متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش پنجم

ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۹:۴۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۱۰:۱۰:۴۶
ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر، سخنرانی علی‌اکبر علیمردانی با موضوع « ملاحظات تاریخ‌نگارانه در بهره‌گیری از اسناد امنیتی » است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

حدود دو دهه است که اسناد امنیتی ساواک را منتشر می‌کنیم البته هیچ جا سابقه‌ای نداریم یا خیلی کم است که اسناد اطلاعاتی در جهان منتشر شده باشد، هیچ سازمان امنیتی این کار را نمی‌کند؛ اما با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی، این اسناد بعد از انقلاب دارد منتشر می‌شود. البته اسناد خام منتشرشده‌اند که برای محقق غیرمتخصص واقعا مشکل است که ابعاد نیمه پنهان آنها را هم ببیند. پشت آن‌ها ذهن اطلاعاتی افسر ساواک و موساد و سایر دستگاه‌های اطلاعاتی، چیزی را به قلم می‌آورد و چیز دیگری را هم در ذهن دارد که به خاطر ملاحظات امنیتی نمی‌آورد، این است که هر مورخ سراغ این اسناد می‌رود باید این ملاحظات را مد نظر داشته باشد. اکنون هم که بعضی اوقات تحلیل‌ها متفاوتی می‌بینیم به خاطر همین نیمه پنهان است. ساواک چهار دوره مهم، براساس آن چهار فردی که رئیس ساواک بودند (بختیار، پاکروان، نصیری و مقدم)، داشت. در بیش از دو دهه فعالیت ساواک، در دوره اول که شکل‌گیری ساواک از 1335 تا 1340 است، نیروهایی که به بدنه ساواک ملحق شدند از نیروهای انتظانی، شهربانی و ارتش بودند که فعالیت اطلاعاتی را شروع کردند که یک خامی و تجربه پایین در گزارش‌ها و تحلیل‌های آنها مشخص است. بعداً که به اصطلاح سرویس‌های اطلاعاتی موساد و سیا آمدند، به تدریج عوامل ساواک به لحاظ حرفه‌ای رشد کردند. این گزارش‌ها ضعف دیگری هم داشتند: منبع سوادش کم یا بعضی مواقع بی‌سواد بود، فهم و شعور علمی و فرهنگی نداشت؛ خطیب روی منبر صحبتی می‌کرد و آن فرد یک برداشت ذهنی می‌کرد و از دو ساعت سخنرانی مثلاً یک صفحه یا چند خط می‌نوشت. البته این امر برای مبارزان انقلابی امتیازی بود ولی ما از گزارش این سخنرانی دو سه ساعته که می توانست ده بیست صفحه باشد محروم مانده‌ایم. نیمه پنهان این اسناد، بسیار مهم است. شهید [سید محمدرضا] سعیدی[1] زیر شکنجه‌های ساواک به شهادت می‌رسد و شما در اسناد چیزی نمی‌بینید. آقای [حسین] غفاری[2] با سکته شهید می‌شود شما چیزی نمی‌بینید؛ آقامصطفی خمینی در عراق به شهادت می‌رسند، ساواک قبل از اینکه اعلام کنند دلیل فوت ایشان چه بوده است اعلام می‌کند سکته قلبی بوده است در حالی که چنین نبوده و اسناد و مدارک نشان می‌دهد که ایشان توسط ساواک به شهادت رسیده؛ همین‌طور شهید غفاری و شهید سعیدی. در این قسمت برای نمونه یک سند را با هم بازخوانی می‌کنیم.

این مطلب مربوط به 1/6/1357 است، ساواک به ادارات خود در سراسر کشور اعلام می‌کند که «به قرار اطلاع خمینى داراى بیماری‌هاى مزمن از قبیل کمر درد و ناراحتى قلبى است که به علت کهولت سن گهگاه شدت می‌یابد و او را بسترى می‌نمایند و با توجه به اینکه این بیماری‌ها هر آن ممکن است وی را از پاى درآورد اصلح است بیماری‌هاى او به طور مداوم بین مردم ایران شایع شود تا چنانچه فوت نمود عناصر افراطى و فرصت‌طلب نتوانند از مرگ او مانند مرگ پسرش بهره‌بردارى تبلیغاتى نمایند». این درحالی‌است که امام در شهریور 57 اصلا بستری نشده و در نجف دارد فعالیتش را انجام می‌دهد. در ادامه می‌نویسد که با توجه به اینکه این بیماری‌ها هرآن ممکن است او را از پی درآورد، شایعه شود که آقای خمینی فوت می‌کند یا فوت کرده است. حال پرسش این است که ساواک چرا دست به این کار می‌زند؟ پایین‌تر می‌گوید که این شایعات را منتشر کنید که مثل شهادت آقا مصطفی نشود، که یک‌دفعه همه بگویند ایشان را رژیم کشته است. در ادامه سند می‌گوید که کل ادارات ساواک سراسر کشور آماده‌باش و ظرف این چند روز تمام نیروها به خط باشند؛ از رؤسای ساواک و پرسنل کسی نروند و یا اینکه یک‌سوم یا نصف نیروها باید در حالت آماده‌باش باشند و در محل کار حضور داشته باشند که اگر اتفاقی افتاد بتوانیم مقابله کنیم. بنده نتیجه می‌گیرم ـ البته گمانه است ـ که در این مقطع زمانی، ساواک دنبال عملیاتی برای حذف یا در واقع شهادت امام در نجف بوده است. که هم این شایعات را کرده و این طرف هم همه را آماده باش داده که اگر اتفاقی افتاد برای مقابله با حرکت‌های مردمی حضور داشته باشند؛ و مرحله بعدی هم که شهادت خود امام بود که قطعاً آنها فکر می‌کردند با شهادت ایشان می‌توانند پیش‌روی و پیروزی انقلاب را کنترل کنند. در پایان تأکید می‌کنم که مواردی از این دست در اسناد و مدارک ساواک زیاد است و می‌بایست این قسمت پنهان اسناد را نیز در تحلیل‌ها مورد توجه قرار دهیم.

 

 

[1]  سید محمدرضا سعیدی (۱۳۰۸-۱۳۴۹)، مشهور به آیت‌الله سعیدی، ضمن تحصیل، تدریس و تبلیغ به فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی علیه حکومت پهلوی پرداخت و در پیشبرد نهضت امام خمینی نقش موثری ایفا کرد؛ از این‌رو تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و پس از شکنجه‌های بسیار در زندان، در خرداد  1349 به شهادت رسید.

[2]  آیت‌الله حسین غفاری (۱۲۹۳ـ۱۳۵۳)، از علمای مبارز علیه حکومت رژیم پهلوی. او دروس علوم دینی را در حوزه علمیه تبریز و حوزه علمیه قم نزد آیات عظام همچون امام خمینی، سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای، سید‌شهاب‌الدین مرعشی‌ نجفی، علامه طباطبایی و سیداحمد خوانساری فرا گرفت. وی به توصیه امام خمینی برای ادامه مبارزه به تهران رفت. او بارها به زندان افتاد و شکنجه شد. او سرانجام در دی 1353 در زندان به شهادت رسید.

 

 


دانلود فایل بخش پنجم

بخش چهارم سمینار کارنامه ساواک

بخش سوم سمینار کارنامه ساواک

بخش دوم سمینار کارنامه ساواک

بخش اول سمینار کارنامه ساواک

 


در آستانه سال جدید؛

ساعت فعالیت کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۴:۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۴:۴:۵۰
ساعت فعالیت کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد
ساعت فعالیت و خدمات رسانی تالارهای کتابخانه ملّی ایران در ایام نوروز 1403 اعلام شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، بر اساس اعلام اداره کل اطلاع رسانی معاونت کتابخانه ملّی ایران تالارهای تخصصی، عمومی، نشریات و رقومی روز اول فروردین ماه تعطیل خواهند بود و فعالیت ها از روز پنجشنبه 2 فروردین از سر گرفته خواهد شد.

بر اساس این گزارش تالارهای تخصصی، عمومی، نشریات و رقومی کتابخانه ملّی ایران از روز پنجشنبه 2 فروردین ماه از ساعت 8 الی 21 در نوبت روز و در نوبت شب از ساعت 21 الی 24 آماده خدمت رسانی به جامعه پژوهشی کشور خواهد بود.

 

 

 

 


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامة ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش چهارم

ساواک در گام آخر


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۱۰:۴۳:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ - ۱۱:۶:۱۴
ساواک در گام آخر
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر، سخنرانی شاداب عسگری با موضوع «ساواک در گام آخر» است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

یکی از موضوعاتی که به نظر می‌رسید در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی تمام‌شده فرض کرده‌ایم بحث انحلال ساواک است. حالا چرا این‌طور به نظر می‌رسد؟ چون انحلال ساواک در تاریخ 17 بهمن اتفاق می‌افتد، 22 بهمن هم انقلاب پیروز می‌شود. در نتیجه دیگر موضوعیتی نداشت که حالا برویم در رابطه با انحلال ساواک و زوایای مختلف آن کار بکنیم. من آمدم روی این موضوع کار کردم. بعد از فاجعة 19 دی و شهید و مجروح شدن تعدادی از طُلاب در قم به این نتیجه رسیدند که به اصطلاح روند آخرین حرکت علیه رژیم پهلوی شروع شده است و از اصلی‌ترین خواسته‌هایی هم که در آن مقطع مطرح می‌شد یکی‌اش انحلال ساواک بود؛ انحلال ساواک تقریباً جزء خواسته‌های همة آقایان بود.

این انحلال ساواک در برنامه‌های شریف‌امامی هم طرح شد ولی شاه نپذیرفت. بعد ازهاری آمد و سکته کرد، شاه به دنبال یک نخست‌وزیر می‌گشت، با آقای صدیقی، بقایی، سنجابی این‌ها صحبت کرد تا نهایتاً نوبت به بختیار رسید. بختیار وقتی اولین صحبت با او شد دوازده را مأمور کرد که بروند به‌اصطلاح فصل مشترک خواسته‌های تمام احزاب و گروه‌ها را جمع بکنند. رفتند جمع کردند به هفت مورد رسیدند که این هفت مورد اولی‌اش رفتن شاه از کشور و حالا در ادامه‌اش اگر بازگشت باید سلطنت بکند و نه حکومت، دومی‌اش انحلال ساواک بود. این خب مطلبی بود که همة گروه‌‌ها آن را مطرح می‌کردند.

بختیار  آن موارد را به شاه داد. هفت مورد بود که عرض کردم. اولی رفتن شاه بود، دومی‌اش انحلال ساواک. در 20 دی‌ماه شاه پذیرفت. در 20 دی‌ماه برنامه‌های خودش را به مجلسین ارائه کرد که هفده‌ برنامه بود این دفعه انحلال ساواک در رأس هفده برنامه بود. خب 26 دی‌ماه مجلسین برنامه‌هایش را پذیرفتند به او رأی اعتماد دادند و ایشان به‌عنوان نخست‌وزیر تعیین شد، شاه هم رفت. حالا یک دو تا نکتة جالب وجود دارد یکی‌اش این است که شاه در فرودگاه ماند تا مطمئن بشود رأی اعتماد می‌دهند؛ ولی آیا مثلاً امکان داشت رأی اعتماد ندهند. چمدان‌هایش را بسته، هواپیمایش را سوار شده منتظر است رأی اعتماد بدهند، مشخص بود که رأی اعتماد داده می‌شود.

ـ مجری: البته انگار سران جبهة ملی مثل آقای دکتر صدیقی شرطشان بر این بود که حتماً شاه بماند؛ چون می‌گفتند اگر شاه برود دیگر ممکن است ارتش کودتا کند و سرپیچی کند از دولت.

ـ عسگری: نه من اتفاقاً برعکسش را در اسناد پیدا کردم: آنها می‌گفتند که با وجود حضور شاه در تهران حتماً ارتش یک حرکتی می‌کند و این درست بود و آن‌ها می‌گفتند حداقلش این است که شاه از  حوزة مرکز خارج بشود حالا بیشتر نظرشان این بود که کیش برود یا جای دیگر نباشد که بخواهد دستور مستقیم بدهد؛ ولی بختیار دیگر با صراحت گفت: آقا شما باید بروی مرخصی و خود شاه هم می‌دانست و قرار هم بر این نبود که دیگر شاه برگردد. آن برگشتی که بحث سلطنت بود نه حکومت قرار بود فرح به‌عنوان نایب‌السلطنه بیاید و بعدازاین که رضا پهلوی سنش به آن حدنصاب رسید به‌عنوان به‌اصطلاح پادشاه مشغول به کار شود. بختیار در 4 بهمن لایحة انحلال ساواک را به مجلسین داد و در 17 بهمن مورد تصویب قرار گرفت این روز هم مصادف بود با تظاهرات میلیونی مردم بنابه‌درخواست حضرت امام (ره) در ارتباط با تأیید آقای بازرگان به نخست‌وزیری. خب حالا من اینجا یک دو تا سؤال مطرح کردم و بحث اصلی ما از همین‌جا شروع می‌شود. آیا به‌راستی ساواک قرار بود منحل بشود؟ آیا آمریکا و انگلیس و موساد با انحلال ساواک موافق بودند؟ بیست و پنج سال زحمت برایش کشیده بودند، کُلی سرمایه‌گذاری کرده بودند، سخنرانان محترم فرمودند که ساواک چه جایگاهی داشت دیگر نه برای ایران، برای اسرائیل، برای آمریکا، برای انگلیس.

برای پاسخ به این سؤال‌ها بایستی ابعاد دیگر این موضوع را منظور نظر قرار بدهیم. یک عده هستند که می‌گویند مقدم[1] گناهی نکرده بود بلکه داشت اوضاع را تلطیف می‌کرد؛ با بازرگان هم در ارتباط بود و یک سری مساعدت‌هایی کرد. فراموش نکنیم که در 2 شهریور 1357 شهید اندرزگو[2] بنا به دستور مستقیم آقای مقدم به شهادت رسید و یک نکته‌ای که شاید دوستان کم‌تر اطلاع داشته باشند اینکه در طول سال 1357 بیش از 1699 نفر توسط ساواک دستگیر و به کمیتة مشترک هم منتقل شدند. یکی از معروف‌ترین نمونه‌ها مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی بود که در خاطرات خودشان هم می‌گویند سال 54 که من رفته بودم حسینی[3] من را از پا آویزان کرده بود و شلاق می‌زد، سال 57 که رفته بودم شکنجه‌گرها می‌آمدند پیش من می‌گفتند حضرت آیت‌الله می‌شود برای ما یک استخاره بکنی! رفتارها عوض شده بود ولی باز هم به کمیتة مشترک منتقل شد. یک سری کارها را آقای مقدم انجام داد که خوب است بدانیم. مثلاً در تاریخ 4/11/1357 آقای مقدم دستور می‌دهد تمامی اسناد مربوط به همکاری آمریکا، انگلیس و اسرائیل و همچنین اسامی همکاران اطلاعاتی ساواک نابود بشود. یعنی آن چیزی که ما به آن دسترسی پیدا کردیم این اسناد دیگر آن چیزهایی بود که حالا از نظر آنها در درجة دوم یا سوم اهمیت قرار داشت. در اواخر آذر ماه 1357 مقدم یک گزارشی را به شاه می‌دهد و با الفاظ خیلی بدی انقلابیون را از آنها یاد می‌کند که اینها عامل بیگانه هستند، اینها قرار است کاری مثل سال 32 بکنند و امثالهم. این دیدگاه واقعی مقدم بوده است.

سپهبد مقدم که در آخر آذرماه چنین صحبت‌هایی را در گزارشش پیرامون انقلابیون و آن چیزی که به‌عنوان انقلاب داشته مطرح می‌شده و در صحنه بوده به شاه می‌دهد. این تحت شرایطی بود که 14 آبان همان سال یعنی چند ماه، دو ماه سه ماه قبلش شاه گفت: من صدای انقلاب شما را شنیدم و من به‌عنوان پادشاه ایران، به‌عنوان پادشاه مشروطه و به‌عنوان یک فرد ایرانی نمی‌توانم انقلاب شما را تأیید نکنم. نامه دیگری را مقدم در تاریخ 10 بهمن به مدیران ساواک می‌دهد و عنوان می‌‌کند که انگار یک عده‌ای از روی جُبن، جا زدند و ترسیدند و یک عده‌ای تظاهر به بیماری می‌کنند، یک عده‌ای مرخصی کوتاه مدت می‌کنند، مسئولین ساواک این افراد را جستجو بکنند، شناسایی بکنند ما تعیین تکلیف‌شان بکنیم و بقیه با روحیه و با قدرت به کار خودشان ادامه بدهند.

تاریخ را توجه بفرمایید: تاریخی که این بخشنامه صادر شده 10 بهمن است. 4 بهمن آقای بختیار لایحة انحلال ساواک را داده است. آخر چطوری است لایحة انحلال ساواک را می‌دهند بعد رئیس ساواک شش روز بعدش می‌آید می‌گوید برای چه می‌ترسید؟! افراد ترسو را می‌گذاریم کنار و برخورد می‌کنم با آنها، با قوت به کار خودتان ادامه بدهید. 14 بهمن سپهبد مقدم می‌رود در ساختمان مرکزی سلطنت آباد سابق یک سخنرانی می‌کند و آنجا می‌گوید برنامه بدهید. ادارة دوم بلافاصله یک برنامه‌ای می‌دهد که کارکنان یک تعدادی بروند تیراندازی بکنند، یک تعدادی بروند ورزش بکنند، این‌طور بکنند آن طور بکنند تا روحیه حفظ بشود. ادارة ششم هم باز یک برنامة دیگری می‌دهد. ببینید این برنامه‌هایی که دارند می‌دهند باز تاکید می‌کنم در حالی است که لایحة انحلال ساواک به مجلس ارائه شده بوده و حسب ظاهر قرار بوده که ساواک منحل بشود، پس دیگر ورزش پیدا بکنند و تمرین تیراندازی بکنند و نمی‌دانم روحیة خودشان را ببرند بالا موضوعیت نداشته است. در تاریخ 18 بهمن یعنی یک روز بعد از این که لایحه تصویب می‌شود آقای مقدم 150 میلیون تومان برای مخارج و هزینه‌های جاری درخواست می‌کند که مورد موافقت بختیار هم قرار می‌گیرد.

در بازجویی از ایشان سؤال می‌شود آقا تو این پول را برای چه می‌خواهی؟ می‌گوید حقوق عقب‌ماندة کارکنان  را در دی‌ماه می‌خواستم بدهم. درحالی‌که کارکنان ساواک حقوقشان طبق روال پرداخته می‌شده است؛ چون حقوق اینها را باید بانک سپه می‌داده بانک سپه هم که مدیرعاملش یک ارتشی بوده است. چنین مشکلی نداشت. پس این پول جای دیگری قرار بوده است هزینه بشود. در 18 بهمن یک نواری منتشر می‌شود که مربوط به سخنرانی شاه بوده در آن خطاب به به‌اصطلاح تعدادی از امرای ارتش روی دو تا نکته خیلی تأکید می‌کند. می‌گوید این ساواک منحل می‌شود؛ ولی قرار است یک سازمان امنیت قوی‌تری به وجود بیاید. دومی‌اش هم این است که می‌گوید هر کسی که مرد و زن مخالفت کرد به‌شدت با آنها برخورد بکنید.

 خب با بازخوانی لایحة ساواک می‌بینیم که یک ماده دارد و چهارتا تبصره. کُل صحبت ما همین‌جاست: تبصرة یک می‌گوید که اسناد به نخست‌وزیری منتقل بشوند و کارکنان در سایر اداره‌ها به کار گرفته شوند. ببینید لوایحی که دولت می‌دهد باید جامع، مانع و کامل باشد. اسناد به نخست‌وزیری منتقل بشوند؛ یعنی چه؟ نه جامع بود، نه مانع بود، نه کامل فقط اسناد را منتقل کنید. افراد هم به سایر ادارات منتقل بشوند خب قسمت اعظم این افراد که اصلاً ارتشی بودند برمی‌گشتند ارتش. تبصرة دومش برمی‌گردد می‌گوید که کلیة جرائم ارتکابی کارمندان به دادگستری محول بشوند.

 اگر به مادة سوم  لایحة ایجاد ساواک مراجعه بکنید ساواک را یک سازمان هم‌تراز با سازمان‌های نظامی می‌گیرد مفروض می‌کند و می‌گوید تمام رشدشان، و تمام قوانینشان اینها عین ارتش است و اگر فردی در ساواک مرتکب جرمی بشود این فرد برابر با مقررات نظامی با او برخورد می‌شود. آقای بختیار وقتی که برمی‌گردد می‌گوید که اینها را اگر جرمی مرتکب شدند به دادگستری بدهید دارد صورت‌مسئله را پاک می‌کند. چون خیلی از موضوعاتی که در حوزة نظامی قابل‌تعریف است و مهم است؛ مثلاً بحث فرمان و سرپیچی از فرمان در دادگستری موضوعیت ندارد یا این که خیلی از بحث‌ها را اصلاً نمی‌شود در دادگستری مطرح کرد به دلیل حساسیت و موضوعیتی که داشت.

اما اصل و شاه‌بیت تبصرة سومش است که صراحتاً برمی‌گردد در تبصرة سوم می‌گوید که ظرف یک ماه پیشنهاد داده شود تا یک سازمان امنیت جدید ایجاد شود. جمع می‌کنم عرایضم را: قرار نبود ساواک منحل شود. ساواک داشت برای یک مدتی تعطیل می‌شد؛ داشتند یک رفتاری را می‌کردند مشابه آن رفتاری که سال 1334 وقتی که مردم علیه بهایی‌ها شوریدند عبدالکریم ایادی[4] نه‌ماه رفت ایتالیا. خب بعدها ثابتی را هم فرستادند به آمریکا. بگذریم که اسناد و مدارکی هست و اعتراف بازجوها هست که گفتند که تا خود 22 بهمن ثابتی تلفنی با ما هماهنگی داشت، دستوراتی می‌داد و برنامه‌گذاری می‌کرد و طرح ریزی می‌کرد دستور می‌داد اجرایش بکنیم. قرار بود که ایجاد فضایی بکنند، یک آرامش ایجاد بکنند، یک مقدار از آن حساسیت‌ها کم بکنند باور نمی‌کردند چهار پنج روز دیگر انقلاب پیروز می‌شود. می‌خواستند یک برای خودشان فرصتی بگیرند و بختیار برای خودش می‌خواست محبوبیتی کسب بکند، من ساواک را منحل کردم. ولی ما اسنادی داریم که روز 23 بهمن یعنی شش روز پس از انحلال رسمی ساواک مکاتبات ساواک هنوز داشته انجام می‌شده است.

 

 

پیوست

متن لایحه انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که شاپور بختیار در 4 بهمن 1357 با قید یک فوریت به مجلس شورای ملی تقدیم کرد دارای یک ماده‌ واحده و 4 تبصره بدین شرح بود:

ماده‌واحده: از تاریخ تصویب این قانون، سازمان اطلاعات و امنیت کشور که به‌موجب قانون مصوب بیست و سوم اسفند 1335 و قانون اصلاحی آن مصوب چهارم دی 1337 تشکیل گردیده ، منحل و قوانین مربوطه ملغی می‌گردد.

 

تبصره یک – تشکیلات و بودجه و امتیازات و اسناد و اموال سازمان اطلاعات و امنیت کشور به نخست‌وزیر تحویل می‌گردد که به دستور نخست‌وزیر برحسب اقتضا از کارمندان سازمان مذکور در سایر سازمان‌های دولتی استفاده گردد و یا به خدمت آنان طبق قوانین و مقررات مربوط به آن سازمان خاتمه داده شود.

تبصره دو – با الغای قانون مربوط به تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور، رسیدگی به کلیه جرایم ارتکابی کارمندان سازمان مذکور به وزارت دادگستری محول می‌گردد که بر حسب مورد در مراجع قانونی مربوطه مورد تعقیب قرار گیرند و چنانچه طبق مقررات قانون قبلی پرونده‌ای از این حیث در دادسراهای نظامی تشکیل شده باشد، در هر مرحله از رسیدگی باشد، می‌بایستی با صدور قرار عدم صلاحیت به دادگستری ارسال شود.

تبصره سه – دولت موظف است ظرف یک ماه از تاریخ تصویب این قانون، لایحه‌ای در مورد تاسیس و تشکیل مرکز اطلاعات ملی نوینی که منحصرا در خدمت استقلال و حفظ و امنیت داخلی و خارجی کشور باشد، تهیه و برای تصویب به مجلسین تقدیم نماید.

تبصره چهار- از تاریخ تصویب این قانون، کلیه وظایف و تکالیف سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیثی که ضابط نظامی محسوب‌اند، به عهده مامورین نظامی و ژاندارمری و شهربانی واگذار و هرگونه وظیفه دیگری در زمینه جمع‌آوری اطلاعات که به عهده سازمان مذکور می‌باشد، به تشخیص نخست‌وزیر به سایر مراجع مملکتی محول می‌گردد.[5]

            

 

 

 

 


[1]  سپهبد ناصر مقدم، آخرین رئیس ساواک (خرداد 1357ـ بهمن 1357). وی در 21 فروردین 1358به همراه ده تن دیگر از کارگزاران کشوری و لشکری رژیم پهلوی، که از جمله مهمترین آنان سرلشکر حسن پاکروان دومین رئیس ساواک بود، اعدام شد.

[2]  سیدعلی اندرزگو (۱۳۱۸-۱۳۵۷) عضو جمعیت هیئت‌های موتلفه اسلامی و از روحانیون مبارز و مسلح علیه رژیم پهلوی. اندرزگو با ورود به شاخه نظامی هیئت‌های مؤتلفه به مبارزه و فعالیت برای سرنگونی رژیم پهلوی پرداخت و به همین علت با نام مستعار و به صورت مخفیانه زندگی می‌کرد. سرانجام ساواک در ۱۹ رمضان برابر با ۲ شهریور ۱۳۵۷ توانست او را به شهادت برساند.

[3]  محمدعلی شعبانی معروف به دکتر حسینی بازجو و شکنجه‌گر ساواک.

[4]  سرلشکر عبدالکریم ایادی (۱۲۸۶ـ۱۳۵۹)، پزشک و دوست نزدیک محمدرضا پهلوی، در خانواده‌ای بهایی در شیراز متولد شد.


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش سوم

محمدتقی تقی‌پور : بررسی «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ - ۱۱:۱۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۱ - ۱۳:۳۳:۵۲
محمدتقی تقی‌پور : بررسی «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر سخنرانی محمدتقی تقی‌پور با موضوع «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی» است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

موضوع صحبت ما مناسبات امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی ایران و اسرائیل در دوران سلطنت پهلوی است. واقعیت این است که رابطه ایران و اسرائیل در حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی در دوران سلطنت پهلوی در واقع بخشی از اسرار کم گفته و بعضاً ناگفته تاریخ معاصر ماست. به نظر حقیر فراتر از بحث همکاری‌های امنیتی و جاسوسی و اطلاعاتی میان این دو رژیم، ابعاد مختلف همکاری‌های دو طرف در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، دیپلماسی به نظرم باز هم اینها بخش عمده‌اش از اسرار ناگفته یا کم گفته تاریخ معاصر ماست. در حوزه‌های مطالعاتی، پژوهشی و تاریخ‌نگاری به نظرم به‌اندازه کافی درباره اینها کار نشده، یعنی دراین‌رابطه ما نتوانستیم مخاطب جوان و دانشگاهی و علمی را اقناع کنیم؛ معتقدم و باور دارم که این موضوع در حوزه تاریخ‌نگاری و تاریخ‌پژوهی نسبتاً مغفول مانده؛ یعنی افزون بر همه این محورهای که اشاره شد، خاستگاه مشترک  تاریخی و سیاسی تأسیس سلطنت پهلوی و دولت جعلی اسرائیل است. اینها چقدر قرابت دارند؟ خاستگاه تاریخی و سیاسی مشترک اینها اگر واکاوی بشود، بررسی بشود، اساسی‌تر و کلیدی‌تر است و در جامعه ما مغفول واقع شده یعنی روی آن کار نکردیم؛ اما حسب دستور دوستان با همان موضوع بحث، صحبت خود را آغاز می‌کنم. در اینجا اهل علم و فرهیختگان و اندیشمندان حاضر هستند و من هم ترجیح می‌دهم با سند حرف بزنم که متهم نشوم این تحلیل شخصی است؛ دیدگاه‌های شخصی را می‌گذاریم برای بعد.

اسرائیل در 14 مه 1948 میلادی  یعنی ۲۴ـ25 اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی اعلام موجودیت کرد. حالا آن روز چه مناسبتی داشت اینها نکاتی است که واقعا در تاریخ گفته نشده است. وارد این بحث نمی توانم بشوم متاسفانه بحث خیلی جالب و ارزشمندی است که کسانی که موجودیت اسرائیل را اعلام کردند در چه روزی بود؟ آن روز چه مناسبتی در تاریخ عبری داشت؟ آنها چه کسانی بودند؟ آیا آن جمعی که اعلام موجودیت کردند طیف های مختلف یهودی بودند؟ اینها نکات برجسته و قابل توجهی است اما موضوع بحث ما نیست. در 15 اسفند سال 1328 سلطنت پهلوی اسرائیل را بصورت دوفاکتو به رسمیت شناخت؛ این علنی شد و اعلام شد؛ اما جالب این است که در فروردین 1327 یعنی از ۱۱ ماه قبل ببینید ایران مشتاق بود؛ یا این قدر باید اشتیاق نشان می داد یعنی مأمور بوده که این کار را بکند؛ عباس صیقل را می فرستد آنجا، که حالا با چه سمت و چه مسئولیتی، خود جای بحث دارد. دی 1328 یعنی یکی‌دوماه قبل از اینکه اسرائیل را به رسمیت بشناسد رضا صفی نیا را می فرستد به تل‌آویو، به عنوان نماینده حکومت پهلوی برای آغاز روابط و اینها قبل از به رسمیت شناختن اسرائیل است. عموما تصور می کنند که روابط اطلاعاتی و امنیتی ایران و اسرائیل مربوط به زمانی است که ساواک تأسیس شد. این در تاریخ نگاری تقریبا خودنمایی می کند اما نکته جالبی که می خواهم عرض بکنم، این را یعقوب نیمرودی[1] که دوجلد کتاب دارد با عنوان خاطرات زندگی من یا سفر زندگی من[2] به زبان عبری و هنوز به زبان فارسی منتشر نشده است، می‌گوید آذر 1328 یعنی دسامبر 1949 اسرائیلی ها در ایران پایگاه اطلاعاتی ، امنیتی ، جاسوسی ایجاد کردند، یعنی زمانی که هنوز ایران اسرائیل را به رسمیت نشناخته بود. این از نکات رازآلود تاریخ معاصر است که چطور وقتی اسرائیل به رسمیت شناخته نشده اجازه دارد در ایران پایگاه بزند، پایگاهی که کاملا با یک پایگاه مشابه در بغداد ارتباط بسیار نزدیک داشتند و همکاری می کردند. تقریبا به مدت حدود یک سال این پایگاه اطلاعاتی و جاسوسی یعنی تا سال 1329 مارس 1951 زیر نظر واحدی وابسته به امان، سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل،[3] بود؛ بعد تغییرات ساختاری در سیستم امنیتی اسرائیل که ایجاد می شود این ماموریت واگذار می شود به موساد؛[4] موساد مسئولیت این کار را قبول می کند به مدت سه سال، از سال 1329، در سراسر ایران فعالیت های جاسوسی خود را در این پایگاه مستقر در تهران گسترش و توسعه می دهد. در تاریخنگاری معاصر حتی در اسناد ساواک و دربار و نخست وزیری اصلا شما هیچ اطلاعات و معلوماتی در این رابطه نمی بینید. اینها چیزهای جالبی است که خود ما هیچ اطلاعات و معلوماتی در این رابطه تا الان عرضه نکردیم. بعد از سه سال یعنی دی 1334 یکی از شخصیتهایی که بعدها نقش کلیدی در روابط ایران و اسرائیل بازی می کند ـ نه فقط در حوزه های امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی در حوزه های نفتی و فرهنگی و سیاسی و دیپلماسی فردی ـ یعقوب نیمرودی است که مرداد 1402 درگذشت. یعقوب نیمرودی در دو جلد کتاب با عنوان سفر زندگی من که درسال 2003 به زبان عبری منتشر شد از پایگاه اطلاعتی اسرائیل در ایران بعنوان ستون و سنگ بنای اصلی نظام اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل در جهان اسلام یاد می کند؛ یعنی در کل کشورهای منطقه تا شاخ آفریقا؛ این اعتراف یعقوب نیمرودی هست. بعدها در گفتگویی با خبرنگار اسرائیلی روزنامه داوار[5] مورخ 11 نوامبر 1985 گفت که اگر یک روز به تو اجازه دهند از کارهایی که ما در تهران کرده ایم آگاه شوی از آنچه می شنوی وحشت خواهی کرد، حتی نمی توانی تصور آن را بکنی. به یک روزنامه اسرائیلی به نام اومر[6] در سال 1356، یعنی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی، می گوید روزی خواهد رسید که تاریخ سیاسی اسرائیل به رشته تحریر در آید بدون آنکه اسرار و اطلاعات محرمانه در نوشتن آن مزاحمتی ایجاد نمایند؛ در آن زمان معلوم خواهد شد که پیمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل، که حالا من در ادامه خواهم گفت در چه حوزه هایی بوده، تا چه حد برای اسرائیل مفید بوده است.

«کریستال» یک پیمان اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی دوجانبه بین ساواک یعنی سازمان اطلاعات و امنیت کشور و موساد بوده است. پیمان دوم «ترایدنت» (نیزه سه سر) یک پیمان اطلاعاتی، امنیتی، جاسوسی بین ساواک، موساد و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ترکیه بوده و نکته جالب این است که پیمان دوم را خود اسرائیلی‌ها بنیان گذاشتند. بعد از اینکه دولت اسرائیل اعلام موجودیت کرد یک شخصیت بسیار مرموز اسرائیلی بنام رئوون زاسلانی معروف به رئوون شیلواه[7] اولین رئیس موساد ـ که تا قبل از اینکه اسرائیل تأسیس شود رئیس سازمان امنیتی شای[8] وابسته به هاگانا[9] بود ـ طرحی می‌دهد به بن گوریون[10] اولین رئیس حکومت اسرائیل؛ می‌گوید راهبرد اسکان قوم یهود در فلسطین و اعلام موجودیت دولت اسرائیل در فلسطین کلید خورده است؛ حال ما یک راهبرد جدیدی را تحت عنوان پریفرال (Peripheral) یعنی پیرامونی باید تعریف بکنیم؛ این را مکتوب می‌کند. پریفرال یعنی پیرامونی؛ پیرامون یعنی کجا؟ یعنی تمام منطقه خلیج‌فارس، کشورهای اسلامی تا شاخ آفریقا. کشورها را اسم می‌برد، می‌گوید اینجا عمق استراتژیک اسرائیل است؛ یعنی تمام تحولات از پاکستان و افغانستان و هندوستان تا مصر و شاخ آفریقا و سودان گرفته، تمام کشورهای مثل عربستان و ایران، اینها را می‌گوید جزو قلمرو ماست. تحولات اینجا، اتفاقات اینجا مطابق مصلحت اسرائیل، امنیت اسرائیل، تحکیم موقعیت اسرائیل، تثبیت وضعیت اسرائیل باید رقم بخورد. باز این نکته‌ای است که در تاریخ‌نگاری معاصر مغفول مانده است. این بحث استراتژی پیرامونی که من به‌جرئت می‌توانم ادعا کنم تمام اتفاقاتی که در منطقه ما بعد از تأسیس اسرائیل تا الان که ما صحبت می‌کنیم اتفاق افتاده و رقم خورده در راستای همان راهبرد پیرامونی اسرائیل در منطقه است؛ حالا چه عملیاتی که داعش و گروه‌های سلفی در پوشش مسلمانی انجام دادند تا آرمان یهودی نیل تا فرات را محقق کند، چه حوادث یمن و حتی حوادثی که بعضی کشورها را در داخل درگیر می‌کند؛ مثل بحث هسته‌ای در ایران یا بحث‌های حاشیه‌ای که ما را درگیر کند.

بخش دیگر روابط ایران و اسرائیل در حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی جاسوسی پایگاه‌های بروی مرزی اسرائیلی‌ها در ایران است؛ خیلی جالب است در سه تا منطقه یعنی شمال غرب (کردستان)، غرب (ایلام) و جنوب غرب (خوزستان). اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی داشتند؛ یعنی شما یک سرزمینی را در اختیار سیستم اطلاعاتی و امنیتی دولت اجنبی قرار بدهید؛ یعنی کاری که حکومت پهلوی برای ماشین جنگی و اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل انجام داد. فردوست می‌گوید آن اواخر در مرحله‌ای ما حساب کردیم سیصد جاسوس زبده اینجا مستقرند که از طریق ارتباط با تل‌آویو تمام منطقه ـ یعنی همان مناطق پیرامونی ـ را به لحاظ اطلاعاتی و امنیتی رصد می‌کنند. از دفتر رئیس‌جمهور عراق تا رئیس‌جمهور سوریه تا مصر اینها مأمور گماشتند. یک نکته جالب اینکه آقای فردوست در کتاب خودش نوشته است که من سال 1340 وقتی رفتم ساواک تازه متوجه شدم که اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی در ایران دارند؛ یعنی فردوست که در واقع محرم اسرار اطلاعاتی شخص محمدرضا بوده و سازمان اطلاعات خصوصی شاه را مدیریت می‌کرده می‌گوید من نمی‌دانستم که اسرائیلی‌ها سه پایگاه برون‌مرزی اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی در ایران مستقر کردند؛ یعنی سراسر سرزمین ایران جولانگاه مأموران جاسوسی و اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل بود.

بحث‌هایی که در عرصه رسانه و تبلیغات مطرح می‌شود جای بحث و تأمل دارد. من کتابی که چند نفر غربی نوشتند و در ایران هم منتشر هم شده از آنجا یک کد می‌خواهم بدهم درمورد یکی دو نفر از مقامات اسرائیلی؛ عین عبارت را می‌خوانم: می‌گوید در چشم شاه اسرائیل می‌توانست چیز فوق‌العاده ارزشمندتری به دوستان خود بدهد. بینید شاه در واقع به لحاظ روانی، سیاسی تطمیع شده بود؛ چرا؟ می‌گوید نفوذ جاری یهودیان در ایالات متحده و سراسر جهان شاه را مرعوب کرده بود. دیوید کیمخی که زمانی در حد معاون موساد بوده و سمت‌های مختلفی پیدا می‌کند یک نکته جالبی دارد؛ می‌گوید که اگر یک مقاله ضد اسرائیلی در روزنامه‌ای در آمریکای شمالی یا اروپا چاپ می‌شد شاه ما را فرامی‌خواند ـ یعنی دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را فرامی‌خواند ـ می‌گفت چطور می‌گذارید یک چنین کارهای انجام دهند. می‌گوید ما بیهوده تلاش می‌کردیم ثابت کنیم بی‌گناهیم و اظهار می‌کردیم که همه مطبوعات جهان زیر کنترل ما نیست و آن‌طور که مردم فکر می‌کنند اختیار بانک‌های دنیا را در دست نداریم. حییم هرتسوگ[11] که رئیس سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و سپس رئیس‌جمهور اسرائیل بوده با شاه دیدارهای محرمانه داشت؛ ایشان ادعا می‌کند که شاه ایران هر فرد اسرائیلی را به‌مثابه رابطی با واشنگتن می‌پنداشت؛ یعنی شاه هر یهودی را که می‌دید فکر می‌کرد که این فرد می‌تواند گره‌ای از کارش باز بکند. ما در خاطرات علم داریم که اصلاً شاه یک سازوکاری را تعریف کرده بود که اسرائیلی‌ها در رسانه‌های آمریکایی و اروپایی به نفع سلطنت پهلوی مقاله بنویسند و تبلیغات کنند.

حالا دررابطه‌با بحث ارتباط اطلاعاتی و جاسوسی می‌خواهم خیلی کوتاه محورهایی را بگویم. بحث شناسایی افراد پنج مرحله دارد؛ یعنی نشان‌کردن افراد، مرحله بعد جذب افراد، بعد استخدام، بعد آموزش، بعد اعزام؛ این فرایندی بود که در پیمان اطلاعاتی دوجانبه یعنی کریستال تعریف شده بود؛ یعنی جذب، استخدام و آموزش مأموران با هدایت و کنترل خود موساد و نه ساواک به کشورهای مختلفی اسلامی اعزام می‌کردند؛ جمع‌آوری اخبار و اطلاعات سفارتخانه‌های کشورهای خارجی مستقر در تهران از طریق جاسوسان و مأموران آموزش‌دیده ساواک و موساد تحت‌نظر موساد یا تلاش برای به‌خدمت‌گرفتن دیپلمات‌های کشورهای اسلامی و عربی در ایران تلاش و اقدام برای جذب مسافران و دانشجویان ممالک عربی در زمانی که در ایران حضور داشتند. باز فردوست می‌گوید از جمله کارهایی که ما می‌کردیم دعوت از استادان امنیتی اسرائیل بود. استادان برجسته‌ای که آمریکا و اروپا به ما نمی‌دادند؛ مثلاً انگلستان همکاری نمی‌کرد؛ یعنی تعمداً کاری می‌کرد که ما برویم در دامان موساد؛ مثلاً استاد امنیتی، استاد ضد براندازی، استاد بازجویی، استاد خط‌شناسی، استاد تحقیق، استاد اطلاعات خارجی؛ اینها همه کسانی بودند فقط مأموران ساواک را آموزش می‌دادند. حتی اداره کل سوم که آقای ثابتی مسئولیتش را به عهده داشته آموزش آن به عهده موساد بوده است. فردوست می‌گوید من برجسته‌ترین متخصصان ضد براندازی را دعوت کردم حالا اسم نمی‌آورد که چگونه آمدند ایران و چه کردند. می‌گوید ما دوره سه‌ماهه برای اینها می‌گذاشتیم برای مقابله با انقلابیون. یعقوب نیمرودی اجازه داشت که هر هفته دو بار بیاید تمام ادارات کل ساواک را بازدید کند. حتی به ارتش سرکشی می‌کرد، رصد می‌کرد کنترل می‌کرد، مدیریت می‌کرد، بازرسی می‌کرد. یعقوب نیمرودی می‌گفت شاه اجازه داده بود که ایشان آزاد است می‌تواند این کار را بکند. تیم‌هایی می‌فرستادند در تل‌آویو آنجا تحت‌نظر استادان اسرائیلی آموزش ببینند و نیز تجهیز ساواک به وسایل پیشرفته شکنجه و بازجویی بخصوص به لحاظ روانی صورت گیرد. یک سند می‌خواهم اینجا بخوانم و در این بخش حرفم را تمام کنم. این گزارش مورخ 1/7/1351 ساواک است؛ یک نامه درون‌سازمانی از اداره دوم به رئیس ساواک: «به‌طوری‌که استحضار دارند و دوران خـدمت آقـای شاکری نماینده سرویس زیتون‌ [نام رمـز ایـرانی‌ نـماینده سرویس اطلاعاتی‌ اسـرائیل‌] در‌ پایـگاه برون‌مرزی‌ جنوب در تاریخ 11/2/51 پایـان‌ پذیـرفت و برابر اعلام نماینده سرویس زیتون در مرکز جانشین نامبرده به‌ نام آقای یهودا یکوتیل... چـندی قـبل وارد کشور شاهنشاهی گردید... با‌ عطف‌ تـوجه به‌مراتب فـوق مـستدعی اسـت در صورت تصویب، اجازه فـرمایند اوامر عالی‌ جهت صدور مدارک ‌‌ایرانی‌ (شناسنامه) برای یهودا یکوتیل به نام احمد کاشانی و هـمسرش بـه نام‌ هایده سلطانی‌ به‌ اداره کل پنـجم ابـلاغ گـردد». این یک نمونه است؛ ‌ یعنی تمام مأموران اسرائیلی در ایران پاسپورت ایرانی، شناسنامه ایرانی، پوشش ایرانی داشتند و اگر در کشوری مثل عراق، مصر، سوریه گیر می‌افتادند متهم می‌شدند که اینها ایرانی هستند. یعنی یک چنین بستری ساواک برای نه فقط اسرائیل و سازمان اطلاعاتی آن ایجاد کرده بود؛ بلکه می‌خواهم بگویم اصلاً تمام پیمان‌های اطلاعاتی و امنیتی دو طرف کاملاً در خدمت استراتژی اسرائیل بود؛ یعنی هیچ استفاده‌ای برای امنیت ملی، منافع ملی و مصلحت ملی حتی خود رژیم پهلوی نداشت. [12]

 

[1]  یاکو (یعقوب) نیمرودی (۱۹۲۶-۲۰۲۳) دلال اسلحه، افسر سابق اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در ایران و مالک روزنامه اسرائیلی معاریو.

[2]  מסע חיי

[3]  سازمان ضداطلاعات ارتش اسرائیل موسوم به «آمان» رکن اطلاعات ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی است.

[4]  سازمان اطلاعات و عملیات ویژه (موساد) نام سازمان اطلاعاتی خارجی رژیم صهیونیستی است.

[5]  روزنامه داوار (דבר) در سال 1925 در فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا تأسیس شد و فعالیت آن تا 1996 ادامه یافت.

[6] Omer

[7] Reuven Shiloah

[8] Shai

[9]  هاگانا، سازمان شبه‌نظامی یهودی وفادار به ایدئولوژی صهیونیسم، در سال ۱۹۲۰ در فلسطین تحت قیمومیت انگلستان تشکیل و به‌تدریج به شاخه نظامی غیررسمی آژانس یهود تبدیل شد. با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی، هاگانا با دیگر گروه‌های شبه‌نظامی ادغام و به صورت ارتش رژیم صهیونیستی تجدید ساختار شد.

[10] David Ben-Gurion

[11] Chaim Herzog

[12]  برای اطلاعات بیشتر نک به مقاله سخنران محترم با عنوان «پیمان ساواک با موساد» مندرج در شماره نخست فصلنامه مطالعات تاریخی (1382).

 

 


دانلود فایل بخش سوم سمینار کارنامه ساواک

بخش دوم سمینار کارنامه ساواک

بخش اول سمینار کارنامه ساواک

 

 

 


متن کامل سخنرانی‌های سمینار «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد» ـ بخش دوم

مصطفی جوان: بررسی «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۱۱:۲۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۱۱:۴۰:۵۰
مصطفی جوان: بررسی «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی»
همایش «کارنامه ساواک: واکاوی بر پایه اسناد»، هم‌زمان با بزرگداشت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، و به‌منظور معرفی و بررسی اسناد فعالیت‌های ساواک، سه شنبه 17 بهمن ماه 1402 در سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد. در این همایش یک روزه قاسم تبریزی پژوهشگر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و موزه عبرت در خصوص «عملکرد اداره کل سوم ساواک»، محمدتقی تقی‌پور نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «مناسبات امنیتی حکومت پهلوی و رژیم صهیونیستی»، مصطفی جوان پژوهشگر تاریخ معاصر درباره «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات» و نیز شاداب عسگری نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر و دفاع مقدس در خصوص «ساواک در گام آخر» مطالبی ارائه دادند. با عنایت به اهمیت موضوع، متن کامل سخنرانی‌ها به تناوب از پایگاه اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منتشر خواهد شد. متن زیر سخنرانی مصطفی جوان با موضوع «نقش و عملکرد ارتشبد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی» است.

به نام خدا

موضوعی که بنده در رابطه‌ با آن صحبت خواهم کرد نقش و عملکرد ارتشبُد حسین فردوست در دفتر ویژه اطلاعات در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی است. صحبت‌های خود را در حُولِ چهار محور، چهار پرسش، مطرح می‌کنم که بتوانیم از این مسیر نتیجه‌گیری داشته باشیم.

 اولین سؤالی که مطرح می‌شود این است که چه زمینه‌ها و بسترها و عللی باعث شکل‌گیری دفتر ویژه اطلاعات شد؟ و اینکه هدف شاه و انگلستان از تأسیس این دفتر چه بود؟ چرا حسین فردوست به‌عنوان رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات انتخاب شد؟ و در پایان نقش و عملکرد ایشان در طی دورانی که ریاست این دفتر را داشت چگونه بود؟

برای بررسی و پرداختن به زمینه‌ها و علل ایجاد این دفتر به‌اختصار نیاز به بازخوانی تحولات دوره دهه بیست و سی کشور ما داریم که به‌خوبی مشخص می‌شود چه عللی باعث شکل‌گیری این دفتر شد. خب همان‌طور که می‌دانید پس از اشغال ایران در شهریور 20 توسط متفقین، رضاشاه از کشور خارج می‌شود و محمدرضا با حمایت کشورهای خارجه به قدرت می‌رسد، و در واقع آن محمدرضای جوان کم تجربه 22 ساله آن اقتدار و آن ویژگی‌های دورانی که پدرش داشت را در اختیار نداشت. از لحاظ سیاسی قدرت بین سایر مراکز سیاسی مجلس، دولت و قسمتی در دست خود دربار، سفارتخانه‌های خارجی، احزاب و جریان‌های سیاسی تقسیم می‌شود. تحولات این دوره ، بسیار تحولات پرچالش و بحران‌زایی استش. خب ما بحث آذربایجان قضیه و سید جعفر پیشه وری را در سال‌های 1324 و 1325، داریم؛ قضیه کردستان را داریم. ترورهایی که در آن دوره اتفاق افتاد؛ می‌بینیم در سال 1327 ترور شاه است، ترور هَژیر وزیر دربار صورت می‌گیرد و در نهایت ترور نخست وزیر رزم آرا، و چالشی بین جریان‌های سیاسی آن دوره جریان چپ، جریان مذهبی،جریان ملی است. و تحول بعدی ما بحث ملی شدن نفت است، که آن هم بسیار تاثیرگذار بوده و تقابل بین دولت دکتر مصدق و جریان مذهبی با دربار و سیاست‌های خارجی دربار و کشورهای خارجی. زمانی که بسیار چالش و بحران داریم از جمله از دلِ ملی شدن نفت، در درون دولت آقای مصدق می‌بینیم قیام سی تیر شکل می‌گیرد؛ و در نهایت چالشی که بین جریان مخالف دربار و کشورهای خارجی اهم از جریان چپ، ملی ـ مذهبی بود ماحصل آن کودتای 28 مرداد 32 می‌شد. درواقع ترورهایی که صورت می‌گیرد، بحران‌هایی که به وجود آمده، در نهایتا تضاد اینها کودتای 28 مرداد 1332 می‌شود که با حمایت سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا سیا و سازمان جاسوسی انگلیس اینتلیجنس سرویس، صورت می‌گیرد و محمدرضاشاهی که از کشور خارج شده بود مجددا به قدرت برمی‌گردد. از این دوره به بعد شاه به خوبی درک کرده بود برای اینکه بتواند یک تثبیتی در رژیمش به وجود بیاید و حاکمیتش را حفظ کند، نیاز دارد یک سری از مراکز و سازمان‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را شکل بدهد که بتواند بر جامعه نظارت و کنترل داشته باشد اعم از گروه‌های سیاسی و فرهنگی که آن دوره هستند و بتواند حکومت خودش را ادامه بدهد. شاه تمایل نداشت آن اتفاقاتی را که در دوره مصدق و دوران قبل بحران‌هایی که به وجود آمده تکرار بشود. درواقع از سال 32 به بعد آن سیاست‌های سلطنت مطلقه و دیکتاتوری شکل می‌گیرد و دیگه مجلس و دولت یک دست می‌شوند، تشکیلات نظامی شکل می‌گیرد. در سال 1335 بحث تاسیس ساواک است و سال‌های بعدی تاسیس سازمان بازرسی شاهنشاهی را داریم، و 1338 که موضوع بحث بنده است دفتر ویژه اطلاعات شکل می‌گیرد. یا در کنار آن سازمان‌های نظامی که رکن دوم ارتش، ژاندارمری، شهربانی و مراکز اطلاعاتی دیگر هستند. این نهادهای اطلاعاتی و امنیتی با هدف کنترل و نظارت بر جامعه، نظارت بر تشکیلات اداری و نظامی و آن ترس و نگرانی که شاه از ناامنی بر بی‌ثباتی حکومتش داشت. پس کودتای 28 مرداد منجر به تمرکز سیاسی برای شاه می‌شود و یکی از آن مراکز هم که تاسیس کرد دفتر ویژه اطلاعات است. ما پس از کودتای 28 مرداد، می‌بینیم که شاه اهمیت دوچندانی به نیروهای نظامی و امنیتی در کشور می‌دهد. همان طور که رضاشاه نگاه ویژه‌ای به ارتش داشته و آن را رُکن رَکین قدرت خود می‌دانست و به عنوان یک نیرویی که حافظ سلطنت بر نظام خودش لحاظ می‌کرده، محمدرضا هم ادامه دهنده آن راه می‌شود. یک سوم بودجه کشور را برای نیروهای نظامی، خرید تسلیحات نظامی قرار می‌دهد، امکانات خاص و ویژه‌ای در اختیار نیروهای نظامی قرار می‌دهد و هدفش هم این بوده که بتواند جامعه را کنترل کند. ما در سال‌های 32 به بعد با افزایش و تعدد مراکز نظامی، افزایش تعداد نیروهای نظامی، [مواجه هستیم] خب شما نگاه کنید ارتش، ژاندارمری، شهربانی و سازمان‌های اطلاعاتی را که خدمت شما عرض کردم در خود ارتش نیروی دریایی، هوایی، و ساواک نُه اداره کل دارد،همه اینها نیاز به بودجه، تشکیلات دارد که اینها را به وجود می‌آورد. از یکسو هم شاه تمایل نداشته که نیروهای نظامی در سیاست مداخله کنند، یک ترسی داشته. چنانچه حکومت خودش را مدیون نیروهای نظامی می‌دانسته چون بعد از کودتای 28 مرداد این نیروهای نظامی بودند که طی یک کودتا با آن اَراذل و اوباش و لُمپن‌ها شعبان بی‌مُخ‌ها بودند که در کفِ خیابان کودتا شکل می‌دهند و قدرت را مدیون آنها می‌دانسته؛ از یک طرف هم خیلی می‌ترسید که اینها یک موقع کودتا و خیزشی علیه خودش نکنند؛ و از سوی دیگر به نیروهای نظامی در جهت حفظ و تثبت نظام خودش نیاز داشت. خب شما در قضیه جنبش دانشجویی نگاه کنید نیروهای نظامی مداخله می‌کنند و در قضیه انتخابات و آن تخلفاتی که صورت گرفت نیروهای نظامی هستند، در سرکوب نهضت ملی نفت، نیروهای نظامی هستند. دادگاه‌های نظامی که برگزار می‌شود همه اینها مدیون نیروهای نظامی می‌باشد. این روند تا سال 36 ادامه داشت. در سال 36 یک مناقشه و چالشی بین برخی از نیروهای نظامی با شاه می‌شود که مورد شاخص آن را مطرح کنیم کودتای نافرجام سرلشکر محمد ولی قرنی در سال 36 علیه شاه است، که قبل اینکه اتفاق بیفتد ایشان دستگیر می‌شود که سه سال تبعید و زندانی می‌شود. و در واقع شاه، از ترس این کودتا و از ترس این خیزش به دنبال آن بوده که یک نهادهای اطلاعاتی به وجود بیاورد که هم بر جامعه و هم نیروهای نظامی که در کشور هستند نظارت کند. یکی از علل تاسیس دفتر ویژه اطلاعات همین نظارتی است که باید بر روی مراکز اطلاعاتی و امنیتی انجام می‌داد. دفتر ویژه اطلاعات مغز متفکر و در واقع اطلاعات شخصی خود شاه بوده است. صافی کل کانال‌های اطلاعاتی بوده که فردوست مستقیم در اختیار شاه قرار می‌داده است. آن مراکز هم فعالیت خودشان را داشتند ولی خب این خیلی خاص و ویژه بوده و مستقیما ارتباط با شاه داشته و رئیس آن را هم خود شاه انتخاب می‌کرده است که یک مرکز سری و محرمانه خود شاه بود.

  بحث و علل دیگری که باعث می‌شود دفتر ویژه به وجود بیاید بحث شیوع فسادی است که در آن دوره شکل می‌گیرد. باتوجه‌به فرصتی که نظامیان و مقامات عالی اداری در کشور داشتند بعضاً اینها از موقعیت و مناصب خودشان سوءاستفاده می‌کنند که ما به‌وفور اسنادی از اختلاس‌ها، رشوه‌ها، پورسانت‌ها، ارتشا و فساد مالی در آن دوره داریم. تا جایی که خود شاه مُطلع این داستان بوده است. مخصوصاً در دولت منوچهر اقبال سال‌های 36 تا 39، با توجه به آن وام‌های خارجی که کشورهای اروپایی به ایران دادند و با توجه به افزایش درآمد نفت، موقعیتی که اینها داشتند، سهامی که در کارخانجات داشتند و مواردی از این دست، در اُوج فساد بوده است. در زمان دولت اقبال اُوج فساد اقتصادی است تا جایی که دولت لایحه‌ای در سال 37 تحت عنوان لایحه از کجا آورده‌ای تنظیم می‌کند و در آن اعلام می‌کند که وزیران و کادر دولتی و نظامی موظف هستند در ظرف دو ماه دارایی اموال خود، فرزندان و همسرشان را به اطلاع دولت برسانند و شاه هم در این راستا سخنرانی دارد- حالا هرچند نمادین است چون فساد به نوعی در آن مراکز بالای جامعه ریشه زده بود و شاه هم در این باره سخنرانی دارد- و متن خطبه‌های او است که آقا ما از ارتشاء ناراحت و نگران هستیم  باید این وضعیت جمع بشود. و یکی از دلایل ویژگی اصلی که دفتر ویژه را به وجود می‌آورد این استش که بتواند نظارت کند بر آن مراکزی که افراد و اشخاصی که زد و بند می‌کنند و فساد اقتصادی دارند و دلیلش هم آن نبوده بلکه دلیل از این بوده که می‌گفت اگر این اتفاق بیفتد باعث آن شکاف طبقاتی و بحران در جامعه می‌شود و ایجاد ناامنی و احتمالا خیزشی می‌شود که علیه حکومت خود او است و مردم حکومت را به چالش خواهند کشید. پس یکی دیگر از دلایل تاسیس دفتر ویژه اطلاعات، نظارت بر سیستم اداری و نظامی کشور و حفظ سلامت نظامی و اطلاع دادن از افراد فاسد به شاه؛ هرچند به نتیجه نرسید.

  بحث دیگر من که باعث شد دفتر ویژه اطلاعات شکل گرفت ناامنی و بحران‌هایی بود که از سال 32 به بعد در کشور شکل گرفت. می‌بینیم پس از کودتا، تمام جریان‌های سیاسی آن دوره اعم از مذهبی و چپ و ملی و اینها به شدت سرکوب می‌شوند و یک فضای اِنسداد و خفقان سیاسی در کشور شکل می‌گیرد و بسیاری از کُنشگران سیاسی ما دستگیر، شکنجه و اعدام می‌شوند که در همان مقطع این را داریم؛ آقای دکتر مصدق دستگیر و به احمد آباد تبعید می‌شود و وزیر امور خارجه ایشان آقای دکتر فاطمی اعدام می‌شود. بسیاری از رهبران حزب توده و جریان‌های چپ مارکسیستی و کمونیستی اعدام می‌شوند. نواب صفوی و سه تن از یارانش در همان مقطع هستند که اعدام می‌شوند، شاه نگران این بوده است که به تَبع این اعدام‌ها یک سری خیزش‌ها و حرکت‌هایی توسط جریان‌های سیاسی و مخالف رژیم انجام می‌شود. شاه نگران این بوده که باز مجددا جنبشی، خیزشی شکل بگیرد و به آن علت این دفتر ویژه اطلاعات را به عنوان یک صافی که نظارت بر جامعه و بر جریان های سیاسی و مطبوعات نظارت داشته باشد. حالا بحث توقیف و سانسور و آنچه که بوده اینها را بایستی انجام می‌داده که در این باره اسناد فراوانی هم است و در واقع وجود یک نهاد اطلاعاتی که بدون واسطه مستقیما این خیزش‌ها و این نارضایتی‌ها را به اطلاع شاه برساند.

  خب هدف شاه و انگلیس از تأسیس دفتر ویژه اطلاعات چه بود؟ به‌زعم بنده هم شاه نهاد سلطنت و هم نهاد کشورهای خارجی به همدیگر برای حفظ منافع خودشان نیاز داشتند. اگر شاه نبود منافع اینها در خطر می‌افتاد و اگر شاه می‌خواست سلطنت کند و ادامه بدهد نیاز به مشروعیت و حمایت کشورهای خارجی در اصل آن آمریکا و انگلیس را داشت و خودش هم به این جمع‌بندی رسیده بود که آن مشروعیت ملی و مذهبی و مردمی را ندارد، اگر داشت دیگر آن اتفاقات و بحران‌ها و ناثباتی‌ها شکل نمی‌گرفت. خب در این راستا روابط ایران با غرب شکل می‌گیرد و قراردادهایی از جمله قراردادهای نظامی و امنیتی، اقتصادی، کنسرسیوم نفت و سایر موارد بسته می‌شود در جهت حفظ و ثبات همدیگر است.

  در واقع یکی دیگر از دلایلی هم که دفتر ویژه اطلاعات را توسط سازمان جاسوسی انگلستان و در رأس آن ملکه انگلیس شکل می‌گیرد این است که بتوانند مخالفین خودشان که در واقع همان مخالفین سلطنت و مخالفین کشورهای خارجی هستند شناسایی کنند و آنها را نظارت و کنترل کنند و قبل از هر حرکتی آنها را متلاشی و حذف کنند. بحث دیگر من این است که چرا حسین فردوست را به‌عنوان رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات برگزیده شد؟ حسین فردوست هم‌کلاس و هم‌بازی محمدرضا پهلوی از دوره دبستان بوده و خاطراتش منتشر شده و بنده هم در این باره اثری منتشر کرده‌ام.[1] درواقع از دوران دبستان فردوست در کنار محمدرضا هم‌کلاس و هم‌بازی او بوده. البته با باتوجه‌به سواد و نبوغی که داشته آدم باسوادی بوده و مغز اطلاعاتی و تشکیلاتی بالایی داشته است. هوش بالایی داشت؛ در بحث ریاضیات و حقوق و اینها متخصص بود. در کنار هم‌کلاسی و هم‌بازی بودن محمدرضا به دربار ورود پیدا می‌کند و در سال 1310، رضاشاه تصمیم می‌گیرد که محمدرضا را برای ادامه تحصیل به خارج بفرستد و فردوست هم جزو یکی از افرادی بوده که همراه محمدرضا به کالج له‌روزه[2] سوئیس می‌رود و پنج سال با هم در سوئیس بودند. رفیق شفیق هم و یار غار هم بودند و در آنجا محرم اسرار محمدرضا می‌شود. موقعی که به کشور برمی‌گردد آن مراتب و تشکیلاتی که در دانشگاه افسری بودند را شروع می‌کند و این روند ادامه داشته تا اینکه کشور توسط متفقین اشغال می‌شود و رضاخان باید از کشور می‌رفت. در این مقطع است که محمدرضا که اعتماد صددرصد به او داشته، به‌عنوان چشم وگوش شاه مطرح است. فردوست کسی است که بر سر میز شاه و ملکه شام می‌خورده. در کتاب‌های پاسخ به تاریخ و مأموریت برای وطنم محمدرضا شاه می‌گوید فردوست امین‌ترین دوست من است و تمام پُست‌ها و تشکیلات حساس را در اختیار فردوست می‌گذارد. رئیس گارد جاویدان است. آجودان مخصوص شاه، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی، رئیس‌دفتر ویژه اطلاعات، قائم‌مقام ساواک، دبیر شورای‌عالی امنیت، شورای هماهنگی، در تمام نقاط حساس اطلاعاتی و امنیتی کشور فردوست حضور دارد و مستقیم با شاه در ارتباط است. این اهمیت و اعتماد و اطمینانی که شاه نسبت به فردوست داشته و در واقع از ایشان می‌خواست که آن فضای جامعه و محیط نظامی و اقتصادی ـ اجتماعی جامعه را رصد کند و در اختیار ایشان قرار بدهد. خب موقعی که شاه در سال 37 و 38، به انگلستان می‌رود و برمی‌گردد طی جلسه‌ای که با سازمان‌های جاسوسی انگلستان و دیداری که مستقیم با ملکه انگلستان داشت فردوست را مأمور می‌کند که دفتر ویژه اطلاعات را تشکیل بدهد و فردوست طی چهار ماه به بریتانیا سفر می‌کند. در خاطراتش به‌تفصیل گفته است. در آن جا دوره‌های خاص را می‌بیند و آموزش‌های لازم را طی می‌کند. خودش می‌گوید ما در چهار ماهی که آن جا بودیم در هفته پنج‌روز صبح و عصر، سه تا استاد متخصص، یکی استاد متخصص کمونیسم بوده، یکی بحث اقتصاد ایران را مطرح می‌کرده و یک میزی به نام میز اداری و کشوری و اداری ایران بوده که با من کار می‌کردند. خب موقعی که ایشان به کشور برمی‌گردد و دوره‌ها را طی می‌کند دفتر را شکل می‌دهد. تشکیلات دفتر ویژه اطلاعات، در واقع یک رئیس و یک معاون و پنج شعبه داشت. در طول این سال‌هایی که فردوست ریاست دفتر را داشت سه معاون داشته؛ آقای سرهنگ صمدیان پور، سرلشکر نجاتی و عشقی‌پور، اینها سه معاون او بودند و تمام افرادی را که در رأس امور قرار می‌گرفتند سرهنگ بودند و پرسنل اداری و کادر هم داشتند و گزینش‌های خاص خودشان را داشتند، آموزش‌های لازم به اینها داده می‌شود و بودجه آن مستقیماً از ارتش گرفته می‌شود و مستقیماً زیرمجموعه شاه بودند و بر تمام نهادهای اطلاعاتی و امنیتی موازی که در کشور بوده نظارت داشتند.

با چنین وضعیتی تشکیلات دفتر ویژه اطلاعات شکل می‌گیرد و چند تا وظیفه اصلی را در آن مقطع ذیل آن مباحثی که در سیر و عوامل تشکیل دفتر خدمت شما عرض شد باید انجام می‌دادند. یکی بحث ارزیابی و خلاصه‌کردن خبرها بوده است. روزانه ۲۵۰ صفحه از مراکز اطلاعاتی ده‌گانه ژاندارمری، شهربانی، ارتش و رکن  ۲ و سایر مراکز دیگر اطلاعات و گزارش به دربار می‌آمده است و محمدرضا پهلوی وقت آن را نداشت که هر روز ۲۵۰ صفحه این گزارش‌ها را مطالعه کنند. یکی از وظایف فردوست این بود که این گزارش‌ها را از این مراکز می‌گرفته در ۲ الی ۵ صفحه تلخیص می‌کردند. یعنی محمدرضا پهلوی در طول مطالعه چند دقیقه از این یادداشت‌ها اطلاعات کامل و آخرین اطلاعاتی از مراکز اطلاعاتی ده‌گانه دیگری که فعال بودند به دست می‌آورده است. حالا بحث مسائل احزاب و مطبوعات و مسائل برون‌مرزی بوده که تمام اینها را فردوست با آن تیمی که در خلاصه‌نویسی و تلخیص خبر و ارزیابی و تحلیل آموزش‌دیده بوده ارزیابی می‌کرده و انجام می‌داده است. یکی از وظایف این بوده است.

وظیفه دوم دفتر ایجاد شبکه‌های مخفی کسب خبر در مراکز نظامی، مطبوعاتی و اداری کشور بوده است. شاه نگران این بوده که باز مجدداً یک کودتایی بر علیه او شکل نگیرد و نظامیان یک حرکتی انجام ندهند. بحث جنبش‌های مردمی، خیزش‌ها، فساد و اینها شکل نگیرد. ثبات کشور و سلطنت خودش را از بین ببرد. در واقع فردوست با اعزام نیروهای متخصص کارآمد به این مراکز و در سطح جامعه، اطلاعات کف جامعه و اطلاعات مراکز امنیتی و نظامی را رصد می‌کرده و در اختیار شاه قرار می‌داد. وظیفه دیگری که برعهده فردوست و دفتر ویژه اطلاعات نهاده شد تشکیل شورای امنیت ملی کشور یا همان شورای‌عالی هماهنگی که بعداً  تغییر نام داده بود به دستور خود شاه این اتفاق می‌افتد و جلسات آنها در کاخ مرمر بوده، هر هفته جلسه‌ای با خود رؤسای ساواک و شهربانی و ژاندارمری و سایر مراکز نظامی بوده است. آخرین اخبار و اطلاعات کشور را در آن جا رصد و مورد بررسی قرار می‌دادند و در واقع فردوست به همان دبیر آن جلسات، صورت‌جلسه‌ای تنظیم می‌کرده که یک نسخه را تحویل شاه می‌داده و شاه هم در اطلاع آخرین اخبار اطلاعات قرار بگیرد. هرچند این روند به آن نتیجه‌ای که اینها مدنظرشان بود نرسیدند و در خاطرات خودشان هم است می‌گویند بیشتر یک جلسه دورهمی بوده تا اینکه بخواهیم یک جلسه تخصصی باشد و افراد برای اینکه بتوانند خودشان مستقیم با شاه ارتباط برقرار کنند و خبرهای داغ و ناب را خودشان در اختیار قرار بدهند در آن جلسه زیاد مطرح نمی‌کردند.

 

 

[1]  مصطفی جوان، زندگی‌نامه ارتشبد حسین فردوست، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395.


اهدای منابع کتابی و غیر کتابی عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی به کتابخانه ملّی ایران


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ - ۱۰:۵۱:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۹ - ۱۱:۲۱:۴۵
اهدای منابع کتابی و غیر کتابی عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی به کتابخانه ملّی ایران
منابع کتابی و غیر کتابی زنده یاد عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی کتابخانه ملّی ایران در حوزه کتابداری، فلسفه علم کتابداری، اطلاع رسانی و مباحث نظری به سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران اهدا شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، این منابع شامل 683 منابع کتابی و غیر کتابی زنده یاد عباس حرّی معاون اسبق پژوهشی کتابخانه ملّی ایران، 340 منبع کتابی به زبان فارسی، 22 منبع به زبان لاتین، 230 نشریه و 91 منبع غیر کتابی می شود.

زنده یاد عباس حرّی از سال 1370 به مدت 10 سال به عنوان معاون فنی و معاون پژوهشی با كتابخانه ملّی ایران همكاری داشت و تألیف دایره‌المعارف كتابداری و اطلاع رسانی از مهمترین فعالیت وی بوده است.

 


در نخستین سالگرد مرحوم عبدالله انوار انجام می شود:

افتتاح تالار استاد انوار حاوی کتابخانه شخصی ایشان در سال 1403


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۴:۵۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۵:۱۳:۴۸
افتتاح تالار استاد انوار حاوی کتابخانه شخصی ایشان در سال 1403
تالار استاد انوار که حاوی کتابخانه شخصی ایشان می‌باشد سال 1403 در کتابخانه ملی افتتاح خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، غلامرضا امیرخانی مشاور ریاست و عضو هیئت علمی سازمان با اعلام این خبر گفت: بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده قرار بود تالاری به نام این استاد فقید نامگذاری شده و کتابخانه شخصی آن مرحوم نیز به کتابخانه ملی منتقل شود؛ اما به دلیل طولانی شدن روند انتقال کتابخانه مرحوم انوار، این مهم در سال 1403 به انجام خواهد رسید و این کتابخانه عظیم و پربار در دسترس عموم مردم و فرهنگ دوستان قرار می گیرد.

مشاور ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خاطر نشان کرد: کتابخانه استاد انوار بین 5 تا 6 هزار جلد کتاب اعم از فارسی، لاتین و فرانسه و تعدادی کتاب چاپ سنگی و نسخه خطی است. اهمیت این کتاب‌های بخاطر حواشی است که مرحوم انوار در این کتاب‌ها نوشته بودند و این حاشیه‌نگاری برای پژوهشگران و محققین حائز اهمیت است.

امیرخانی از رونمایی از کتاب یادنامه استاد انوار با نام «آسمان معرفت» خبر داد و گفت: این کتاب که قریب به 1000 صفحه است، دربرگیرنده مقالاتی درباره مرحوم انوار و یا مقالاتی که به ایشان اهداء شده، می‌باشد؛ این مقالات توسط نویسندگان و پژوهشگران و مترجمان برجسته داخلی و خارجی در حوزه­های نسخه­های خطی، تاریخ معاصر و تاریخ قاجار، فقه، فلسفه و تهران­شناسی به نگارش درآمده است. امیدواریم این کتاب همزمان با نامگذاری تالار به نام استاد انوار در سال 1403، منتشر و رونمایی شود.

مشاور ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خاطر نشان کرد: استاد انوار متولد 1303 بود و سال 1403 در واقع صدمین سال تولد مرحوم انوار است که برنامه‌های سازمان نیز به همین مناسبت خواهد بود.

استاد سیدعبدالله انوار عمر خود را به پژوهش، آموزش و تصحیح متون گذراندند و مدت بیست سال رئیس بخش نسخ خطی کتابخانه ملی بودند و در این مدت 10 جلد از فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی را منتشر کردند.


با بررسی مفهوم کتابداری سفارشی؛

کتاب «خدمات کتابخانه برای کاربران برخط: راهنمای تسهیل دسترسی، یادگیری و تعامل» منتشر شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۷:۱۹:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۷:۲۸:۲۵
کتاب «خدمات کتابخانه برای کاربران برخط: راهنمای تسهیل دسترسی، یادگیری و تعامل» منتشر شد
کتاب «خدمات کتابخانه برای کاربران برخط: راهنمای تسهیل دسترسی، یادگیری و تعامل» با ترجمه اعظم نجفقلی نژاد از انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران منتشر شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، کتاب «خدمات کتابخانه برای کاربران برخط: راهنمای تسهیل دسترسی، یادگیری و تعامل» با ویراستاری افرادی چون جوئل ای. پیتز، لورا بونلا، جیسون ام. کلمن و آدام واتن با ترجمه اعظم نجفقلی‌نژاد دانش آموخته علم اطلاعات و دانش‌شناسی و عضو هیئت‌علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران به همت معاونت پژوهش و منابع دیجیتال و از سوی انتشارات سازمان منتشر شده است.

این کتاب شامل رهنمودها و دستورالعمل‌های موردتوافق یا رسمی اندکی برای خدمت‌رسانی به کاربران برخط کتابخانه‌ها است که در 10 فصل، به جنبه‌های مختلف کتابداری برخط می‌پردازد.  همچنین در این کتاب بر روش‌های ایجاد خدمات و منابع کتابخانه‌ای با استفاده از اصول طراحی جهانی و همچنین نحوة تامین نیازهای خاص کاربران برخط متمرکز  است.

 هر فصل از این کتاب، توسط یک کتابدار، با تخصّص عملی عمیق در خدمت‌رسانی به کاربران برخط نوشته شده که با 23 مطالعه موردی، گزارش شکست و پیروزی کتابخانه‌ها را در این عرصه نشان می‌دهد. این اثر برای کتابدارانی مفید است که با یادگیری، مطالعه، ارتباط و پژوهش کاربران برخط در ارتباط هستند.

کتابداری سفارشی یا Embedded librarianship مفهوم نسبتاً جدیدی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. این کتابداران، خود را در فضای (فیزیکی یا مجازی) مراجعان قرار می‌دهند و درحالی‌که نیازهای کاربران را پیش‌بینی می‌کنند، به یک شریک و همکار تبدیل می‌شوند. در این راستا کتابداران می‌توانند در روند پژوهش محققان، دانشجویان و اعضای هیئت‌علمی، مشاوره‌های پژوهشی مؤثر و جذابی را ارائه دهند. این اثر برای کتابداران متخصص که در انواع کتابخانه‌های ملی، دانشگاهی، عمومی، تخصصی، سازمانی و نظیر آنها مشغول هستند و به نوعی با کاربران برخط در ارتباط هستند کارایی دارد.

انتخاب کتاب توسط مترجم در دورانی اتفاق افتاد که هنوز کووید 19 از راه نرسیده بود و ایران تجربه آموزش الکترونیکی را به‌شدتِ دوران کرونا تجربه نکرده بود. به اعتقاد مترجم، کشورهای پیشرو از مدت‌ها قبل به بحث کتابداری برخط و حضور و نقش کتابداران و کتابخانه‌ها همراه با کاربران در فضای مجازی و برخط پرداخته‌اند و تجارب موفقی در این زمینه گزارش کرده‌اند. ترجمة این کتاب از آن جهت حائز اهمیت است که برای کتابخانه‌های ایران که در دوران کووید 19 به‌صورت جدّی آموزش برخط و کاربران برخط را تجربه کردند می‌تواند بسیار مفید باشد.

علاقمندان برای تهیه این کتاب می‌توانند به فروشگاه مجازی سازمان به نشانی https://bookshop.nlai.ir مراجعه کنند.

 

 


بازدید آموزشی مدیران و کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از پارک ملی هوافضا


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۳:۳۳:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۳:۳۶:۴۶
بازدید آموزشی مدیران و کارکنان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از پارک ملی هوافضا
در راستای آگاهی و آشنایی با دستاوردها و توانمندی های راهبردی کشورمان در حوزه‌های موشکی، پدافند هوایی، پهپادی، عملیات هوایی و فضایی، همکاران سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از پارک ملی هوا فضا بازدید کردند.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، این بازدید که به همت معاونت پژوهش و منابع دیجیتال سازمان صورت گرفت، با هداف تبیین دستاورهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برنامه‌ریزی و اجرا شد.
در این بازدید که 85 نفر از مدیران و کارکنان سازمان حضور داشتند دستاوردهای مختلف نیروهای هوافضای سپاه از آغاز شکل‌گیری تاکنون در پنج حوزه موشکی، پهپادی، عملیات هوایی، پدافند هوایی وفضایی و همچنین آخرین دستاوردها و نمونه­های عملیاتی حوزه مهندسی هوا فضا و جزئیات فنی و علمی آنها آشنا شدند.

بر اساس این گزارش در بخش موشکی نمایشگاه که در دو مکان مسقف و روباز قرار داشت، 15 موشک بالستیک شامل اسکاد، شهاب۲،‌ قدر، نازعات، دو نمونه از موشک فاتح، ذوالفقار، رعد-۵۰۰، دزفول، خلیج فارس، هرمز، سجیل، عماد، خرمشهر، و دو نمونه از موشک شهاب-۳  در معرض دید بازدیدکنندگان قرار داشت.

در بخش دستاوردها و توانمندی‌های پهپادی نیروی هوافضای سپاه بازدیدکنندگان با اولین پهپاد ساخته شده در دوران دفاع مقدس یعنی تلاش و به ترتیب با خانواده پهپادهای مهاجر، خانواده ابابیل، خانواده پهپاد کرار، خانواده پهپاد صاعقه، خانواده پهپاد شاهد-۱۲۹ و خانواده پهپاد شاهد-۱۷۱ شامل ۱۵ پهپاد آشنا شدند.

در بخش ماهواره‌برهای نمایشگاه هم سه ماهواره بر سفیر،‌ سیمرغ و ماهواره‌بر قاصد قرارداشتند. «قاصد» ماهواره‌بر سه مرحله‌ای ساخت نیروی هوافضای سپاه است که در اردیبهشت‌ماه سال جاری، ماهواره نظامی نور-۱ را بعنوان اولین ماهواره نظامی ایران در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار داد.


تصاویر بیشتر این بازدید را اینجا ببینید.


با حضور خانواده و شاگردان؛

نشست معرفی جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری برگزار شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۰:۱۳:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۵ - ۱۰:۲۴:۵۷
نشست معرفی جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری برگزار شد
نشست معرفی جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری در احیا و نشر متون روایی و معارف اهل بیت با حضور شاگردان و خانواده این کوشنده علوم قرآنی و دینی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، نشست معرفی جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری در احیا و نشر متون روایی و معارف اهل بیت با حضور شاگردان و خانواده این محقق علوم قرآنی و دینی به میزبانی اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد.

بذل علم وشاگرد پروری از ویژگی های انسانی علی اکبر غفاری بود

حسن سیدعرب عضو هیئت علمی بنیاد دائرۀ المعارف اسلامی که دبیری این نشست را به عهده داشت ضمن خوش آمدگویی به مهمانان این نشست درباره فضایل علمی و اخلاقی زنده یاد علی اکبر غفاری گفت: استاد غفاری اخلاق شاگردی و شاگردپروری داشت و هیچگاه از آموزشِ آموخته های خود به دیگر افراد دریغ نمی کرد و از این منظر انسانی تحسین برانگیز بود.

حسین استادولی پژوهشگر حوزه علوم روایی در ادامه این نشست با اشاره به خصوصیات اخلاقی و شیوه های تدریسِ امور مربوط به تصحیح متون و معارف اهل بیت توسط زنده یاد علی اکبر غفاری گفت: بنده در خانواده ای مذهبی و عجین با قرآن و حدیث به دنیا آمدم و پدرم در زمینه تربیت قرآنی فرزندان خود بسیار کوشا بود و بنده هم بسیار علاقمند به این حوزه دانشی بودم. یک روزعصر به زیارت اهل قبور رفته بودم و بر مزار شیخ صدوق نشستم و از او خواستم که راهی پیش پای من بگذارد، تا بتوانم با یک عالم در علوم قرآنی آشنا شوم. فردای آن روز از طرف یک دوست به من پیشنهاد شد که نزد آقای غفاری بروم. در آن زمان اسم ایشان را روی جلد اصول کافی دیده بودم و در نهایت در سال 1353 به دیدار ایشان رفتم و تا زمانی که در قید حیات بودند از محضر وی درس گرفتم.

مترجم و مصحح کتابِ «بحر المعارف» با اشاره به اخلاق زنده یاد علی اکبر غفاری گفت: اخلاق انواع مختلف دارد. اخلاق فردی، اجتماعی، علمی ، و عملی که استاد غفاری از هریک از آنها بهره برده بود. در حوزه اخلاق علمی از جهت هوش و حافظه سرآمد بود. زمانی که دنبال منبعی بودیم؛ آدرس و مشخصات کامل منبع مورد نیاز را به شاگردان می داد. او همچنین پشتکار بسیاری داشت و همین ویژگی موجب شد آثار بسیاری در طول حیات پر برکت خود به رشته تحریر درآورد.

این پژوهشگر حوزه علوم روایی با بیان این مطلب که زنده یاد علی اکبر غفاری با استعانت از دانایی و توانایی خود در انجام کارها کم نظیر بود؛ تصریح کرد: وی به کار خود علاقمند بود و هم می دانست که باید چه کار کند و هم می توانست کارها را به نحو درست به انجام برساند. یکی دیگر از ویژگی های حرفه ای او ذهن منظم بود. زمانی که دنبال انجام کار خاصی می رفت دقیقا می دانست از کجا باید شروع، در کدام مرحله باید تامل و تحقیق کند و چگونه به پایانِ موضوع دست یابد. بذل علم و شاگرد پروری از دیگر ویژگی های انسانی بود و در امر آموزش از هیچ کمکی دریغ نداشت و هیچ ادعای علمی هم در هیچ موضوعی نداشت. اما از غیرت دینی و مذهبی بسیاری برخوردار بود و زمانی که به موضوعی در علوم دینی برخورد می کرد با تحقیق و بررسی دقیق به نتیجه درست می رسید و یافته های خود را در قالب نوشتار در اختیار دیگران می گذاشت.

زنده یاد غفاری در نشر و تصحیح میراث شیعه سهم بزرگی داشت

حجت الاسلام حسن طارمی راد مدیرعلمی دانشنامه جهان اسلام در ادامه این نشست با بیان این نکته که استاد غفاری آثار مهمی از حدیث شیعه را تصحیح و احیا کرده است؛ گفت: بنده از اواخر دهه 40 با آثاری که از ایشان خوانده بودم؛ او را شناختم تا اینکه در سال 1351 برادرم برای نوشتن پایان‌نامه خود درباره کتاب کمال الدین صدوق دنبال منبع می گشت و از من خواسته بود منابعی را فراهم کنم. به همین دلیل به استاد غفاری معرفی شدم و ایشان راهنمای بسیار خوبی کرد و بعدها هم به حجره کوچک او رفت و آمد داشتم. حجره ای که در آن هم کتاب فروشی می کرد و هم تصحیح متون انجام می داد.

مدیرعلمی دانشنامه جهان اسلام در ادامه با اشاره به مقدمه ای که استاد علی اکبر غفاری برای تصحیح کتاب «الغیبة للنعمانی» نوشته است؛ اظهار داشت: کتاب «الغیبة للنعمانی» یکی از کتاب های مهم درباره غیبت امام زمان (ع) است و استاد غفاری در بخش معرفی این کتاب عنوان «خادم علم و الدین» را به خود داده است و به واقع می خواست که هم خادم علم و هم خادم دین باشد.

حجت الاسلام حسن طارمی راد یادآورشد: استاد غفاری در نوشته های خود و در انتخاب واژه ها بسیار دقت نظر داشت و مجموعه کتاب های حدیثی مهمی از کتب اهل بیت را تصحیح کرد و در نشر و تصحیح میراث شیعه سهم بزرگی داشت.

استفاده بهینه از آیات قرآن و احادیث روایی از ویژگی های مهم غفاری بود

بهراد جعفری مصحح متون روایی و از شاگردان زنده یاد علی اکبر غفاری در ادامه این نشست با اشاره به 15 سال شاگردی ایشان گفت: بنده در رشته رادیولوژی و پزشکی درس می خواندم ولی در این حوزه اقناع نمی شدم زیرا علاقه عجیبی به علوم دینی و معارف داشتم و به واسطه برادرم با اندیشه های شیخ صدوق آشنا شده بودم و بعد از آن به دیدار زنده یاد علی اکبر غفاری رفتم و شیفته اخلاق و منش ایشان شدم که به واسطه شاگردی ایشان و بعد از فوت استاد غفاری درباره  ۵۲ جلد کتاب کار کردم.

وی یادآورشد: از ویژگی های زنده یاد علی اکبر غفاری استفاده بهینه از آیات قرآن و احادیث روایی بود که در این زمینه بسیار عالی عمل کرد و شاگردان خود را به خواندن قرآن سفارش بسیار می کرد. 

ترجمه کتاب «عیون اخبار الرضا» برکات بسیاری داشت

حمیدرضا مستفید عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد و مترجم جلد اول کتاب «عیون اخبار الرضا» با اشاره به همکاری با علی اکبر غفاری برای ترجمه این کتاب گفت: کمک به پژوهنده علم و شاگردپروری از ویژگی های ایشان بود و زمانی که در دانشکده الهیات شاگردی او را در علم حدیث می کردم سعی و تلاش بسیاری برای یادگیری از ایشان به خرج دادم که زمینه فعالیت های آینده مرا هموار کرد.

وی خاطرنشان کرد: با انگیزه و تاثیر کلام و قوت قلبی که ایشان به من داد، جرات کردم جلد اول کتاب «عیون اخبار الرضا» را ترجمه کنم که البته راه سخت و دشواری بود اما برکات بسیاری برای شخص من داشت.


استاندارد «اطلاعات و مستندات (دبيزه‌ها)- شناسانه استاندارد بين‌المللي كتابخانه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط (شابكا)» تدوین و منتشر شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ - ۱۴:۴۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۴ - ۱۴:۴۶:۵۳
استاندارد «اطلاعات و مستندات (دبيزه‌ها)- شناسانه استاندارد بين‌المللي كتابخانه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط (شابكا)» تدوین و منتشر شد
استاندارد «اطلاعات و مستندات (دبيزه‌ها)- شناسانة استاندارد بين‌المللي كتابخانه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط (شابكا)» به ‌همت بخش استانداردسازی پژوهشکده اسناد معاونت پژوهش و منابع دیجیتال در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، تدوین و به چاپ رسید.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، این استاندارد که بر مبناي استاندارد بين‌المللي ISO 15511: 2019 تدوين شده‌، با توجه به افزايش چشم‌گير ارتباط و ‌اشتراك‌گذاري منابع ميان كتابخانه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط، ازجمله آرشيوها، موزه‌ها، كارگزاري‌هاي دولتي، مؤسسات آموزشي و كسب‌وكارها، وجود شناسانة استاندارد ساختارمند براي سازمان‌ها، به‌خصوص كتابخانه‌ها اهميت فراواني دارد.

بر طبق این گزارش، ايجاد و تخصيص شناسانه استاندارد بين‌المللي براي كتابخانه‌ها و سازمان‌هاي مرتبط، موضوع اصلي مطرح در استاندارد شابكا است. از آنجاكه شناسانه‌هاي سازماني به‌طور گسترده در بسياري از كشورها استفاده مي‌شود، اين استاندارد از ساختار انعطاف‌پذيري استفاده مي‌كند كه مي‌تواند شناسانه‌هاي موجود را در خود جاي دهد و براي توليد شناسانه‌هاي جديد استفاده شود. اين چارچوب مشترك، همكاري بخش يا بخش‌هاي سازمان‌هاي همتا را امكان‌پذير مي‌سازد.

این استاندارد اولين بار در سال 1386 تدوين و در سال 1393 موردتجديدنظر قرار گرفت. اما با توجه به بازنگري منبع استاندارد در سال 2019 و لزوم نظارت مستقيم سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران بر محتواي استاندارد شابكا، كار تجديدنظر دوم اين استاندارد در تابستان سال 1402 آغاز و در زمستان سال 1402 به پایان رسید و با شماره ملي 10138 در 19 صفحه منتشر و در پايگاه اطلاع رساني سازمان ملي استاندارد ايران بارگذاري شد.

علاقه‌مندان براي دسترسي به اين استاندارد مي‌توانند به پايگاه اطلاع‌رساني سازمان ملي استاندارد ايران به نشاني https://standard.inso.gov.ir/ مراجعه نموده و از اینجا استاندارد را مشاهده نمایند.


در سلسله نشست های « صد کتاب ماندگار قرن»؛

کتابِ «خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» بررسی شد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۲۰:۵۸:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۲۱:۹:۳۶
کتابِ «خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» بررسی شد
نهمین کتاب در سلسله نشست های « صد کتاب ماندگار قرن» به منظور پاسداشت نگاشته های برتر ایرانیان در یک قرن اخیر، با بررسی کتابِ «خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» تالیف محمدعلی موحد با سخنرانی الهام ملک زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، حسین آبادیان عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و با حضور علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد وکتابخانه ملّی ایران، معاونان و مدیران این سازمان، جمعی از پژوهشگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، علی کالیراد رئیس پژوهشکده اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران که دبیری این نشت را به عهده داشت؛ ضمن خوش آمدگویی به حاضران در این نشستِ تخصصی گفت: نهمین کتاب در سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن» در آستانه سالروز ملّی شدن صنعت نفت ایران به بررسی کتابِ «خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» به عنوان یکی از مهمترین و شاخص ترین پژوهش ها در حوزه نفت اختصاص دارد. این کتاب از زمان انتشار آن در اواخر دهه 70 شمسی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفت و جملگی اذعان دارند که این کتاب از ارزشمندترین آثار استاد محمدعلی موحد است.

استاد موحد در پیوند دانش؛ عقل، منطق و اشراف به مسائل حقوقی را به خدمت گرفته است

الهام ملک زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ابتدای این نشست با بیان این مطلب که استاد موحد ادیبِ حقوقدان، شاعرِ عرفان پژوه و تاریخ نگار ژرف نگر و عمیق بوده است؛ گفت: نام محمدعلی موحد و برادر فیلسوف وی شادروان صمد موحد که او نیز از بزرگان عرصه عرفان پژوهی و ادبیات عرفانی بود، برای هر ایرانی باعث مباهات است و خانواده موحد سعادتمند بودندکه دو خردمندِ فرزانه را پرورده اند و این مهم در بزرگداشت شکوه آداب و تربیت ایرانی و اهتمام در تربیت این دو بزرگوار برای اعتلای دانش و ادب این سرزمین می تواند الگوی برجسته ای برای عصر امروز و آیندگان باشد.

وی در ادامه به طور اجمالی زندگی محمدعلی موحد را با تاکید بر چگونگی ورود او به وقایع مرتبط با ملّی شدن صنعت نفت بررسی کرد و گفت: استاد موحد هیچگاه از مطالعه و پژوهش در وجوه مختلف و با مضامین متنوع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی غافل نبوده و در پیوند دانش همواره عقل، منطق و اشراف به مسائل حقوقی را به خدمت گرفته است که حاصل آن خلق آثاری چون «مبالغه مستعار» در رَد ادعای دعاوی امارات در خصوص مالکیت جزایر سه گانه بود و از کتاب «خواب آَشفته نفت» نیز با در نظر گرفتن زوایای مختلف سیاسی و حقوقی مترتب بر این دو موضوع نگاشته شده است . ضمن اینکه ایشان در نهایتِ لطافت طبع، طراوت شعر و ادب و عرفان آثار کم نظیری درباره شمس و مولانا در ادبیات ایران به جای گذاشته و در هر دو عرصه به قاعده ، با انسجام و نهایت جامعیت و ژرف بینی علمی به ارائه آثاری فاخر، کامل و عمیق توفیق پیدا کرده است.

«خواب آشفته نفت» با نگاهی نقادانه و بدون تعصب نوشته شده است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در توضیح چگونگی ورود محمدعلی موحد به حوزه نفت اظهار داشت: استاد موحد بعد از طی دوره متوسطه از تبریز به تهران آمد و همزمان با ملّی شدن صنعت نفت در سال 1329 و ضرورت خلع ید از انگلیسی ها راهی شرکت نفت شد و در ادامه به سردبیری شرکت نفت درآمد و به تهران برگشت و از آنجا که تحصیل او در رشته حقوق بود موجب شد وی از ابتدای تشکیل شرکت نفت ملّی ایران در بطن ماجرا قرار گیرد و به تمامی قواعد، اصول، معضلات و مخاطرات وضعیت موجود وقوف داشت و در عین حال در بدنه حقوقی این شرکت نیز وارد شد.

ملک زاده افزود: بعد از تاسیس سازمان اوپک، حدود 6 ماه معاون اجرایی یونسکو در ژنو بود و همزمان به تدریس حقوق مدنی و حقوق نفت در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و غیره مشغول بود. وی کتاب هایی با محوریت نفت و مسائل مربوط به آن با عناوینی چون « از داوری های نفتی » و « نفت ما و مسائل حقوقی آن » را برای اولین بار به عنوان کتاب درسی در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه ها برای رشته حقوق بازرگانی تالیف کرد.

وی با اشاره به این مطلب که محمدعلی موحد در کتابِ «خواب آشفته نفت» دیده ها و شنیده های خود را روایت کرده است؛ گفت:  استاد موحد در این کتابِ ارزشمند که در چهار جلد در سال های مختلف منتشر شده است، وقایع مربوط به ملّی شدن صنعت نفت را برای اولین بار بر اساس اسناد و مدارک تاریخی بیان کرده است.گو اینکه تا پیش از این کتاب، مطالبی غلوآمیز  و عاری از اطلاعات دقیق درباره حوادث مذکور منتشر شده بود. اما کتابِ «خواب آشفته نفت» این وقایع را از قرارداد دارسی، سقوط رضاشاه، دوران دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران، کودتای 28 مرداد و سقوط زاهدی را با نگاهی نقادانه و بدون تعصب تبیین می کند که خواننده با مطالعه این مجموعه ارزشمند با آگاهی های نابی از بخشی از تاریخ معاصر کشور خود مواجه می شود.

موحد تاریخ جهانی نفت را به زبانی ساده، روان و بدون پیچیدگی بیان می کند

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه کتابِ «خواب آشفته نفت» را از منظر وقایع بین دو جنگ جهانی، رقابت ها و مسائل نفت ایران بررسی کرد و گفت:  نویسنده این کتاب با توجه به شرایط خاص جهان در آن دوران، نه تنها آشفتگی های اوضاع نفتی ایران را نشان می دهد بلکه فراتر از آن ، موضوع را مورد مداقه قرار داده است. موحد به نوعی تاریخ جهانی نفت را به زبانی ساده، روان و بدون پیچیدگی با در نظر گرفتن زبان حقوقی درباره مسائل قانونی ملّی شدن نفت بیان کرده است. جان کلامِ کتابِ «خواب آشفته نفت» اثرگذاری قدرت نفت بر تمام مناسبات بشری است که به دقت و به حق توسط استاد موحد مطرح شده است. زیرا کشورهایی مثل انگلستان ،آمریکا و روسیه که متقاضی دریافت نفت بودند از یک طرف و ایران به عنوان مالک سرزمین این محصول همگی امنیت خود را در تملک این محصول می دیدند.

بررسی اشتباهات مصدق از منظر حقوقی و قانونی در «خواب آشفته نفت»

این مدرس تاریخ معاصر تصریح کرد: آنچه که ذات قدرت نفت را در این کتاب به خوبی تبیین کرده، استفاده مولف از اسناد وزارت امور خارجه آمریکا و انگلستان و همینطور یادداشت های روزانه کاظم حسیبی کارشناس نفت در دوران دکتر مصدق است. نکته قابل تامل درباره این اثر، توجه نویسنده به مباحث مغفول مانده در تاریخ بدون هیچ تعارفی است. زیرا او هیچگونه شیفتگی، تعلقات ایدئولوژیک و امثالهم را در اثر خود دخیل نکرده و هرجا که لازم بود نقدی بر مباحث وارد کند، دریغ نداشته و بدون هیچ تعلق خاطر یا محدودیت نقد خود نسبت به اوضاع را انجام داده است. از جمله تصویری که از اقدامات مصدق در این کتاب به تصویر کشیده؛ نگاه یک جانبه و اشتباهاتی است که مصدق از منظر حقوقی و قانونی انجام داده که با منافع ملّی در تضاد بوده است.  به عنوان مثال مولف اشاره می کند که قبل از ملّی شدن صنعت نفت مصدق و یاران او درباره فروش نفت ملّی و عایداتی که نصیب مردم ایران می شود مسیر دقیق و عملی را پیش نگرفتند و قدرت تحلیل وضعیت و پیش بینی آینده بعد از ملّی شدن صنعت نفت را نداشتند.

روحیه منتقدانه استاد موحد اثری صادقانه و بی نظیر را پیش روی مخاطب قرار می دهد

الهام ملک زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به این مطلب که در کتابِ «خواب آشفته نفت» سخن از ملّی شدن صنعت نفت در قالب یک گزارش تاریخی است؛ گفت:  با تاکید نویسنده این کتاب، دکتر مصدق زوایای مختلف و موثر بر استفاده از نفت را در نظر نگرفته بود و صرفا موضوع را داخلی دیده و چشم اندازی دقیق و عمیق از واقعیت سیاست بین الملل، جابجایی قدرت در بین کشورهای بزرگ آن روزگار و تلاش آمریکا برای پیدا کردن جای محکم در خاورمیانه، تغییر روند دیپلماسی جهان به نفع قدرت‌یابی آمریکا نداشته است. به اعتقاد بنده، روحیه منتقدانه و غیر جانبدارانه و مبنتی بر واقع بینی استاد موحد موجب شده که این اثر با صداقتی بی نظیر به روایتی مستند از پیگیری نواقص حقوقی، شناسایی اندیشه ها، برنامه ها و سیاست های موثر براین ماجرا بپردازد.

ملک‌زاده در پایان با بیان این مطلب که در حال حاضر وظیفه ما پژوهش درباره تمام موضوعات تاریخ معاصر بر پایه اسناد تاریخی است گفت: در حال حاضر این کار و وظیفه ما به عنوان پژوهشگران تاریخ است که بر پایه اسناد تاریخی تولید محتوای دقیق در این زمینه داشته باشیم که یکی از نمونه های تحقیق دقیق، کتاب استاد موحد است. ما در خصوص تمام مسائل تاریخ معاصر به کارهای این چنینی نیاز داریم. متاسفانه هر آنچه نوشته می­شود برداشت‌های ما از تکرار داده‌های موجوداست. در حالی‌که محقق خودش باید اسناد را ببینید و اطلاعات جدید را احصاء کند؛ که متاسفانه این امر کمتر اتفاق می افتد.

اثری جامع در طرح حوادث تاریحی و حقوقی نفت است

در ادامه نشست حسین آبادیان عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ، کتابِ «خواب آشفته نفت» را نخستین اثر جامع و حقوقی در زمینه نفت ایران دانست و گفت: ما در مورد تاریخ نفت، کتاب تالیفی و ترجمه‌ای بسیار داریم و در میان این کتاب‌ها باید ببینیم جایگاه کتاب استادِ گرانقدر محمدعلی موحد کجاست؟ ویژگی بارز این کتاب تمرکز بر تاریخ نفت ایران است و از ابتدای تاریخ نفت ایران و قرارداد گس‌گلشاییان و طرح‌های رزم‌آرا تا ملّی شدن صنعت نفت را مطرح می‌کند.

آبادیان جامعیت و دقت نظر نویسنده را از ویژگی‌های محتوایی کتابِ «خواب آشفته نفت»، دانست و مطرح کرد: به عنوان نمونه موحد در کتاب توضیح داده است که تفاوت تعریف ملّی شدن نفت از نظر دکتر مصدق و سایر دست‌اندکاران این حوزه با تعریف آمریکایی‌ها در چیست. آمریکایی‌ها معتقد بودند ملّی شدن نفت یعنی کمپانی‌های دیگر نیز در منابع نفتی ایران مشارکت داشته باشند و انحصار یک کمپانی نفتی در ایران شکسته شود. اما تعریفی که مصدق داشت این بود که مدیریت و بازاریابی و فروش نفت نیز برعهده مدیران ایرانی باشد. اما برخلاف آنچه که در بسیاری منابع گفته شده، مصدق مخالف فروش نفت به آمریکا و انگلیس نبود. حرف مصدق این است که نفت متعلق به ماست و ما تعیین می‌کنیم که به کدام کمپانی نفت بفروشیم یا نفروشیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ادامه داد: نکته بعد سیاست موازنه منفی بود که آمریکایی‌ها صراحتا مخالف این سیاست بودند و در نامه‌ای به مصدق می‌گویند شما یا با ما هستید یا علیه ما؛ یا در بلوک شرق هستید یا در بلوک غرب.

این کتاب، تاریخ نفت ایران را با بیان شیوه و همه فهم به مخاطب عرضه می کند

این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه سیاست موازنه منفی علیرغم مخالفت‌ها و موافقت‌های زیادی که داشت، بعدها به جنبش عدم تعهدها منجر گردید، یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب «خواب آشفته نفت» را طرح تام و تمام مجادلات نفتی در کتاب  عنوان کرد؛ مجادلاتی که هم از سوی کمپانی‌های آمریکایی و انگلیسی و هم از سوی احزاب در داخل کشور وجود داشت.

آبادیان بیان سطوح مختلف حوادث تاریخی در عین بیان مسائل حقوقی نفت ایران را از دیگر ویژگی‌های کتاب دانست و گفت: دکتر موحد ملاحظات دیپلماتیک و اختلافاتی که درون صفوف ملّی شدن نفت وجود داشته، همه را در کتاب مطرح کرده است. وی حتی برخلاف دیگر مورخین، ضمن اشاره به حوادث پشت پرده تاریخی، تحلیل‌های تاریخی را نیز مطرح می‌کند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب محمدعلی موحد را بیان شیوا و همه فهم دانست و گفت: برجستگی کار ایشان این است که یک موضوع بسیار مهم که از پیچیدگی‌های تاریخی برخوردار است با زبانی شیوا و همه فهم بیان شده. موحد در این کتاب خواب‌هایی که احزاب سیاسی برای نفت ایران داشتند به ویژه حزب توده در یک چارچوب مشخص و با بیانی شیوا و همه فهم به خواننده عرضه کرده است.

آبادیان با بیان اینکه هیچ کتابی به معنای واقعی کامل نیست، این کتاب را نسبت به دیگر کتاب‌هایی که در زمینه نفت ایران نوشته شده جامع و مانع دانست و حتی بیان  پیوند بسیاری از گروه‌های سیاسی و حزبی با لمپن‌ها و اوباش آن زمان در ملی شدن صنعت نفت و فرایندهای آشکار و پشت پرده سیاسی که در کتاب مطرح شده است، از جمله ویژگی‌هایی که باعث تمایز کتاب با سایر کتاب‌های مشابه شده است، دانست.

در پایان این نشست، جلسه پرسش و پاسخ بین حاضران در سالن و کارشناسان برگزار شد.

 

 

 

 


گزارش تصویری/ نشست کتابِ «خواب آشفته نفت» در سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن»


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۱۳:۵۵:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۱۴:۳۳:۳۸
گزارش تصویری/ نشست کتابِ «خواب آشفته نفت» در سلسله نشست های «صد کتاب ماندگار قرن»
نهمین کتاب در سلسله نشست های « صد کتاب ماندگار قرن» به منظور پاسداشت نگاشته های برتر ایرانیان در یک قرن اخیر، با بررسی کتابِ «خواب آشفته نفت دکتر مصدق و نهضت ملّی ایران» تالیف محمدعلی موحد با سخنرانی الهام ملک زاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، حسین آبادیان عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی و با حضور علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد وکتابخانه ملّی ایران، معاونان و مدیران این سازمان، جمعی از پژوهشگران و اصحاب رسانه برگزار شد.

 


ضمن بازدید از سازمان اسناد و کتابخانه ملّی؛

رئیس آرشیو ملی تاتارستان با رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران دیدار کرد


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۹:۴۵:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۳ - ۱۰:۱:۴۰
رئیس آرشیو ملی تاتارستان با رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران دیدار کرد
رئیس آرشیو ملی جمهوری تاتارستان و هئت همراه ضمن بازدید از سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، با علیرضا مختارپور رئیس سازمان دیدار و گفت‌وگو کرد.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران، سرگئی گوروخف مدیر آرشیو ملی جمهوری تاتارستان، گلنار گابدراخمانوا رئیس کمیته دولتی امور آرشیوی تاتارستان، ولادیسلاو ایگوورف وابسته سرکنسولگری فدراسیون روسیه در اصفهان  با علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران و جمعی از معاونین و مدیران این سازمان دیدار و گفتگو کردند.

سرگئی گوروخف مدیر آرشیو ملی جمهوری تاتارستان ضمن ابراز خرسندی از حضور در کتابخانه ملی و بیان پیشینه همکاری‌های دو کشور در زمینه مبادله اسناد تاریخی، بر ادامه این همکاری‌ها تاکید کرد.

مدیر آرشیو ملی تاتارستان با بیان اینکه در سال 2012 از طرف وزارت فرهنگ تاتارستان از کتابخانه ملی ایران بازدید بعمل آمده‌است، افزود: در آن سفر، چهار سند مربوط به اواخر قرن نوزدهم میلادی که متعلق به تاریخ تاتارستان بود و همچنین اسنادی از قرون وسطی که برای مطالعه تاریخ تاتارستان ارزشمند بوده، از سوی آرشیو ملی ایران به این هیئت داده شد.

وی ادامه داد: در سال 2013 از طریق کنسولگری تاتارستان در ایران، کتابی در خصوص ایرانی­‌هایی که در تاتارستان زندگی می­‌کردند، به کتابخانه ملی ایران اهداء شد.

سرگئی گوروخف از پیش‌نویس تفاهم­نامه همکاری در سال 2012 که به دلیل برخی جابجایی‌ها در آرشیو ملی تاتارستان مفقود شده است، گفت و تمایل این کشور را برای انعقاد تفاهم‌نامه جدید با سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بیان کرد.

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران نیز در این دیدار ضمن خیر مقدم به هیئت فرهنگی جمهوری تاتارستان و معرفی فعالیت‌ها و ماموریت‌های سازمان گفت:  این سازمان با بسیاری از مراکزی آرشیوی و کتابخانه‌های ملی جهان تفاهم­نامه­ها و همکاری­‌های مشترکی دارد. علیرغم اینکه در سال 91 هیئتی از تاتارستان به ریاست معاون وزیر فرهنگ این کشور از کتابخانه و آرشیو ملی ایران بازدید کردند اما این حضور منجر به انعقاد تفاهم­نامه نشد لذا امیدواریم این دیدار منتج به انعقاد تفاهم‌نامه و ادامه همکاری‌های فیمابین شود.

 

تصاویر بیشتر از بازدید هیئت کشور تاتارستان


نشست گرامی‌داشت زنده یاد «علی‌اکبر غفاری» برگزار می‌شود


تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ - ۱۸:۰:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۱۲ - ۱۸:۴:۴۴
نشست گرامی‌داشت زنده یاد «علی‌اکبر غفاری» برگزار می‌شود
نشست گرامی‌داشت جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری در احیا و نشر متون روایی و معارف اهل بیت علیهم السلام، در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار می‌شود.

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، در این نشست که دوشنبه 14 اسفند ماه ساعت 10:30 در محل اندیشگاه فرهنگی سازمان برگزار خواهد شد، جایگاه زنده یاد علی اکبر غفاری به عنوان احیاگر و نشردهنده متون روایی و معارف اهل بیت علیهم السلام، معرفی و بررسی می شود.

حجت الاسلام حسن طارمی‌راد مدیر علمی دانشنامه جهان اسلام، حسین استاد ولی پژوهشگر حوزه علوم روایی، بهراد جعفری مصحح متون روایی، حميدرضا مستفید عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد،  و محمدکاظم رحمتی عضو هیئت علمی دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی در این نشست سخنرانی خواهند کرد.

استاد علی‌اکبر غفاری‌صفت حدیث‌شناس و احیاگر آثار اسلامی بود که او را به عنوان بنیانگذار مکتبةالصدوق و خادم قرآن در عرصه پژوهش می‌شناسند. نقش وی در دهه‌های گذشته در احیای میراث بزرگ شیعه در حوزه و دانشگاه نقشی برجسته و نمایان بود.