مصاحبه با كیومرث صابری


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۱/۱ - ۱۱:۱۶:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۱/۱ - ۱۱:۲۰:۵۹
مصاحبه با كیومرث صابری

بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با جناب آقای كیومرث صابری   
در تاریخ: 82/12/18، شماره ردیف مصاحبه: 35، مصاحبه كننده: شفیقه نیك نفس

صدای آقای كیومرث صابری 

 نام «گل آقا» را چگونه انتخاب كردید؟
ـ من در توفیق كه می نوشتم، به امضاهای مختلف می نوشتم. یكی از امضاهای من میرزا گل بود، این آنجا بود. دلم می خواست در نوشته های بعد از انقلاب، من یكی از آن امضاها را زنده كنم. خوب، معروفترین امضای من گردن شكسته بود كه امضا بسیار مزخرفی هم بود. الان به همه همكارانم می گویم كه در انتخاب امضا خیلی دقت كنید. امضا انتخاب بكنید، دیگر كردید، تمام شد. ضمن اینكه می خواستم یكی از همان امضاها را داشته باشم، می خواستم یك چیزی باشد كه خیلی سریع، جنبه سمبولیك و نمادین پیدا كند. [در عین حال] وجود نداشته باشد یا كمتر باشد. یك باری از طنز را خودش حامل باشد، یعنی این جور نباشد كه حالا بار طنز را از جای دیگر حمل بكند. شما حسابش را بكنید، مجله ای در این مملكت منتشر شده كه یكی از دوستان ما منتشر كرد، سه شماره، خیلی مجله خوبی هم بود، به نام «درنگ». خوب، شما اصلاً چه بار طنزی در درنگ می بینید. «توفیق» اسم آنها بود اصلاً. حسن توفیق، حسین توفیق، عباس توفیق، مرحوم حسین توفیق، پسرش محمد. اصلاً توفیق نام خانوادگیشان بود. باباشمل، همان شخصیت داش مشتی عیار است كه می توانست حامل طنز باشد. من با همه توقعاتی كه از یك اسم داشتم، بالاخره اسم گل آقا را انتخاب كردم. البته خیلی هم فكر كردیم. مدتی گذشت تا فكر كردیم. بعدها كه می خواستیم مجله را به نام گل آقا منتشر كنیم، خانواده من مخالف بودند، به خاطر اینكه گل آقا به یك مرزی از شهرت رسیده بود كه ما نمی دانستیم مجله به آن شهرت خواهد رسید؟ فكر می كردیم شاید آن شهرت خراب شود، ولی دیدیم كه دیگر حالا به اصطلاح فرنگی ها ریسك می كنیم. این كار را كردیم كه خوشبختانه این مجله گل آقا چیزی از آن گل آقا كم نكرد، بلكه چیزی هم به آن افزود. 
ـ آقای صابری، در مورد گل آقا و مطالبی كه گفته شده، به اصطلاح صحبت از نوآوری آن می كنند. خودتان راجع به این قضیه چی فكر می كنید؟ 
ـ كدام گل آقا؟ نویسنده یا نشریات گل آقا؟ 
ـ نویسنده. 
ـ این حرف را می گوئید. یك روزی آقای حسین توفیق یك نامه ای را برای من نوشت كه من در فلان نشریه خواندم كه تو را با دهخدا مقایسه كردند. دهخدا شخصیت بسیار بزرگی در طنز بود. واقعاً بود. او هم كه نوشته بود، ولی بدون اینكه بخواهم تو را مغرور كنم، به تو می گویم كه كار تو در تاریخ به عنوان یك كار مستقل باقی خواهد ماند. آقای عمران صلاحی كه هم طنزنویس است و هم در كار طنز تحقیق می كند، یك نظر مشابهی دارد. آقای احمدرضا احمدی (شاعر) هم یك نظر شبیه به این نظرها دارد. بالاخره، از جمله اولین كتابهایی كه من به عنوان یك كار جدی خواندم، چرند و پرند دهخدا بود. ولی اینكه حالا اصلاً كار من مقایسه بشود با كار او؟ اصلاً می رسد به پای كار دهخدا؟ یا حالا خودخواهانه تر نگاه كنیم، اصلاً كار او به پای كار ما می رسد؟ این هم یك نگاهی است دیگر! من نمی دانم. من به هر حال توی این زمینه صاحب عزا هستم دیگر؛ باید یك كس دیگری بگوید چه اتفاقی افتاده. من فقط این را می دانم كه خانم نیك نفس، من از سر تفنن طنز ننوشتم كه (در این دوره جدید)، هم چنین خیلی آدم بی خیال بی دردی هم نبودم. اگر كسی جای من بود، شاید هر كار دیگری می كرد الا طنزنویسی. ولی از خواننده چیزی را مضایقه نكردم، یعنی هر چیزی را كه در ادبیات خوانده بودم، برای همین كار طنزنویسی دستمایه كردم. كاری كه خیلی از طنزنویس ها نكردند، یعنی نداشتند كه بكنند. دهخدا از جهت سواد مرد بسیار بالا و بزرگی بود و طبیعی است وقتی چرند و پرند می نوشت، شما آثار این سواد را در نوشته او می دیدید. من سعی كردم به فراخور توانائی كه داشتم، (این مطلوب من بود، این جزء برنامه كار من بود كه) یك طنز متفاوتی بنویسم، یك كار متفاوتی بكنم. حالا اینكه موفق شدم یا نه، دیگر این را باید دیگران بگویند. اگر یك روزی به طور مطلق كار طنزنویسی را ترك بكنم كه این احتمال هست، از آنجا كه به هر حال شیوه تحقیق بلد هستم، من چند كار تحقیقی درباره طنز باید بكنم؛ اگر فرصتش را داشته باشم. شاید یك بخشی از تحقیق این بوده باشد كه حال به عنوان یك شخص ثالث بیایم به نوشته های گل آقا نگاه بكنم البته این كار را یك بار كردم مجموعه نوشته های من كه به صورت كتاب درآمده، همه در كتابها نیست. خیلی چیزها را من نپسندیدم كه دیگران اصرار دارند كه این نوشته، نوشته خوبی است. شاید اگر فرصت بكنم، عمری باشد و من كاری نداشته باشم، بخواهم یك كار تحقیقی بكنم. آن موقع می توانم مجموعه نوشته های گل آقا را، چه آنهایی كه خودم پسندیدم و در كتاب آوردم، چه آنهایی كه به جهات مختلف نپسندیدم و رد كردم (كه بیشتر این رد كردنها جنبه تكنیكی هم داشته) شاید بتوانم یك تحقیق بكنم؛ درباره یك نویسنده ای كه اسمش كیومرث صابری و نام مستعارش گل آقا بوده، ولی خودم یك جای دیگری قرار بگیرم. البته كار دشواری هم هست، ولی با روحیه ای كه از خودم می شناسم، اگر مجالش را داشته باشم، می توانم این كار را بكنم، یعنی بی رحمانه با آن طنزنویس برخورد بكنم و بعد بگویم حالا كجای كارش ارزش دارد و تعریفش را بكنم، كجای كارش بی ارزش است و تحلیل و آنالیز بكنم.