مصاحبه با دكتر باقر عاقلی


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۱/۲ - ۱۱:۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۱/۲ - ۱۱:۱۶:۳۳
مصاحبه با دكتر باقر عاقلی


بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با جناب آقای دكتر باقر عاقلی    
جلسه دوم، در تاریخ: 73/9/5، شماره ردیف مصاحبه: 91، مصاحبه كننده: شفیقه نیك  نفس

صدای دكتر باقر عاقلی

ـ در سال 1298 كه آقای فیروز فیروز، معروف به نصرت  الدوله (وزیر عدلیه) بود و قرارداد 1919 مطرح شده بود، ایشان قرار شد سمتش از وزارت عدلیه به وزارت امور خارجه تغییر كند و همراه احمدشاه به اروپا برود. ایشان یك مقدماتی فراهم كرده بود كه یك مدرسه عالی حقوق در ایران تأسیس بكند و چند نفر هم مستشار فرانسوی در دادگستری ایران بودند كه ریاست اینها با پروفسور آدولف پرنی بود. نصرت  الدوله این آقای پرنی را با خودش همراه كرد و به فرانسه برد و به او دستور داد با تأیید وثوق  الدوله (رئیس الوزراء) پنج معلم درجه اول برای دانشگاه كه به نام دانشكده حقوق می  خواست تأسیس شود، انتخاب كند و این كار خیلی به سرعت انجام گرفت. 
پرنی با پنج پروفسور یا استاد عازم ایران شدند و در مهر ماه 1298 مدرسه عالی حقوق در ایران تأسیس شد. پس ما صاحب دو مدرسه شدیم: یك مدرسه علوم سیاسی، یك مدرسه عالی حقوق و غالب مدرسین مدرسه عالی حقوق فرانسوی  ها بودند. پس كسانی می  توانستند در این مدرسه اسم  نویسی بكنند كه زبان فرانسه را خوب بلد باشند و بتوانند از درس استاد استفاده بكنند. یك عده  ای از ایرانی  ها هم بودند كه تحصیلات خود را در فرانسه [انجام داده بودند]. اینها، هم تحصیلات حقوقی داشتند، هم زبان فرانسه را بلد بودند، مثل منصورالسلطنه عدل، مثل جواد عامری. اینها چون هم در فرانسه تحصیل كرده بودند و هم زبان فرانسه می  دانستند، به عنوان كمك معلم وارد شدند كه تدریجاً هر دوی آنها، مخصوصاً منصورالسلطنه عدل، یكی از حقوقدان  های بزرگ ایران بود و معروف به پدر قانون بود. ایشان كتابی به نام حقوق مدنی نوشت كه در زمان خودش هجده بار تجدید چاپ شد و الآن هم یكی از منابع معتبر حقوق مدنی ماست، چون برای اولین بار كه حقوق مدنی نوشته شد، تماماً مقتبس از شرع انور اسلام بود. یعنی هیچ چیزی از كشورهای اروپایی وارد این حقوق نكردند، البته در اواخر رژیم، دستبردی زده شد كه آن هم البته تغییر كرد. 
ـ آن هم در زمان مستشاری پرنی بود؟ 
ـ بله. به عنوان كتاب درسی نوشته شد. اگر شما آن زمان، پنجاه شصت سال پیش به عدلیه می  رفتید، روی میز هر قاضی یك جلد از این كتاب حقوق مدنی بود. بعدها این كتاب درسی دانشكده هم شد. این دو  مدرسه بود تا سال 1306 كه سید محمد تدین وزیر معارف شد. آن وقت می  گفتند وزارت معارف و [اوقاف و] صنایع مستظرفه، چون هنرهای زیبا هم جزء این وزارتخانه بود و بعد وزارت فرهنگ شد. بعدها وزارت آموزش و پرورش شد و از شكم آن چند وزارتخانه دیگر درآمد. یكی وزارت علوم و آموزش عالی بود، یكی وزارت فرهنگ و هنر بود، یكی سازمان اوقاف بود، یكی سازمان تربیت بدنی بود و اینها تمام از شكم وزارت معارف و [اوقاف و] صنایع و مستظرفه آمدند. ایشان (تدین) گفت كه ما كارمان آموزش و پرورش است، معنی ندارد كه دانشكده تحت نظر وزارتخانه دیگری باشد. بنابراین، این دو دانشكده بایستی از وزارتخانه  ها جدا شوند و بیایند ضمیمه كار ما شوند. وزارت عدلیه، دانشكده حقوق را كه مدرسه عالی حقوق بود و وزارت امورخارجه هم مدرسه خودش كه مدرسه علوم سیاسی بود را به وزارت فرهنگ دادند. وزارت فرهنگ از ادغام این دو مدرسه عالی، یعنی مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تأسیس شد. این مربوط به سال 1306 می-شود.
 یكی از منابع معتبر تاریخ سیاسی معاصر، سالنامه پارس است و اسم فارغ  التحصیل  های هر مدرسه  ای، هر دانشكده  ای، هر رشته  ای را هر سال منتشر كرده است. مثلاً ما به اسم كسانی برخورد می  كنیم كه در دوره اول مدرسه حقوق و علوم سیاسی بیرون آمدند، مثل دكتر شایگان، مثل آقای دكتر عبدالحمید زنگنه، دكتر سنجابی و امثالهم. 
در سال 1306 دولت ایران تصمیم گرفت كه تعدادی محصل را بفرستد به اروپا و اینها را برای كادر استادی تربیت كند. در نتیجه، یك بودجه  ای در مجلس تصویب شد كه سالی صد نفر را بفرستند برای ادامه تحصیل به خارج. بیشتر تلاش این بود، كشورهایی بروند كه سابقاً ایران تحت سلطه آنها نبوده باشد. یكی كشور روسیه بود كه به نام شوروی در عرصه سیاست پدید آمده بود، یكی هم انگلیسی  ها بودند و چون ایران از قدیم الایام نسبت به فرانسه سمپاتی داشت، كشور فرانسه را برای این كار انتخاب كردند و یك عده  ای پا شدند و رفتند به فرانسه. بعد موقعی كه این دو دانشكده ادغام شد، یعنی مدرسه عالی سیاسی به وجود آمد، یكی از فضلا و دانشمندان ایران به نام علی  اكبر دهخدا، در رأس این دانشكده قرار گرفت. محل دانشكده را هم آوردند در یك كوچه  ای ما بین لاله  زار و علاء  الدوله. آن موقع خیابان اسمش علاء  الدوله بود. در سال 1313 كه جشن هزاره فردوسی را گرفتند، [نام] علاءالدوله را برداشتند و فردوسی را جای آن گذاشتند. 
به هر حال این دو دانشكده كه وقتی ادغام شد، همینطور فارغ  التحصیل بیرون می  داد و این فارغ  التحصیل  ها هم بلافاصله به اروپا می  رفتند و تحصیلات خود را ادامه می  دادند و بر حسب نیاز اینها تقسیم می  شدند كه چه رشته  هایی را باید بخوانند. مثلاً اقتصاد چند نفر باید بخوانند، حقوق چند نفر باید بخوانند، فلسفه چند نفر بخوانند ... . سری اول این عده، در سال 1313 به ایران بازگشتند. بنابراین، دولت ایران دید فعلاً این امكانات را دارد كه دانشگاه مستقلی بدون كمك كشورهای خارجی در ایران برای خودش دایر كند. در نتیجه، در مرحله اول پنج دانشكده وجود داشت كه در پانزدهم بهمن 1313 آنها را افتتاح كردند. زمینی [را] در شمال تهران كه آن موقع بیابان بود و مال یكی از تجار به نام اتحادیه بود، خریداری كردند و شروع كردند به ساختمان  سازی. پنج دانشكده قرار بود آنجا تأسیس شود. تنها یك دانشكده موقتی آنجا بود كه كار دانشكده پزشكی را انجام می  داد. دانشكده حقوق سرجایش در خیابان علاءالدوله بود كه بعدها دبیرستان ادیب شد. دانشكده فنی در مدرسه دارالفنون [تشكیل] شد و دانشكده ادبیات هم یك خانه  ای بود كه الآن هم این وجود دارد. اگر سازمان برنامه را شما در نظر داشته باشید كه وصل است به خیابان صفی  علیشاه (بین صفی علیشاه و میدان بهارستان سابق) یك كوچه  ای هست [كه] در آنجا یك ساختمانی بود. به این ساختمان می-گفتند ساختمان كلاه فرنگی، یعنی ساختمانی كه در وسط واقع شده و آنجا هم دانشسرای عالی و دانشكده علوم تأسیس شد. پس دانشكده حقوق و علوم سیاسی در سال 1313 با نام جدید خود، دانشكده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی تأسیس شد. اولین رئیس آن باز همان مرحوم دهخدا شد و معاون دانشكده هم گفتند یكی از تحصیلكرده  های اروپا را بگذاریم. اولین كسی كه برای این كار انتخاب كردند، دكتر عبدالحسین زنگنه بود كه بعدها این شخص وزیر فرهنگ شد (و در جلسه گذشته هم عرض كردم كه در سال 1329 من ناظر ترور این شخص بودم) و بعد از مدتی ایشان تغییر كرد و دكتر شایگان آمد و ریاست دانشكده را قبول كرد.