مصاحبه با آیت الله دكتر احمد احمدی


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ - ۹:۷:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ - ۹:۳۸:۴۶
مصاحبه با آیت الله دكتر احمد احمدی

 بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با آیت الله آقای دكتر احمد احمدی 

در تاریخ: 77/12/19، شماره ردیف مصاحبه: 396، مصاحبه كننده: فاطمه نورایی نژاد

صدای آقای دكتر احمد احمدی

بعد از پنج سال [كه در بروجرد اقامت داشتم] دیگر دیدم كه ماندنم در آنجا مصلحت نیست و باید یك مقداری [تلاش كنم]. آوازه مرحوم علامه طباطبائی  رضوان الله علیه   و دو، سه جلد از المیزانش كه از چاپ درآمده بود، ما را مشتاق آمدن به قم كرد و به قم آمدیم. واقعاً با دست خالی به قم آمدم. خیلی از دوستان و خویشان هم می گفتند كه آخر شما كه به آنجا می روید، باید برای اداره زندگیتان یك چیزی باشد، [چون] هنوز ازدواج نكرده بودم و می گفتم كه حالا می رویم و خدا كمك خواهد كرد و یك طوری می شد. البته من اهل كار هستم و هیچ گاه از كار عار ندارم. اگر كار خلاف نباشد و كار شرافتمندانه ای باشد، الان هم پروایی ندارم.

سال 36 به قم آمدم. وقتی وارد درس مرحوم علامه طباطبائی شدم و آن چهره نورانی، آرام، جذاب و پرمعنویت را با آن چشمان بسیار بسیار جذاب و پیشانی باز دیدم، واقعاً انگار كه به عرش رسیده بودم. [خصوصاً] با آن محبتی كه به شاگردانش داشت و ما اولش نمی دانستیم. خیال می كردیم كه او یك فیلسوف است و با دیگران خیلی جوشش ندارد. اما بعدها دیدیم كه خیر، او دریایی است از محبت، عاطفه، دین، عرفان، فلسفه، قرآن، برهان، اخلاق، شرف، ادب و كرم و هرچه كه بگویم، واقعاً در این پیكره میان قامت گنجانیده شده بود. در واقع، ما دیگر در آستانه این بزرگمرد رحل اقامت انداختیم.