مصاحبه با امیرشاپور زندینا


تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ - ۱۵:۱۱:۰
آخرین تاریخ بروزرسانی: ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ - ۱۵:۱۵:۴۰
مصاحبه با امیرشاپور زندینا

بخشی از مصاحبه سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران با جناب آقای امیرشاپور زندینا

در تاریخ: 73/12/3، شماره ردیف مصاحبه :124، مصاحبه كننده: شفیقه نیك­نفس

صدای دكتر امیرشاپور زندنیا

 در همان موقعها، مسئله روابط دولت و شاه پیش آمد و مجلس به آقای دكتر مصدق رأی عدم اعتماد داد و قرار شد كه قوام السلطنه نخست وزیر بشود. منشی زاده با قوام السلطنه پدر كشتگی داشت، برای اینكه در زمان وثوق الدوله پدر منشی زاده را ـ كه رئیس كمیته مجازات بود ـ كشته بودند. پدرش با دو نفر دیگرن هیأت مركزی كمیته مجازات بودند و وثوق الدوله، اینها را گرفت [اما] نتوانست ثابت كند كه اینها در ترورهایی كه [اتفاق افتاده] بود [دست داشتند.] در نتیجه اینها را به كلات نادری تبعید كرد، منتها ژاندارمها این ها را در راه ورامین از پشت زدند و كشتند و گفتند كه اینها [داشتند] فرار می كردند. قبر آنها در ورامین است كه الان به "سه تن" معروف است و امامزاده هم هست. به این ترتیب، منشی زاده پدركشتگی با وثوق الدوله داشت و با قوام السلطنه هم همین احساس را داشت. ما هم با ملی شدن نفت موافق بودیم، برای اینكه به هر حال نمی خواستیم خارجی مملكت ما را ببرد، ضمناً با حكومت دكتر مصدق مثل هر حكومت دیگری مخالف بودیم، برای اینكه ما خودمان می خواستیم حكومت را بگیریم. پس بنابراین، ما با هیچ حكومتی موافق نبودیم، یعنی اگر آدم به سیاست حزبی كه ما داشتیم نگاه بكند، روشن می شود كه این سیاست ....، چون الان مرسوم است كه می گویند هر كسی كه با مصدق مخالفت كرده، نوكر خارجی بوده، در حالی كه نمی آیند قضیه را از این زاویه ببینند كه اصلاً حزب سیاسی یعنی چه. حزب سیاسی یعنی یك اجتماعی از افراد كه می خواهند حكومت را بگیرند. بنابراین، آنها طبعاً با هر حكومتی جز حكومت خودشان مخالف هستند. ممكن است كه یك وقت برای مصلحت سیاسی با یك حكومت ائتلاف كنند، ولی اینها همه حقه بازی سیاسی است. هدف نهائی این است كه حكومت را خود اینها بگیرند. بنابراین، وقتی از این زاویه به قضیه نگاه شود، آن وقت دیگر خیلی از حرفها معنی پیدا نمی كند. مثلاً بگویند چون شما با مصدق مخالفت كردی، انگلیسی بودی یا روسی بودی یا امریكایی بودی، نه [اینطور نیست.]

وقتی سی تیر آقای قوام السلطنه آمد، ما با قوام السلطنه مخالف بودیم. آقای مصدق هم با قوام السلطنه مخالف بود، جبهه ملی هم مخالف بود، حزب توده هم مخالف بود. در این قسمت ما با هم مشترك بودیم. ما طرفدار ملی شدن نفت بودیم، آقای مصدق و حكومتش هم طرفدار ملی شدن نفت بودند. پس در اینجا هم با هم اتفاق نظر داشتیم، اما ما با لیبرالیسم آقای مصدق هم مخالف بودیم، با كمونیسم توده ای ها هم مخالف بودیم. توده ای ها هم با ملی شدن نفت مخالف بودند و طرفدار الغاء امتیاز نفت جنوب بودند، چون می خواستند نفات شمال را به روسها بدهند. بنابراین آنها هم با مصدق در یك جایی مخالف بودند و در یك جایی موافق. این است كه روزنامه ها با شعار ضدیت با قوام السلطنه، تائید ملی شدن نفت و عدم حمایت از جبهه ملی و نهضت ملی، در آن روزها وارد علوی شد و ما در تظاهرات خیابانی و هر جای [دیگر] كه رفتیم، اعلامیه ها و شعارهایی كه دادیم و تظاهراتی كه كردیم، بر اساس این فرمول انجام شد. بعد از سی تیر هم در مراسمی كه به خاطر شهدای سی تیر برگزار می­شد، شركت می كردیم. انتظاماتِ خیلی از آن مسجدها به عهده ما بود كه عكسهایش هم هست.