آشنایی با جریانات ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در شبه قاره هند


تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۸/۱۶ - ۱۰:۵۸:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۶/۸/۲۱ - ۶:۱۴:۵۵
آشنایی با جریانات ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در شبه قاره هند
سخنران نشست : علی محمد طرفداری / تیر 1392

نشستی تخصصی با عنوان «آشنایی با جریانات ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در شبه قاره هند» با سخنرانی دكتر علی محمد طرفداری توسط مركز ایران شناسی و اسلام شناسی در تاریخ 92/4/18  برگزار شد.

دكتر طرفداری در ابتدای بحث خود اشاره كرد كه گفت‌گو در باب چگونگی و ابعاد جریان‌های حوزه ایران‌شناسی در شبه قاره هند پیشینه چندانی در تحقیقات پژوهشگران ایرانی ندارد و پایه‌گذاری مبانی آن تا حد زیادی نو و تازه است. این امر طبعاً محقق را با دو مشكل روبه‌رو می‌كند: مشكل نخست دشواری چینش پایه‌ها و ابعاد این مبحث است كه به دلیل كمبود پیشینه با سهولت همراه نخواهد بود و مشكل دوم این كه مشخص كردن محدوده بحث حاضر برای نخستین بار، مسئولیت محقق را در تعیین حدود و ثغور حوزه ایران‌شناسی در شبه قاره هند دو چندان می‌كند، زیرا هر گونه لغزش و اشتباهی چه بسا موجب گمراهی یا سختی كار محققان بعدی شود.

وی سپس ادامه داد كه اساساً پرداختن به مسائل تاریخی و فرهنگی و اسلامی شبه قاره هند در ایران و در میان پژوهشگران ایرانی همواره و عمدتاً محدود و معطوف به موضوع رواج گسترده زبان و ادب فارسی در شبه قاره بوده است و اساتید ایرانی و كشورهای شبه قاره (شامل هندوستان، پاكستان و بنگلادش) تا به امروز عمدتاً و به فراوانی از میزان گستردگی و رواج توجه به زبان و ادب فارسی در شبه قاره هند از سده‌های میانه تا دوران حاكمیت استعمار انگلستان بر هندوستان سخن گفته‌اند و در این میان همواره جای توجه بنیانی و جدی به شناسایی دلایل این رواج و و علل توجه دربارهای حكومت‌های بعضاً مغولی و تركی حاكم بر هند به زبان و ادب فارسی و تلاش برای رواج آن و نیز دلایل اقبال هندیان به این زبان، تا حد زیادی خالی مانده است؛ و محققان ایرانی بیش‌تر به توصیف ابعاد و گستردگی رواج زبان فارسی و ماجرای حمایت دربارهای دارای فرهنگ ایرانی حاكم بر هند از زبان فارسی و شعرای فارسی زبان پرداخته‌اند. بدین لحاظ نزد محققان ایرانی، سایر حوزه‌های فرهنگ و تمدن ایرانی در هند و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری فرهنگ ایرانی و فرهنگ هندی از یكدیگر كم‌تر مورد توجه جدی قرار گرفته‌اند، و در واقع رواج وسیع و چندقرنه موضوع زبان و ادب فارسی در هند، موضوعات دیگری چون هنر، معماری، مسائل تاریخی، اوضاع و احوال مسلمانان و شیعیان هند و مباحثی نظیر آن را تا اندازه‌ای به حاشیه رانده است. به خصوص موضوع وضعیت مسلمانان هند و نقش آنان در تحولات سیاسی شبه قاره هند و به ویژه استقلال هند از استعمار انگلستان، كه به رغم اهمیت  گسترده آن در میان محققان جهان اسلام، كم‌تر توجهی را در میان محققان معاصر ایرانی برانگیخته است. تنها استثنا در این میان، كتاب آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای با عنوان مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان است كه در  بحبوبه گفت‌وگوهای مربوط به نقش مسلمانان شبه قاره در تجزیه هندوستان و متهم شدن مسلمانان این سرزمین به همكاری با انگلیسی‌ها در تجزیه شبه قاره، با قصد دفاع از نقش وسیع مسلمانان هند در مبارزه علیه استعمار انگلستان تدوین و در سال 1347ش منتشر شده است. همچنین، اوضاع و احوال شیعیان هند نیز عموماً با كم توجهی پژوهشگران ایرانی مواجه بوده است و از میان شیعیان خطه پهناور شبه قاره هند، تنها شیعیان پاكستان و آن هم در دوران بعد از انقلاب اسلامی و در حقیقت به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی، تا حدی مورد توجه نهادهای فرهنگی ایران و محققین ایرانی قرار گرفته‌اند.

طرفداری در ادامه جلسه به موضوعاتی چون خاستگاه ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در هند، نوع و چگونگی مراکز ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در هند پرداخت و سپس مهم ترین مراکز حوزه ایران شناسی و اسلام شناسی در هند را در دو بخش مراكز ایرانی یا وابسته به ایران و مراكز غیرایرانی معرفی كرد. وی در بیان خاستگاه ظهور و پیدایش جریانات ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در هند گفت نخستین پایه‌های جریان‌های ایران‌شناسی در هند در زمان ورود انگلیسی‌ها به هند گذاشته شد. در حقیقت، ورود انگلیسی‌ها به هندوستان نقطه عطفی در مطالعات شرق‌شناسی و ایران‌شناسی و بعدها اسلام‌شناسی به شمار می‌رود، زیرا تصور انگلیسی‌ها از مردمان شرق و هند، با ورود به هند به طور اساسی دچار تغییر و تحول شد. ویل دورانت، مورخ مشهور آمریکایی، شرح جالب این اتفاق را این گونه روایت كرده است كه انگلیسی‌ها تا پیش از ورود به هند بر این باور بودند كه مردمان شرقی و هندی،‌ مردمی عقب‌مانده و فاقد مدنیت بودند كه همچنان در دوران بربریت و توحش زندگی می‌كردند، اما آن‌ها با ورود به هند به زودی دریافتند كه وارد سرزمینی با تمدنی كهن و درخشان و پیشرفته شده‌اند، و با مردمانی مواجه شدند كه برخلاف تصور آنان، نه‌تنها بربر و وحشی نبودند، بلكه از مراتب بالایی در رشد مدنی و فرهنگی برخوردار بوده‌اند. افزون بر آن، نخستین كاشفان و باستان‌شناسان انگلیسی با انجام مطالعات و كاوش‌های باستان‌شناسی موفق به كشف تمدن‌های باستانی و كهنی چون موهنجودارو و هاراپا در مناطق سند شدند كه این كشفیات نیز حكایت از قدمت و دیرینگی تمدن كهن‌سال شبه قاره داشت و تصور اولیه انگلیسی‌ها را ابطال می‌كرد.

گام بعدی انگلیسی‌ها بعد از شناسایی سرزمین و مردم هند به عنوان سرزمین و مردمی باسابقه فرهنگی و تمدنی كهن، تلاش برای پیوند دادن پیشینه مردمان اروپایی و از جمله انگلیسی با مردم هند با بهره‌گیری از نظریات نژادی محققان و دانشمندان انگلیسی و اروپایی بود تا بدین وسیله سلطه سیاسی و استعماری خود را بر هند آسان و میسر سازند. آن‌ها در این مسیر اقدام به بهره برداری از نظریه نژاد هندواروپایی و نژاد آریایی كردند و از این طریق خاستگاه نژادی مشتركی را برای مردمان هند و ایران و اروپا تعریف كردند. كشف و استفاده از منابع زبان و ادب فارسی و منابع مربوط به تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی در هند نیز اقدام دیگر انگلیسی‌ها برای توسعه مطالعات ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی در انگلستان و اروپا بود، مطالعاتی كه قبل و همزمان با ورود انگلیسی‌ها به هند در بعضی از مراكز دانشگاهی كشورهای مختلف اروپایی آغاز شده بود و هر روز ابعاد و شاخه‌های تازه‌تری می‌یافت. در همین مسیر بسیاری از متون کهن فارسی یافت شده در هند در چاپخانه‌های شهرهایی چون بمبئی و لكهنو و دهلی و نیز برخی از چاپخانه‌های مشهور شهرهای اروپا چون لیدن هلند چاپ و منتشر شدند.

وی نوع و ماهیت مراکز هندی که به نوعی در حیطه مراکز ایران شناسی و اسلام شناسی قرار می گیرند را با مؤسسات ایران شناسی و اسلام شناسی اروپا و جهان غرب متفاوت دانست و افزود مؤسساتی که در حوزه ایران شناسی در شبه قاره هند فعال اند، عمدتاً بر روی موضوع زبان و ادب فارسی متمرکز هستند و محققان این مراکز بیش تر به کار تصحیح و چاپ متون مختلف نظم و نثر فارسی و یا نگارش و تألیف آثار تحقیقی درباره مسائل مختلف زبان و ادب فارسی می پردازند، و این امر تفاوت ماهوی این نوع مراکز با مؤسسات حوزه ایران شناسی در غرب را مشخص می کند که حوزه های مطالعاتی مراکز غربی ابعاد وسیع تری از مطالعه بر روی فرهنگ و تمدن و تاریخ و ادبیات و ادیان و عرفان و ... ایران را در بر می گیرند. اما نکته مهم و جالب در خصوص مراکز علمی و پژوهشی مربوط به حوزه مطالعات ایرانی و زبان و ادب فارسی در شبه قاره، کثرت و تعدد گروه های زبان و ادب فارسی در دانشگاه های کشورهای شبه قاره شامل هندوستان، پاکستان و بنگلادش است. در واقع به رغم این که زبان فارسی زبان ملی ایران به شمار می رود و ایران مهد اصلی این زبان و در حال حاضر مهم ترین کشور فارسی زبان دنیا محسوب می شود، ولی تعداد گروه های زبان و ادب فارسی و استادان این رشته در دانشگاه های این کشورها به مراتب از تعداد گروه ها و اساتید زبان و ادب فارسی در ایران بیش تر است. نکته جالب قابل ذکر دیگر در این باره، دیدگاه ها و نظریات محققان هندی فعال در مؤسسات عرصه ایران و اسلام شناسی شبه قاره هند است که گاه در تضاد کامل با نظرات و دیدگاه های پژوهشگران ایرانی قرار می گیرد. به بیان کامل تر، دانشمندان هندی در باب میراث فرهنگ ایرانی و اسلامی در هند برخلاف نظریات رایج در ایران و محققین ایرانی که ریشه مواریث فرهنگی ایرانی و اسلامی هند را سرزمین ایران و آئین اسلام می دانند، گاه به ریشه هندی آن مواریث معتقدند و آثار بر جای مانده از این میراث پهناور و به خصوص در حوزه معماری را متعلق به فرهنگ و تمدن و معماری سرزمین هند و آئین هندو می دانند. در این باب می توان به عنوان مثال از کتاب امام‌باره‌های لكهنو كاخ‌های هندو بوده‌اند، یاد کرد که مؤلف آن منشاء امام باره های لکهنو را در زمره آثار معماری اسلامی و ایرانی قرار دارند، معابد هندو معرفی کرده است. یا محققان و مؤلفان هندی دیگری که بنای مشهور تاج محل را متلق به معماری هندو می دانند تا معماری ایرانی و اسلامی. اما مطلب قابل تأمل تر دیگر بی اطلاعی وسیع طیف گسترده ای از استادان و پژوهشگران ایرانی از نتایج مطالعات پژوهشگران شبه قاره در باب میراث مشترک فرهنگ ایرانی و اسلامی رایج و حاکم در هند به طور عام، و ناآگاهی گسترده آنان نسبت به بعضی دیدگاه های خاص محققان هندی در خصوص ریشه و بن مایه هندی این میراث مشترک به طور خاص است. در این باره نیز باید توجه داشت که توجه گسترده و فراگیر به موضوع زبان و ادب فارسی در شبه قاره، از جمله عوامل بی توجهی یا حداقل کم توجهی قابل ملاحظه علما و اندیشمندان ایرانی به دیگر ابعاد فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی در هند بوده است.

اما مراکز و مؤسسات حوزه های ایران شناسی و اسلام شناسی در هند را به طور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد:

الف) مراكز ایرانی یا وابسته به ایران، که مهم ترین آن ها شامل نهادهای ذیل هستند:

مركز تحقیقات فارسی ایران و پاكستان (اسلام آباد) از نهادهای وابسته به ایران؛ مركز میكروفیلم نور (دهلی نو، هند) از نهادهای وابسته به ایران؛ خانه های فرهنگ ایران (در دهلی نو، راولپندی، پیشاور، کویته، کراچی، حیدرآباد و مولتان پاکستان)؛ مرکز مطالعات ایران و هند (این مركز در سال 1391 با حضور سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران، رئیس دانشگاه روهیلکند و استادان و دست اندرکاران آن دانشگاه توسط خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو و بخش تاریخ دانشگاه روهیلکند در قالب برنامه های ایجاد اتاق ایران راه اندازی شد)؛ و مركز تحقیقات زبان فارسی دهلی نو (از زیرمجموعه های رایزنی فرهنگی سفارت ایران در هند)

ب) و مراكز غیرایرانی، که مهم ترین آن ها شامل نهادهای ذیل هستند: 

مركز تحقیقات فارسی دانشگاه علیگره هند؛ مركز ملی نسخه های خطی (تأسیس شده در سال 2003 توسط وزارت فرهنگ و گردشگری هند، برای حفط حدود 5 میلیون نسخه خطی كه بزرگ ترین گنجینه نسخه های خطی در جهان است)؛ کتابخانه های قدیمی دارای نسخ خطی فارسی مانند كتابخانه فرنگی محل و كتابخانه ندوه العما؛ و گروه های زبان و ادب فارسی دانشگاه های دهلی، الله آباد، لکهنو، Maharaja Sayajirao University of Baroda در گجرات، Amar Singh College در سرینگر کشمیر هند، پنجاب (دارای اتاق ایران شناسی)، بلوچستان كویته، لاهور، داكا، دانشگاه نومل اسلام آباد (دارای اتاق ایران شناسی)، و دانشگاه Government College University (دارای اتاق ایران شناسی). 

و در پایان این مقال جا دارد از برخی از علما و دانشمندان شبه قاره که در حوزه مطالعات ایرانی و اسلامی و چاپ و نشر متون فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی فعالیت داشتند، ذکری به میان آید. مشهورترین این افراد عبارتند از منشی نول کشور (فردی هندو، معاصر با دوره ناصرالدین شاه قاجار در ایران و بنیان گذار بزرگ‌ترین چاپخانه سنگی دنیا در شهر لکهنو و رامپور و لاهور که نقش بزرگی در توسعه زبان فارسی ایفا کرد و در طول حیات خود 4000 کتاب از متون فرهنگ ایرانی و اسلامی را به چاپ رساند، و چندین هزار نسخه کتاب به زبان‌ها، فرهنگ‌ها و ادیان مختلف را نیز منتشر کرد که سهم کتاب‌های فارسی و فرهنگ تشیع در میان آن­ها بسیار قابل توجه بود)؛ مرحوم امیرحسین عابدی (ملقب به پدر زبان و ادب فارسی در هند)؛ اظهر دهلوی (رئیس انجمن استادان زبان فارسی سراسر هند)؛ چندر شیکهر (رئیس سابق دپارتمان زبان فارسی دانشگاه دهلی و مدیر گروه پژوهشگران در تهیه فرهنگ دو زبان هندی- فارسی و فرهنگ چهار زبانه فارسی- هندی اردو و انگلیسی)؛ و اختر مهدی (از استادان زبان فارسی).

این سخنرانی با پرسش و پاسخ برخی از حضار به پایان رسید.