۵:۱۳:۴۸
افتتاح تالار استاد انوار حاوی کتابخانه شخصی ایشان در سال 1403
تالار استاد انوار که حاوی کتابخانه شخصی ایشان می‌باشد سال 1403 در کتابخانه ملی افتتاح خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، غلامرضا امیرخانی مشاور ریاست و عضو هیئت علمی سازمان با اعلام این خبر گفت: بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده قرار بود تالاری به نام این استاد فقید نامگذاری شده و کتابخانه شخصی آن مرحوم نیز به کتابخانه ملی منتقل شود؛ اما به دلیل طولانی شدن روند انتقال کتابخانه مرحوم انوار، این مهم در سال 1403 به انجام خواهد رسید و این کتابخانه عظیم و پربار در دسترس عموم مردم و فرهنگ دوستان قرار می گیرد.

مشاور ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خاطر نشان کرد: کتابخانه استاد انوار بین 5 تا 6 هزار جلد کتاب اعم از فارسی، لاتین و فرانسه و تعدادی کتاب چاپ سنگی و نسخه خطی است. اهمیت این کتاب‌های بخاطر حواشی است که مرحوم انوار در این کتاب‌ها نوشته بودند و این حاشیه‌نگاری برای پژوهشگران و محققین حائز اهمیت است.

امیرخانی از رونمایی از کتاب یادنامه استاد انوار با نام «آسمان معرفت» خبر داد و گفت: این کتاب که قریب به 1000 صفحه است، دربرگیرنده مقالاتی درباره مرحوم انوار و یا مقالاتی که به ایشان اهداء شده، می‌باشد؛ این مقالات توسط نویسندگان و پژوهشگران و مترجمان برجسته داخلی و خارجی در حوزه­های نسخه­های خطی، تاریخ معاصر و تاریخ قاجار، فقه، فلسفه و تهران­شناسی به نگارش درآمده است. امیدواریم این کتاب همزمان با نامگذاری تالار به نام استاد انوار در سال 1403، منتشر و رونمایی شود.

مشاور ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خاطر نشان کرد: استاد انوار متولد 1303 بود و سال 1403 در واقع صدمین سال تولد مرحوم انوار است که برنامه‌های سازمان نیز به همین مناسبت خواهد بود.

استاد سیدعبدالله انوار عمر خود را به پژوهش، آموزش و تصحیح متون گذراندند و مدت بیست سال رئیس بخش نسخ خطی کتابخانه ملی بودند و در این مدت 10 جلد از فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی را منتشر کردند.