مصاحبه با دكتر علی شریعتمداری


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ - ۱۴:۴۶:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ - ۱۴:۵۲:۵۱
مصاحبه با دكتر علی شریعتمداری

بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با جناب آقای دكتر علی شریعتمداری  
جلسه چهارم، در تاریخ: 20/12/82، شماره ردیف مصاحبه: 719، مصاحبه كننده: فاطمه نورائی نژاد
صدای دكتر علی شریعتمداری

ـ لطفاً در مورد جایگاه تحقیق و تأثیرش در آموزش دوره ابتدائی و دوره های بالاتر توضیح بفرمائید. 
ـ بسم ا... الرحمن الرحیم. یك نكته را من در طرح این موضوع باید عرض كنم؛ راستش این است كه بعضی ها عادت كرده اند كه عنوان های جالب، بعضی موضوعات اساسی و بعضی چیزهایی را كه واقعاً دارای ارزش هستند، مطرح كنند و فقط به طرح آن بپردازند، اما به خود موضوع، ماهیت و آثار آن [توجهی ندارند.] مثلاً همین تحقیق، خوب بله، لغت خوبی است و چقدر خوب است كه همه بگویند تحقیق و از آن طرفداری كنند، اما باید یكی بپرسد كه این تحقیق چیه؟ چند نوع است؟ چه تحقیقی موجب رشد علم در مملكت می شود؟ یا وقتی ما میگوئیم در مراكز آموزشی مملكت اعم از دبستان، دبیرستان و دانشگاه باید تحقیق مطرح باشد، منظور ما چیه؟ یعنی مثلاً فرض كنید شاگرد ابتدائی به تحقیق اصیل بپردازد یا شاگرد دبیرستان به تحقیق اصیل بپردازد؟ حتی دانشجویی كه وارد دانشگاه شده و هنوز در رشته ای تخصص لازم را كسب نكرده، [آیا] می تواند در آن رشته تحقیق كند؟ متأسفانه این مسائل شكافته نمی شود و مورد بررسی قرار نمی-گیرد. فقط اشخاص دلخوش هستند كه راجع به تحقیق صحبت كرده اند. سخنرانی می آید و می گوید بله، من امروز می خواهم راجع به اهمیت تحقیق صحبت كنم و بعد هرچه دلش خواست به دنبال این نكته بیان می كند و كسی هم از او نمی پرسد كه آقا شما خواستید راجع به تحقیق صحبت كنید، راجع به اهمیت تحقیق یا مثلاً نقش تحقیق در جامعه!
منظور من این است كه از جمله چیزهایی كه مورد توجه است، خود همین تحقیق است. ملاحظه كنید كه این مسئله تنها مسئله ما نیست و در سطح جهان هم مطرح هست. من مثال می زنم؛ چندی پیش - شاید دو سال و نیم یا سه سال پیش ـ رئیس فرهنگستان آمریكا با یك عده ای، مهمان فرهنگستان جمهوری اسلامی ایران بودند. در اولین جلسه ای كه ما داشتیم، رئیس فرهنگستان آمریكا سئوال كرد كه خوب، ما چه كارهایی می توانیم با كمك هم انجام بدهیم؟ من گفتم كه مثلاً ما می توانیم برای بالا بردن سطح علم در جهان تبادل نظر كنیم؛ ما میتوانیم برای حل مشكلات جهانی از طریق علمی اقدام كنیم؛ ما می توانیم برای بالا بردن سطح تربیت در جهان تبادل نظر كنیم. رئیس فرهنگستان تأیید كرد و گفت كه خوب، بله ما باید در این زمینه ها برنامه ریزی و همكاری كنیم. در عین حال سه جلد كتاب هم به من داد، یك كتاب عنوانش تربیت علمی بود، یك كتاب چگونه مردم یاد می گیرند یك كتاب هم عنوانش تحقیق بود. من آن دو تا كتاب [اول] را در فرصتی كه داشتم، مطالعه كردم. عصر باز جلسه داشتیم و به رئیس فرهنگستان آمریكا گفتم كه خوب در این كتاب، من چیز تازه ای ندیدم. مثلاً نوشته كه دانشجویان باید مفاهیم را بفهمند. گفتم اصلاً خوبست كه ما دانش آموز یا دانشجو یاد بدهیم كه چگونه در یك مبحث علمی مفهوم تشكیل می شود. آن سمینار و همایش منقضی و تمام شد. چند ماه پیش باز رئیس جدید فرهنگستان آمریكا با عده ای آمدند و مهمان ما بودند. در دانشگاه پیام نور هم از ایشان پذیرایی شد و محل اقامتشان و محل تشكیل جلسات در دانشگاه پیام نور تعیین شده بود. بنا بود كه بنده هم یك سخنرانی بكنم. من كتاب «تحقیق» را كه مؤلفش، محور آموزش ابتدایی را تحقیق تلّقی كرده بود، خواندم و یك مقاله¬ای نوشتم. نوشتم كه موضوع صحیح نیست، یعنی شاگرد ابتدایی نمی تواند تحقیق اصیل انجام بدهد. حالا خوب توجه كنید؛ سخنران اول، رئیس آكادمی آمریكا بود و او اتفاقاً مطالب همین كتاب را گرفته بود و اصلاً متن سخنرانیش مطالب این كتاب بود و روی پرده نشان می داد. گفت كه بله، باید تحقیق، محور آموزش در ابتدایی باشد. بعد نوبت من كه شد، اولاً خود شركت كنندگان تعجب كردند كه من آن كتاب را خواندم ـ آن كتاب در سال 2002 منتشر شده بودـ و بعد بیشتر تعجب كردند كه من مطالب كتاب را رد كردم! گفتم كه تحقیق معنایی دارد، ما كه بحث از تحقیق اصیل می¬كنیم، یعنی طرح اندیشه تازه. آیا شاگرد ابتدائی اصلاً معلومات علمی دارد كه بتواند در یك رشته ای اظهار نظر كند و اندیشه تازه ای را مطرح كند؟ گفتم حتی شاگرد دوره دكترا هنوز در رشته خودش تخصص لازم را كسب نكرده، نمی تواند به تحقیق اصیل بپردازد. مدتها طول می كشد، با استاد راهنمایش با استادان مشاور مشورت می كند تا بتواند واقعاً مسئله ای را پیدا كند كه آن تازگی داشته باشد و كسی روی آن مسئله كار نكرده باشد تا آن وقت تحقیق به معنای دقیق در مورد آن مسئله انجام بگیرد و این دانشجو بتواند در سایه كوشش خودش و راهنمایی استادان، نكته تازه، اندیشه، راه حل تازه ای را برای این مسئله كه طرح كرده، ارائه بدهد. من به همین اعضای فرهنگستان آمریكا و خطاب به خود رئیس فرهنگستان آمریكا كه می-گفت تحقیق محور آموزش ابتدائی باشد، گفتم در این كتاب آمده كه شاگرد ابتدائی بفهمد چرا درخت خشك می شود؟ گفتم كه خشك شدن درخت ممكن است به خاطر آبی است كه داده شده، به خاطر خاكی است كه در آن پرورش یافته، یا به خاطر هوایی است كه ... و این چیزها، چیزهایی نیستند كه شاگرد ابتدائی اطلاعات لازم را در [ناتمام] راجع به تأثیر هوا در خشك شدن درخت داشته باشد یا تأثیر آب یا تأثیر خاك. بنابراین، بحث این نیست كه ما شاگرد ابتدائی را به تحقیق اصیل واداریم، برای اینكه از عهده آن برنمی آید. همانطور كه عرض كردم، حتی برای شاگردی كه دارد دوره دكترا را تمام می كند، مشكل است و تا زمانی كه هنوز تخصص لازم در یك رشته را كسب نكرده، نمی تواند به تحقیقی بپردازد. بعد این نكته را روشن كردم كه وقتی در مراكز آموزشی از تحقیق بحث می كنند، در وهله اول آشنا كردن شاگردان با شیوه تحقیق [مهم] است. خوب، بله از همان [دوره] ابتدائی ما باید كم كم كمك كنیم كه شاگرد ابتدائی با شیوه تحقیق آشنا شود، یعنی مثلاً بفهمد كه دانشمندان از كجا شروع می كنند و چه مراحلی را طی می كنند تا اینكه برسند به یك نظریه ای و آن نظریه در محافل علمی مطرح شود و اگر مورد قبول قرار گرفت، انتشار پیدا كند یا خود محقق نظریه خود را در یك كتابی یا مجله ای منتشر كند. منظور من این است كه همینطوری گفتن پژوهش و گذشتن و بررسی نكردن مفهوم پژوهش و اینكه در چه سطحی پژوهش واقعی امكان دارد، توجه نكردن به این است كه در مراكز آموزشی باید كم كم شاگردان با شیوه تحقیق آشنا شوند [ناتمام]. حالا البته اینجا ما یك نكته تازه ای را مطرح كردیم كه تازگیش از بعضی جهات است. بزرگان تعلیم و تربیت مثل جان دیوئی، ممكن است چنین مطلبی را بیان كرده باشند؛ منتها تازگی ای كه ما دادیم [این است كه] می گوئیم روش تحقیق باید روش تدریس باشد و در روش تدریس هم طرح مباحث مطرح هست. مثلاً مبحثی را كه امروز شاگرد در مورد حرارت، حیات، انرزژی می خواهد بخواند، ما می گوئیم در طرح این مبحث بیائیم از شیوه تحقیق استفاده كنیم. شیوه تحقیق چیه؟ یعنی آنچه را كه دانشمند فیزیكدان یا شیمیدان یا ریاضیدان یا روانشناس در ارائه یك موضوع انجام داده و از ابتدا تا پایان رسیده به نظریه ای كه بعد این نظریه در كتابها منتشر شده [است] و همین را ما پایه آموزش قرار داده ایم. یعنی شاگرد را با وضعی روبرو كردیم كه دانشمند با آن وضع روبرو شده بود. البته دانشمند با آن وضع روبرو شده و تخصص هم داشته و مراحل را هم طی كرده و نظریه داده، حالا شاگرد می خواهد پا به پا، همان قدمهایی را كه محقق برداشته، بردارد. یعنی اول باید متوجه بشود كه محقق چگونه با مسئله ای روبرو شده و خود این نكته متأسفانه هنوز برای بسیاری از علاقمندان به تحقیق در محافل علمی ما روشن نیست. مثلاً ما تا سئوال می كنیم كه تحقیق چه موقع آغاز می شود؟ می گویند كه تحقیق از برخورد با مسئله [شروع می شود] مسئله ای هنوز مطرح نیست. تحقیق، از برخورد دانشمند با یك وضع غیرعادی، ناهنجار، پیچیده و مبهم آغاز می شود. مثلاً شما اگر الان از یك جامعه شناس بپرسید كه آسیب های اجتماعی در ایران چه هستند، او بلافاصله نمی تواند به این سئوال جواب بدهد. اولاً سئوال می كند كه مراد شما از آسیبهای اجتماعی چیه؟ آسیبهای اجتماعی در چه زمینه ای؟ بعد می گوید من باید به بررسی و تحلیل این زمینه بپردازم تا بتوانم از آن مسئله ای را بیرون بكشم و روی آن مسئله كار كنم. منظورم این است كه همینطوری گفته می شود بله، تحقیق از برخورد با مسئله شروع می شود؛ مثل اینكه مسئله ای آماده طرح شده! نخیر. یك نكته جالبی گفته می شود و [اینكه] می گویند، وقتی مسئله روشن شد، نصف راه حلش هم روشن شده. این می رساند كه خود طرح مسئله دلیل بر این است كه محقق در این زمینه كار كرده. به محض اینكه تشخیص داد، [ناتمام] عیناً مثل تشخیص یك پزشك [است.] همین جا یك نكته را عرض كنم كه با همكاران و استادان دانشكده پزشكی هم مطرح كردم؛ [اینكه] درمان یك تحقیق است و ملموس ترین مثال برای روشن كردن ماهیت تحقیق، همان كاری است كه طبیب انجام می دهد. بیماری می-آید پهلوی پزشك و از او می پرسد كه آقا یا خانم چیه؟ مثلاً می گوید كه من دچار سردرد شدم، دچار بی اشهایی شدم، خواب خوب ندارم، چی چی چی و .. این همان وضعی است كه بیمار برای طبیب مطرح می-كند. اما طبیب با شنیدن این چیزها بلافاصله نمی گویدها! پس شما مشكلت این است. باید یك مقدار بررسی كند كه خوب چرا او دچار سردرد شده یا چرا بی اشتها شده یا خوابش كم شده و اینها را باید تجزیه و تحلیل كند تا مثلاً بفهمد كه یك ناراحتی در دستگاه گوارشی دارد. آن وقت تازه كم كم دارد نزدیك می شود به مسئله و می تواند حدس بزند كه مسئله این بیمار، همان غیر عادی بودن وضع گوارشی اوست. 
پس ملاحظه می كنید كه بحث از تحقیق [ناتمام] حتی وقتی ما از اشخاص می پرسیم، بلافاصله می گویند خوب، تحقیق از مسأله شروع می شود. اینجا درست تشخیص نمی دهد كه مسئله روشن و مشخص نیست و كار محقق مشخص كردن مسئله است. مشخص كردن مسئله هم بررسی زمینه ای است كه مسئله در آن قابل طرح است كه آن زمینه را درست درك كند.