حضور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در نشست «ادبیات و صلح»
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، او در ابتدا به مشهود بودن گرایش به صلح در ادبیات فارسی و دینیمان توجه داد و از شعرای نامدار ایرانی چون حافظ و سعدی و مولانا و فردوسی یاد کرد که می توان لابلای اشعار و سروده های آنها واژه هایی را یافت و معانی را بدست آورد که این معانی گویای صلح است.
او سپس اظهار داشت: وقتی از ادبیات و صلح یا ادبیاتِ صلح سخن به میان میآید یعنی در گفتمان مردم و مدیران و سیاستگذاران واژه هایی به کار گرفته میشود که یا می تواند منجر به خشونت و درگیری شود و یا جو آرام و با طمانینهای را در جامعه ایجاد کند و طبیعی است، آنچه ملاک عمل است، جنگ و نزاع نیست.
بروجردی به سراغ نمونههایی از صلحطلبی در ادبیات دینی رفت و گفت: حضرت امیرالمومنین در فرازی از وصیت نامه خود می فرمایند: «صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَالصِّيَامِ» که یعنی اقدام برای صلح میان افراد از همه نمازها و روزه ها برتر و بالاتر است. همچنین در قرآن، آیه 9 سوره حجرات، آمده است: «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ» بدین معنا که اگر دو قومی با هم درگیر شدند و جنگ کردند و یا روابطشان تیره شد، شما حَکَم شوید و آنها را به صلح دعوت کنید و اگر یکی از آن دو تعدی کرد و ظلم کرد شما موظف هستید برای دفاع از مظلوم، با ظالم بجنگید.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در ادامه بیان داشت: هدف آفرینش انسان است که تکامل یابد و تکامل او در گرو طمانینه و آرامش است که خوب بیاندیشد و برای زندگی بهتر تصمیم بگیرد. ما صلح را همراه با تامین امنیت نگاه می کنیم که اگر امنیت فراهم شود انسان به تعالی می رسد. باید بکوشیم ادبیات جاری جامعه به سمت و سویی سوق یابد تا در گفتوگوی روزانه مردم تعابیری به کار رود که طرف مقابل احساس آرامش کند. وقتی پیامبر اکرم می فرمایند: «المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلمونَ مِن لِسانِهِ و يَدِهِ» که مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در امان باشد، دقیقا همان صلحگرایی است و این آغاز فراهمآوریِ جامعه ای است که در آن رشد و تعالی را تجربه می کنند اما اکنون، خشونت، گفتمان محوری ملتها شده است.
او نقبی هم به گذشته زد و اضافه کرد: پیش از دولت تدبیر و امید، همیشه از ناحیه دولت و صداوسیما و تریبون های رسمی به گونه ای با مردم سخن گفته می شد که اگر فلان کار را بکنید یا نکنید با شما برخورد خواهد شد یا مجازت خواهد داشت. خودِ این واژهها تحریک کننده است و مردم احساس می کنند به کرامتشان خدشه وارد شده است و همین هم، زمینه ای را ایجاد می کند که همه در حال نزاع باشند. منظور این است که باید گفتمانی را رایج کنیم که گفتمانِ آرامش بخش باشد و صلح را به طرف مقابل تفهیم کند. البته صلح و مصالحه شقوقی دارد و به عبارات دیگر تجربه شرایط بهتر ملزوماتی دارد که اصل آن، مفاهمه است. در سال 1378، رئیس جمهور ایران بحث گفتوگوی تمدنها را مطرح کرد که برای دنیا درس شد و حتی در ژنو، مرکز گفتوگوی تمدنها ایجاد شد ولی در ایران هیچ اتفاقی نیفتاد.
او خاطرنشان ساخت: اساس صلح بر همین مبناست و یافتن خطوط مشترک مهم است. به تعبیر قرآن، تخاصم ویژگی اهل جهنم است و حتی در آیات مقاتله، فقط دربرابر ظلم است که حق سکوت داده نشده است. یعنی ظالم اگر ظلمی کرد همه باید مقابله کنند تا حق احقاق شود. با این رویکرد، زیست در چنین شرایطِ محیطیِ آرامش بخشی، جامعه ای فرهیخته و سربلند و سرفراز را خواهد داشت که حرفی برای گفتن دارد و توام با خرد و منطق و تدبیر و تعقل است و حرفش را به دیگران منتقل کند.
او سپس، به ذکر خاطره ای پرداخت: چندین سال پیش، به ژاپن رفته بودم. آنجا در جلسه ای، می گفتند که آموزه های اسلام زیباست ولی ما نمی خواهیم مسلمان شویم چون هرجا مسلمان هست، نزاع هم هست. ارائه این چهره از اسلام حاصل رفتار منِ مسلمان است. در حالی که در جامعه اسلامی فصل مشترک بسیار است ولی درک مشترک نیست و تخاصم وجود دارد. آیات عدیده ای در قرآن، هرگز رویکرد مخاصمه محور ندارد و صرفا نشانه ملاطفت و عطوفت و رحمت و محبت است.
او در پایان گفت: امیدوارم ادبیات و صلح بتواند این نگاه را برای جامعه فرهیخته ما ایجاد کند چون لازمه تجربه صلح، این است که با یکدیگر گفتوگو کنیم و محبت را شیوه رفتاری خود قرار دهیم و رفتارمان بتواند نماد رفتار مسلمانی باشد که امام صادق هم می فرمایند: «کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً» یعنی زینت ما باشید نه باعث ملامت و سرزنش ما، با مردم نیكو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ كنید و از زیادهروی و زشتگویی بازدارید.
گفتنی است، پیش از بروجردی، «سیدحسن امین» و پس از او، «منوچهر ثابتی» نیز سخنانی ایراد کردند.