تحقق یا عدم تحقق امر به معروف در قیام عاشورا


تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۸/۱۷ - ۶:۴۲:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۶/۸/۲۱ - ۶:۲۳:۵۴
تحقق یا عدم تحقق امر به معروف در قیام عاشورا
سخنران نشست : سجاد هجری / دی 1393

نشست «تحقق یا عدم تحقق امر به معروف در قیام عاشورا» با سخنراني آقای سجاد هجری از سوي گروه پژوهش های اسلام شناسی و ایران شناسی و با همكاري گروه تاریخ موسسه اشراق و اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، دوشنبه اول دی ماه 1393 برگزار شد.

در ابتدای این جلسه، دکتر طرفداری، ضمن معرفی سخنران این جلسه، گفت این موضوع يعني «مقوله امر به معروف در قیام عاشورا» از گذشته مورد توجه علما و محققان حوزه قيام كربلا قرار داشته و از جمله استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه­ی حسینی» بخشی از مباحث خود را به این موضوع اختصاص داده اند. لذا بنا به اهمیت موضوع، مقرر شد تا به مناسبت فرارسيدن اربعين حسيني در این جلسه آقای هجری مطالبي را پيرامون تحقق يا عدم تحقق امر به معروف در قيام سيد الشهدا ارائه کنند.

آقای هجری در ابتدا و پيش از ورود به بحث اصلی خود از یک مقدمه شروع کرد و گفت موضوع صحبت من درباره تحقق یا عدم تحقق امر به معروف و نهی از منکر در جریان کربلا است. همان گونه که دکتر طرفداری اشاره کردند، در گذشته هم به این موضوع پرداخته شده است، ولی بنده در نظر دارم از زاویه­ی دیگری به این موضوع نگاه کنم. این بحث، مقدمات زیادی را از علوم مختلف من جمله از دانش اصول فقه می طلبد که به برخی از آن ها اشاره خواهم کرد. مقوله امر به معروف و نهی از منکر، از فروع دین اسلام است، ولی من معمولا می گویم از اصول فروع دین اسلام است. از طرفی دیگر این را هم باید بگویم که امر به معروف یک مقوله دینی به معنی اخص کلمه نیست؛ بلکه یک امری انسانی، بشری و به تعبیر دیگر عقلی عقلايی است. هر جا سخن از اعتقاد، آداب و رسوم و سنت است، سخن از امر به معروف و نهی از منکر نیز وجود دارد و صرفاً به این دین يا آن دین مربوط نمي شود. بنابراين مقوله امر به معروف و نهی از منکر، مقوله اي عقلی و عقلايی است و به اين عقلايی و عرفی بودن امر و نهی در علم منطق و اصول فقه هم اشاره شده است.

در ادامه، وي به بيان اركان و شروط امر و نهی پرداخت و اينكه اركان امر شامل شامل «آمر»، «مأمور» و «مأمور به» بوده و از جمله شرايط آمر، «علو» و «استعلا است. استعلا بر وزن (هیأت) «استفعال» از ماده‌ی «علو» و به معنای «اظهار علو» و یا حتا به قول علما در نبود علو، تظاهر بدانست. پس «علو» آمر در نسبت مأمور از جهت یا جهاتی مرتبط با امر و «اظهار» همین علو، شرط است. برخی از علما معتقدند که برای آمر تنها داشتن شرط اول کفایت نمی کند بلکه باید دارا بودن این شرط را نیز اظهار کند.

هجری، ادامه صحبت های خود را با ملاک های که می تواند برای علو باشد، پی گرفت و گفت حال سوال این است که ملاک این علو چیست؟ اگر دقت شود (صرف نظر از اصل اولی «عدم ولایت احدی بر احدی»)، این ملاک و آن معیار از اعتبارات انسانی و عقلايی و تابع عرف (و بیش‌تر، فطری و غریزی)ست. اين مقدمه ای از علم اصول درباره تحقق امر به معروف و نهی از منکر در کربلا بود که ملازمش تشکیل حکومت است که خود این ملازمه بحث بسیار مهمی است و با مقوله «علو» که مطرح کردم مرتبط است.

هجری در ادامه صحبت های خود، بعد از یک مقدمه ی بسیار جامع از علم اصول، به مسئله امر به معروف و نهی از منکر و تحقق آن در قیام امام حسین (ع) پرداخت و گفت چرا ما به قیام امام حسین (ع) توجه بیش تری داریم؟ حضار می دانند درباره قیام ایشان، 7 یا 8 نظریه وجود دارد که مشهورترین آن، همان نظریه امر به معروف و نهی از منکر است که در کلمات و نامه نگاری های حضرت هم وجود دارد. حال پرسش اساسی این است که آیا در جریان قيام کربلا، مقوله امر به معروف و نهی از منکر متحقق شد و یا نشد؟ برای جواب دادن به این سوال، اول بايد ديد که اصلا آیا شروط امر به معروف و نهی از منکر وجود داشت که بخواهد امر به معروف و نهی از منکر متحقق بشود. دقت داشته باشیم که با قبول آن چه در مقدمه گفته شد یعنی قبول این که علو و استعلاء شرط است پس عرفی و عقلایي این است که حضرت این علو را حاصل کند و این استعلاء را حادث کند. یا این که علو قبلا حاصل شده و به امر و نهی بپردازد.

امام حرکت خود را به کوفه زمانی شروع کردند که مردم کوفه با امام اتمام حجت کرده بودند. اتمام حجت تنها از سوی امام به مردم نیست بلکه مردم هم می توانند نسبت به امام اتمام حجت کنند. اتمام حجت مردم کوفه به امام دعوت و نامه نگاری و قبول حضرت است. در این جا مقوله علو در مقبولیت میان مردم و در دعوت و در بیعت مردم متجلی مي شود. بنابراين برای شروع قيام و امر به معروف و نهی از منکر، شرط علو وجود دارد. اما سوال این است که آيا ملاک علو که همان بیعت و مقبولیت است در مقام بقاء هم باقی می ماند؟ با بررسي رفتار بيعت كنندگان در مي يابيم که ملاک علو حضرت کم کم از میان می رود. حتی آن هایی که با وی بیعت کرده بودند می آیند در کربلا در برابر حضرت شمشیر می کشند. حال این سوال پیش می­آید که آیا با نبود این ملاک، می­توان گفت که مقوله امر به معروف و نهی از منکر متحقق شده است؟آیا امر به معروف و نهی از منکر می توانسته متحقق بشود در حالی که امام نمی­توانسته در جایگاه آمر قرار بگيرد.

آقای هجری در ادامه صحبت های خود، وارد یک بحث فقهی در همین موضوع شد و گفت فقیهان بزرگوار شیعی درباره‌ی امر به معروف و نهی از منکر، دو قسم شرط «جواز» و «وجوب» را برشمرده‌اند. نخستین شرط «جواز»، علم به معروف یا منکر بودن عمل است. دومین شرط جواز، نبود نسبی (در «تزاحم») «مفسدت» (مفسده) در آنست. اصلا من روشن تر بگوییم در صورت وجود مفسده، اصلا امر به معروف و نهی از منکر تحقق پیدا نمی کند. خود امر به معروف و نهی از منکر، دارای «مصلحت»(ها)ست و جعل (عقلايی یا شرعی) آن نیز به سبب همین مصلحت(ها)ست. حکیمان، این دنیا را دار تزاحمات می‌دانند و می‌نامند. از لوازم و تبعات انجام فعلی می‌تواند هم «مصلحت» و هم «مفسدت» باشد و ملاک در انجام یک «فعل»، غلبه‌ی «مصالح» بر «مفاسد» در آنست. این نکته‌ی غلبه‌ مصالح بر مفاسد را به عنوان شرط جواز امر به معروف و نهی از منکر با علو و استعلا به عنوان شروط امر و نهی نسبت دارد، بدین گونه که علو و استعلای آمر موجب کاهش و بلکه نابودی بسیاری از مفاسد می‌شود.

این پژوهشگر تاریخ علم در جمع بندی صحبت های خود در بخش پایانی گفت به جمال می­توان گفت از آن جا که حضرت امام حسین (ع) از جهاتی، با دعوت و بیعت کوفیان حرکت خود را آغاز نمودند در جهت امر و نهی‌شان، از نظر عرف دارای علو بودند و بارها این علو را به انحای گوناگون اظهار کردند و در نتیجه شرط استعلا را نیز برای «امر و نهی» داشتند و در آغاز قیام، گویا، شروط و امکان امر و نهی بود. اما با پشت کردن کوفیان به حضرت (علو «عرفی» ایشان) از میان رفت و با آن که حضرت بارها در جریان کربلا تلاش نمودند که آن علو را در ملاک‌هایی دیگر (اشاره به جایگاه‌شان نزد رسول الله (صلی الله علیه وآله) و مانند آن) بیابند و بدان علو، استعلا می‌کردند؛ اما در پایان، چنین علوی به سبب جهالت مردم رخ نداد تا بدان استعلا شود و امر به معروف و نهی از منکر جای خود را بـه «موعظه» و «نصیحت» داد (نخستین خطبه‌ی امام حسین (سلام الله علیه) در روز عاشورا موید این سخن است: «أیها الناس! اسمعوا قولی ولاتعجلونی حتی أعظکم بما یحق لکم علی و حتی أعتذر إلیکم من مقدمی علیکم …» که «موعظه» و «اتمام حجت»ست) و این حتي در کاروان اسیران نیز تا حدودی جلوه‌گرست (خطبه‌ی امام سجاد (سلام الله علیه) در کوفه: «فقال رحم الله امرأ قبل نصیحتی و …»)، اگر چه امام سجاد (سلام الله علیه) و حضرت زینب (سلام الله علیها) بارها تلاش در ایجاد علو و اظهار آن کردند (خطبه‌ی امام سجاد (سلام الله علیه) در مجلس «یزید» (لعنه الله): «أیها الناس! أعطینا ستا و فضلنا بسبع: أعطینا العلم … أنا ابن مکه ومنی …»).

همان گونه که اشاره کردیم، گرچه هدف اصلی حضرت امر به معروف و نهی از منکر است ولی این موضوع ملازمت با تشکیل حکومت دارد. یعنی اگر حکومت نباشد، امر به معروف و نهی از منکر یک امری ناتمام است و به زبان قرآنی همان ولایت است: «المؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر» که در حقیقت، ولایت شأنیت (یا علت) امر و نهی است. پس تشکیل حکومت برای امر به معروف و نهی از منکر امری ضروری است. حضرت با این قصد بودند ولی به نظر می­رسد چون آن ها بیعت خود را پس گرفتند، این علو از ميان مي رود. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر در آن شرایط امکان تحقق نداشته است. در پایان باید گفت که این «مدعا» تنها یک فرضیه است که شواهدی دارد؛ اما باید با ادله‌ی تام، اثبات و به عرض استادان فن و اهالی تحقیق رسانده شود.

در نهایت این نشست با پرسش و پاسخ حاضرین به پایان رسید.